«افشین یداللهی» در آغاز جلسه پس از سلام و وقت به خیر بی درنگ از «حجت خطاط نژاد» خواست تا در جایگاه قرائت شعر قرار بگیرد. پس از خوانده شدن ترانهی «خطاط نژاد»، «علی توده فلاح» در مورد اثر عرضه شده گفت: گرچه سعی داشته اید با استفاده از تند بودن کلمات (نزدیک شدن به رکاکت) در ابتدای اثرتان به گونهای کار کنید که مخاطب با این اثر همراه باشد اما به نظرم موفق نبودید (بیست و سه سال نکبت از عمرم...) با پایان بندی شما موافق نبودم چراکه هر بند دیگر از کار شما را به عنوان پایان بندی در نظر بگیریم با این پایان بندی شما تفاوتی ندارد و از یک جنس است. نکتهی دیگر اینکه جابه جایی ارکان محسوسی در شعر شما مشهود است و باید بگویم قصد بیاحترامی ندارم اما در کمال احترام هیچ نکته ی مثبتی ندیدم که به آن اشاره کنم.
«حامد صوفی پور» گفت: به نظر تضاد معنایی در این اثر وجود دارد و حتی اگر این گونه نباشد مطلوب نیست در یک بند از جبر سخن بگوییم و در بند دیگر از اختیار!!!!
«افشین یداللهی» بیان داشت من این تضاد را نمی بینم زیرا خالق اثر دریک جا گفته: هرچقدر دست و پا بزنی باز هم در باتلاق محبوس می شوی و در جای دیگر هم از تقدیر سخن گفته است؛ من این دو حرف را هم راستا میبینم.
اما نکتهی مثبت این ترانه استفادهی آشنایی زدایانه از تصویر تهوع است. در حالی که این تصوی_در حالت کلی_ر رو به کلیشه و ابتذال قدم بر داشته اما ارئهی تصویر ایشان بدیع به نظر میرسد (حالم بهم می خوره از حالم) یا در ادامه «از حسرتی که رو دلم مونده» با بهم خوردن حال تناسب خوبی را ایجاد کرده (اشاره به مسمویت غذایی) یا مصرع «بالا آوردم دستامو پیشت» تصویر بدی نمیتواند باشد.
در پایان، یکی از حضار به ایراد وزنی این کار و همچنین قافیه نبودن دو کلمهی «وامونده» و «مونده» اشاره کرد تا «یداللهی» از «کیمیا ابراهیم نژاد» بخواهد تا او هم ترانهی خود را برای حضار قرائت کند. به نظر میرسید با نبودن «مهدی ایوبی» و «عمران میری» نقدهای جلسه به آن صورت همیشگی نیست. (حتی یداللهی هم به این مطلب اشاره کرد)
مجددا «توده فلاح» _علی رقم ذکر اینکه دوست ندارم فقط من..._ اظهار داشت: گویی در ترانهی امروز هرچقدر به سمت تصاویر عینی میرویم موفقتر هستیم البته که این مورد کاملا سلیقهای است و انتخاب با مولف است. نکتهی دیگر آنکه به جز بند: «من برای تو مناسب نیستم/وقتی انقد از خودم دور شدم... تو یه مرد خب و فوق العاده ای/من واست وصله ی ناجور شدم» چنین نگاه خود خارپندارانهای در بندهای شما نیست این امر موجب یکدست نبودن مضمونهای شما میگردد.
خانم«سعادت» گفت: بعضی تصاویر مثل:«خنده راه لبمو گم کرده» تکراری به نظر می رسند در ضمن وجود برخی بیتها از نظر معنایی منطقی به نظر نمیرسند.
«حامد صوفی پور» گفت: در برخی قسمتهای این کار کژتابی مشهود بود من در ابتدا فکر کردم شخصیت این روایت عاشق کسی است که وجود ندارد.
پس از اتمام ترانهی «ابراهیم نژاد» از «مریم رنجبران» خواسته شد تا اثر خود را عرضه کند. «مهدی موسوی» گفت: برخورد شما به مقولهی عشق برخوردی سنتی بوده است مگر اینکه این متن با موسیقی پاپ-کلاسیک عجین شود که بتواند نگرش شما را انعکاس دهد.
«سعادت» گفت: «توی این رابطه تو...» حشو دارد در قسمت «غرق میشم تو عمق یک رویا» علاوه بر اینکه تصویری کلیشهای به نظر میآید کلمه یک در محاوره باید به «یه» بدل شود.
«حسن بیاتی» درباره ی این شعر گفت: پایان بندی خوبی نداشتید همانطور که مطلع شما گیرا نبود چیزی که ذهن من را مشغول کرده استفاده از ترکیب «روح دنیا» و ترک خوردن آن است!
«حسن علیشیری» اضافه کرد: درنوشتار علامت دونقطه داریم اما هنوز خوانندهای نیامده که این دونقطه را بتواند اجرا کند. این جمله در طرح جملات پرسشی هم صدق میکند. در ضمن امروزه کارکرد واژه ی «خاموش» عوض شده است.
«شروین رحیم زاده» اثر خود را قرائت کرد تا «مهدی موسوی» در پایان اثر او بگوید: در ابتدا سوالی را مطرح کردهای که یقین پیدا کنی مخاطب را باخود همراه داری استفاده از کلمات عامیانه در سطح خوبی بوده و با مضمون منافات ندارد. باید بگویم این کار فاقد یک پایان بندی خوب و... است اما نکات خوبی دارد که این ترانه را مطرح ساخته است.
«حامد صوفی پور» گفت: سوژهای جذابی را انتخاب کردی اما زود دست خود را رو میکنی شاید همین باعث شده باشد پایان بندی خوبی نداشته باشی.
«داوود نعمت اللهی» بیان داشت: ترانهی خوبی شنیدم اما بسامد واژه هایی چون «چشم» و «سبز» زیاد است امیدوارم نکانت را در کارهای بعدیت به کار ببندی و پیشرفت کنی.
«امین حق نظری» دیگر متقاضی برای شعرخوانی بود که در جایگاه خواندن شعر قرار گرفت اما آنقدر در مورد ترانهاش سخن گفته نشد تنها «صوفی پور» گفت: سوژهای را که انتخاب کردید تکراری است اما اتفاقهای خوبی در آن دیدیم میدانم با کسی رو به رو هستم که بدون دلیل کلمهای را صادر نمیکند اما امیدوارم خلاقیتتان را در زمینهی انتخاب سوژه هم بالاببرید.
«بهار چابک» نفر بعدی بود، او ترانهی خود را قرائت نمود تا با این سوال «علیشیری» رو به رو شود: دلیل خاصی داشت که این ترانه را از زبان یک مرد نوشتید؟ در پاسخ: بله چون می خواستم ترانهام را یک مرد بخواند. «علیشری» در جواب گفت در دورهای خیلی از ترانه سراها از جمله «شهیار قنبری»، «محمد صالح اعلا» و... از زبان یک زن ترانه نوشتهاند اما در حال حاضر در وضعیت برعکس هستیم گرچه عامل این تغییر جنسیت شخص شما نیستید اما باید بدانید این امر به کلیت کار شما ضربه وارد میکند همانطور که نوعی معلق بودن حسی را تجربه کردیم.
«افشن یدااللهی» در این لحظه ضمن تشکر از حضور «محمد حاتمی» بازیگر نام آشنای کشور، حضار را به دیدن کلیپ ویدیویی راجع به «فرهاد مهراد» دعوت کرد «وحید مهراد» نیز هم زمان با پخش این کلیپ نواخت.
با اتمام رسیدن این قسمت از برنامه از «میثم بهاران» خواسته شد تا ترانه خود را برای حاضرین بخواند «صمدی» اظهار داشت: حیف است جوانی با استعداد شما به بعضی نکتههای ریز توجه نکند به طور مثال «چی کار کردی تو ....» حشو دارد.
«مهدی موسوی» هم اضافه کرد: روزهای خوبی را پشت سر میگذاری و آیندهی روشنی داری متن شما میتواند پیشنهادی برای یک موسیقی خوب، با ریتم آرام باشد.
وقتی نوبت به «مهدی موسوی» رسید در ابتدا بیان کرد: چهارشنبهی آتی (یکم مهر ماه) در فرهنگسرای نیاوران نقدی برکتاب من به وسیلهی «عبدالجبار کاکایی» و «حسن علیشیری» صورت میگیرد که خوشحال میشوم تشریف بیاورید. در پایان شعر خوانی او، «علیشیری» ابراز داشت چه خوب که زبان در خدمت اثر شما است و از این سهل و ممتنع نویسی برای ارائهی تصویرهای خودتان استفاده میکنید باید عرض کنم چقدر سخت است این گونه ساده و خوب نوشتن تنها نکتهی منفی این اثر مصرعی بود که با سوال به پایان میرسد گرچه به مکتوب آن خردهای نیست اما فکرمیکنم کمتر خوانندهای بتواند لحن سوالی را در خواندههاش ایجاد کند.
«مجتبی حبیبی» کار خود را خواند و «مهدی موسوی» بیان کرد: مفهوم از ذهن افتادن مفهومی ذهنی بود که آن را خوب توضیح ندادی و ما نفهمیدیم که این تصویر چیست واما ایرادی که به ترانهی من وارد بود به ترانهی شما هم وارد است. (علامت سوال)
«حامد صوفی پور» گفت: ترانه خب شروع شد اما احساس میکنم تا حدی قافیه کار را پیش برد شاید بیتی هم میخواهی تا برای تغییر فضای در شعرت زمینه چینی کند.
«علی رضایی» دیگر کسی بود که اثر خود را خواند. «توده فلاح» در این خصوص گفت: پایان بندی خوبی نداشتید چرا که همهی بندها از لحاظ جهان بینی در شعر یک چیز را می گفتند .دیگر آنکه کلمهی «دوزخ» به ضرورت وزن آمده و با بافت واژگانی این اثر هماهنگی ندارد.
ضمنا وقتی در مورد چیزی سخن میگویید حکم کلی صادر نکنید که به کار خودتان لطمه وارد میکند.
«علی ایلیا» آخرین کسی بود که شعرش نقد میشد «حسن علیشری» اظهار داشت: درخصوص ترانههای شما در بیشتر موارد با طنز رو به رو هستیم اما باید بدانیم تکلیف این طنز در کارهای جدی چیست؟ شاید این اثر بار تراژیک زیادی داشت که این طنزها این گونه به چشم می آیند.
پس از خوانده شدن چند شعر دیگر جلسه با همخوانی «افشین یداللهی» و «امیر حسین مساح» به پایان رسید این قطعات به اجرای دوباره برخی خواندههای «فرهاد مهراد» اختصاص یافت.
در ادامه بیننده عکس های «امین رجبی» از این نشست باشید.
منبع : ریتم نو
نویسنده : فرزین پاکطینت