گزارش متنی و تصویری
جلسه کانون ادبی زمستان با حضور علیرضا آذر و کامران رسول زاده برگزار شد
[divider style="dotted" top="20" bottom="20"]
در آغاز این نشست « سجاد عزیزی آرام » اعلام کرد برخلاف روند برگزاری این کانون امروز معرفی کتاب و فیلم نخواهیم داشت چراکه قصدم دارم مسائلی را با شما در میان بگذارم و بهنوعی درد دلی با شما داشته باشم .
همانطور که واقفید کانون ادبی زمستان در طی فعالیت دهسالهی خود حدود 1500جلسهی شعری برگزار کرده .حتی اگر در هر یک از این جلسهها یک شعر موردبررسی و نقد قرار گفته باشد حدود 1500 اثر مورد ارزیابی قرارگرفته است من و همکارانم بهمنظور خدمت به ادبیات این جلسات را برگزار کردیم و بنده تمام توان خود را به کار گرفتهام تا بتوانم دین خود را به شعر ادا کنم گرچه او با من سر بیمهری داشته و مدتهاست با من قهر کرده اما خواستم با چنین جلساتی وفاداری خودم را به شعر ثابت کنم و بتوانم فضایی را به وجود بیاورم که طالبان شعر بتوانند در مسیر شعر حرکت کنند همیشه نگاه ما به ادبیات نگاهی علمی بوده و دوست ندارم به این نگاه برچسب دیگری بخورد. به دلیل سهلانگاری بعضی دوستان مشکلاتی برای ادامهی حیات این تشکل به وجود آمد که با حمایت کسانی چون«علیرضا آذر» و «کامران رسولزاده» و ارائهی برخی پاسخگوییها توسط من ،توانستیم به حیات این جلسات ادامه دهیم باید بگویم که در هر جلسهای که شرکت میکنید آگاه باشید که شخص بانی برای برگزاری آن جمع آبرو و اعتبار خود را گرو گذاشته و برای بقای چنین جمعهایی وقت و جان خود را نثار میکند پس بیاییم یک سری مسائل که همه به آن واقفیم را رعایت کنیم زیرا واقعاً مطلوب نیست برچسبی بهجز برچسب ادبیات به ما چسبیده شود.
پس از درنگی که در این نشست شکل گرفت عزیزی همچنان آرام اما تا قسمتی ناراحت از «محمود ذبیح زاده » خواست تا برای قرائت شعر خود در جایگاه شعرخوانی قرار بگیرد .اما هنوز ناراحتی در چهرهی او حس میشد و من با خود فکر کردم از تقریباً سروقت شروع شدن جلسه تشکر کنم که... و در وقت بعد به تأخیرهای نیمساعتهی جلسههای پیشین آنان اشارهکنم خب هرچقدر هم اتفاقهای بدی افتاده بود_ که خرسندیم به خیر گذشت_آغاز نشستی در آن تایم مایهی خرسندی است اما خوشحالی به من نیامده زیرا نگران جایی برای نوشتن بودم شکر ، پیدا کردم اما به زیردست و پا دوستان نیز کمک میکردند، که من با دست مینوشتم وایشان با کفش له میکردند و اگر جوانمردی پیدا نمیشد و جای خود را به حقیر نمیداد ... بگذریم در پایان شعر آزاد «ذبیح زاده»، «کامران رسولزاده»گفت: این اثر ظرفیت تصویری خوبی برای ایجاد شعر دارد اما باید بگویم با پایانبندی آن موافق نبودم وی بعد از ارائهی چند پیشنهاد در خصوص پایانبندی نوشتهی مذکور گفت نباید وجود برخی تقدسات در شعر از حیطهی مذهبی دیده شوند بلکه هدف نویسنده هم به وجود آوردن اغراق بوده است. در کل این شعر در فضاسازیها خیلی موفق نبود اما ارائهی روایتی قدرتمند باعث شده که بگویم در کل شعر بدی نشنیدم. وقتی« سینا بهمنش»_درست یا غلط که به نظر من درست_ در خصوص این اثر گفت احساس میکنم ضربه نزده «ذبیح زاده » در جواب گفت میترسیم غش کنید!فقط تعجب کافی نبود واقعاً نبود!!!
«محسن علیزاده» نفر بعدی بود که غزلی خواند تا «علیرضا آذر » در خصوص شعرش بگوید: شروع یک شعر باید موتور محرکی برای ادامهی شعر باشد اگر اینگونه نباشد شاهد رکود شعر هستیم متأسفانه مطلع شعر شما ضعف تألیف داشت «شبی در برج احساسم بهفرمان دیدهبان بودی ....» بهفرمان چه کسی؟ به نظر من تنها تصویر قابلتوجه این شعر مصرع «ته چشمان آبی در پی هفتآسمان بودم» بود که ازنظر کیفیت با مصرعهای دیگر قابلمقایسه نبود نکتهی دیگر عدم همزمانی فعلهای یک مصرع بود بهعنوانمثال در مصرع«شدم محو تماشایت زبانم بند میماند» بهوضوح این امر دیده میشود کاش این نوشته را ویرایش میکردید و بعد...اما در خصوص کلیت کار اگر صحبت کنیم باید به گسست ابیات ازنظر معنایی اشارهای داشته باشیم و این امر هم به خاطرفریب قافیهی راحت الف و نون و انتخاب ردیفی که نویسنده را وادار میکرد از گذشته سخن بگوید دیگر فریب وزن وسیع این شعر بود(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)که بهراحتی کلمات را در خود جای میدهد گویی این آسانیها خالق را گولزده پیشنهاد من این است که در ادامهی تجربیاتتان اوزان کوتاهتر و قافیههای سختتر روی بیاورید تا تجربهی شما کاملتر شود.
«شایان رسولزاده» اثر آزادی را قرائت نمود که «کامران رسولزاده» در این خصوص گفت : به نظر میرسد بیشتر درگیر مهندسی شعر شدی و مثل کسی که فقط مسیری را طی میکند (در مقابل کسی که در طول مسیر از مناظر لذت میبرد)از حال خوش شعر دور شدی «سینا بهمنش» افزود:به نظر من کشفها در خدمت شعر نبودند و همانطور که گفته شد ارتباط بین کلمات و مهندسی برایت مهمتر بوده نکتهی دیگر اینکه پیشنهاد میکنم برای رسیدن به مرجع اصلی شعر ادبیات کلاسیک را هم دنبال کنیم
«بهمن زنگنه» هم برای شعرخوانی دعوت شد ولی من هنوز به سؤالاتی فکر میکردم:حال خوش شعر چیست؟ و آیا این حال سنگ محکی برای ارزیابی همهی شعرها است؟ مهندسی کلمات یعنی همان کاری که رویایی در خصوص واژهها انجام میداد؟آیا رویایی به حال خوش شعر توجه نداشته؟ مهندسی کلمات شعر او بیشتر بوده یا...؟
به خود آمدم و دیدم «علیرضا آذر» میگوید : در لحظهی خوانش در ابیاتی جلوهی بیشتری داشتند ابیاتی که گروه واژگانی خاصی مثل«تکههای بدن» «تبر» و... داشتند استفاده از این گروه واژگانی خاص نوعی شکوه را به کار شما داده است و گویی کلمهها به جان مخاطب مینشینند علاوه بر آن حسن مقطع خوبی هم داشتید اما احساسمی شد با یک ویرایش نهایی کار بهتر از اینها میشد
«فریناز احمدی» نیز دیگرکسی بود که شعری سپید خواند؛ «رسولزاده» گفت: اضافهی تشبیهی و تابع اضافات همانطور که از اسمشان برمیآید اضافه هستند مسلماً منظور ایشان در ادبیات امروزی بود چراکه بهحق دورهی استفادهی از این تکنیکها(البته به شیوهی کلاسیک آن)گذشته است اما مطمئناً منظور ایشان به ادبیات کلاسیک نبوده زیرا با در نظر گرفتن مسئلهی زمان استفادهی شاعران کلاسیک ازاینگونه ترکیبها عیب محسوب نمیشده وگرنه حتماً در کتابهایی چون حدائق السحر فی دقایق الشعر گفته میشد که استفاده از اضافات ،اضافی هستند !
«سینا بهمنش» دوباره اضافه کرد :شعر بلند یک سری مجمعالجزایر خودمختار هستند در شعر سپید نیز همانند غزل باید ارتباطی عمودی حفظ شود .صدور هر کلمه باید با دلیل از آنها استفاده کرد و هر کلمهی کلمهی بعد را حمایت کند
پس از آنا یکی از حضار به تصویرهای جدولضربی ترکیبها اشاره کرد که «رسولزاده » از او پرسید آیا این اصطلاحات را درجایی خواندهاید «آرام» در جواب گفت در کتاب استاد«شفیعی کدکنی»...
در ادامه «رسولزاده» بیان داشت این نوع تصاویر در ادبیات امروز جایی ندارند و موجب اطناب کار میشوند.همین امر باعث گردیده پرداختهای شما متمرکز انجام نگردد.
«مهدی ثمروی» بابیان این جمله که یک دوبیتی پیوسته میخوانم نقد خود را شروع کرد «آذر » پرسید فرق دوبیتی پیوسته و چهار پاره چیست ؟جواب نبود اول! اما بعد توسط او گفته شد فرقی ندارد و کسی محض آموزش اشارهای به کسانی مثل« منزوی»نکرد که چرا آنان از نام دوبیتی پیوسته استفاده میکردند؟فرق دوبیتی پیوسته و چهار پاره پیست؟آیا کسانی که بر این باور این دو یکی هستند در اشتباهاند یا...؟نقش روایت در نامیدن هرکدام از این اسمها چیست؟بگذریم
شعری خوانده شد و حتی مطلب جدیدی هم از« مهدی ثمروی» یاد گرفته شد که به اصرار میگفت خنده و زنده قافیه هستند هیچ حرف «ه» در این کلمهها الحاقی اسامی خواستم ورود کلمههایی چون خند و زِند را به تمام اساتیدم تبریک بگویم البته همه بر این باور بودند که ولی ایشان فرمودند این امر مربوط میشود به عروض و قافیه که خوب شد با گوشهای خود شنیدم و خیالم راحت شد حتی وقتی ب اشکالات وزنی اثر ایشان اشاره شد فرمودند :«اختیارات شاعری است» اینجا بود که فهمیدم اساتید من دغلبازانی بیش نبودند بله اختیارات شاعری است شاعران مختار شدهاند ... یاد بیت زیبای «شاعران جملهی تلامیذ مناند بروید از همشان بپرسید افتادم»که اشک در چشمانم جمع شد خوش به حال ما که
ادبیات آنارشیسم نه!«چاله میدونیسم» هم پیدا کردیم !یکی که ضربه میزند تا دیگری غش کند یکی سعی در لرزاندن تن «خلیل ابن احمد »دارد .... باز ممنونم از همدورهایهای خودم که هر جا شعر خواندیم «هبا منثورا »شدیم با همهی نگفتن چرا ضعف تألیفها و ...اما ادب مرد به ز دولت او است حتی ادبِ...
منتقدین نمیدانستند چه کنند اما «آذر »گفت احساس میکنم مصرعها باهم ارتباط معنایی ندارند به این نکته بی اندیشید علاوه بر آن چهار پاره قالبی سخت است که هر لغوی نمیتواند در آن جای بگیرد اما تصویر «چشمان گرگومیش تو سگ دارند» را دوست داشتم و باید بگویم با مصرع بعدی گویی از بین رفت نکتهی دیگر که بند محاوره از بندهای خوب بود اما دلیل این بند محاوره در این اثر را نفهمیدم.
«ونوس رستمی» شعری سپید خواند «کامران رسولزاده» اظهار داشت چندی پیش فیلمی را دیدم که در آن دیالوگی را گفتند با این مضمون:«لباسم بوی مرگ میدهد» از آغاز سطرهای شما یاد این تصویر خوب افتادم به شما تبریک میگویم به خاطر شعر خوبتان
«سارا کاظمی» هم چند شعر کوتاه از خود خواند تا «سینا بهمنش »بگوید شعر کوتاه نگین است و شعر بلند چون سلسله و «علیرضا آذر»گفت شعرای خوبی شنیدم اما در برخی موارد میشد به ایجاز بیشتری دستیافت
شعر آخری که نقد میشد شعر «میلاد تابش » بود تا «رسولزاده» بگوید علت استفادهی برخی کلمههای کهن را نفهمیدم مثلاً بهراحتی می شد بهجای «گنه»، «گناه» را استعمال کرد اما به نظرم درگیر قالب بودید.
بعد از شنیدن تک آهنگی از«کامران رسولزاده» که هنوز بهصورت رسمی انتشار پیدا نکرده و قرار است اوایل پاییز انتشار پیدا کند و در آلبوم او هم وجود داشته باشد جلسه به دومین قسمت یعنی شعرخوانی بدون نقد رسید در این میان اتفاق خاصی نیفتاد مگر خبر انتشار مجدد کتاب «سینا بهمنش» که بهزودی از طریق این سایت مصاحبهای در این خصوص با او خواهیم داشت.
در ادامه بیننده عکس های «
امین رجبی» از این نشست باشید.
منبع :
ریتم نو
نویسنده :
فرزین پاکطینت