گر صبر کنی ز غوره حلوا ... تاکی؟
در ابتدا خود را جای گزارشگر وقتشناس نه، خوشخیالی بگذارید که همیشه بیست دقیقه زودتر در محل ارتکاب نشستها !حضور دارد.تشکر از کسی نمیخواهد فقط خواهان پیدا کردن کسی است که به او بگوید میدانی کجا زندگی میکنی؟تابهحال کدام کار سروقت انجامشده؟ روی کدام قولها حساب میکنی؟مگر یک ساعت هم تأخیر محسوب میشود ؟ فلان نشست یادت رفته دو ساعت تمام نشستی و کسی بود اما... اینکه یک ساعت بود .اصلاً تو که جزو عموم و جمیع خبرنگاران حضور آزاد هستی حق اعتراض داری؟(به کجا ؟ به چه کسی؟ چه زمانی؟ لطفاً خبرم کنید گرچه روی یخ تایپ میکنم گویی)مهم همین جلسه بود که درزمانی برگزار شد که ای کاش همان زمان را به ما میگفتند تا دقایقی آزگار موسیقی آرامشبخش انتظار معده ی حقیر را_نه از گرسنگی_ نیازارد .
و اما بعد ،خرسند شدیم که جناب«احسان افشاری» ساعت 17:30 در سالن حضور پیدا کردند و ناراحت که در پشت میز نقد قرار نگرفتند البته اینها نشاندهندهی این بود که دیر شده که شده مقدمات جلسه باید برگزار شود و بعد...
باورم نمیشد ! آیاتی از قرآن کریم پخش شدند این یعنی به لحظهی موعود نزدیکتر میشویم .شادا که سرود ملی هم پخش شد دیگر نزدیکتر شدیم اما هنوز سخنان مجری و مسئول کانون ادبی تهران باقیمانده بود آیا بدون مقدمه میشود؟نه !
ایشان ضمن سلام به خاطر اینکه وقت کمی تلفشده (یک ساعت) از تمام حضار عذر خواستند حضار نیز چیزی نگفتند که همیشه سکوت علامت رضا است در ادامه راجع به نام کانون ادبی تهران و نام پیشین آن و اعضای این کانون و سبقه ی کانون و... صحبت کرند اما هنوز انتظارها به پایان نرسید چراکه باید گفته میشد برای «حامد عسکری» مشکلی به وجود آمده و به همین دلیل ایشان در این جلسه حضور پیدا نمیکنند
خب بعدازاین زمان چه بود؟بله درست است زمان پخش کلیپ معرفی مهمانانی که بهعنوان منتقد در جلسه حضور پیداکردهاند مگر برگزاری جلسه بدون برگزاری کلیپ معرفی امکانپذیر است؟نه!واقعاً مته به خشخاش گذاشتن است که بگویم سر یک اشتباهی که در همهی جلسهها به وجود میآید دستگاه پخش «ری استارت» شد و ...مگر فقط من بودم که باید جلسهی دیگری را پوشش میدادم؟ مگر دیگران کار نداشتند ؟چرا کار داشتند! اما «گر صبر کنی ز غوره حلوا ... تاکی؟»تو هم مانند دیگران صبر پیشه کن فقط وقت تو طلا است؟ وقت دیگران نقره است؟
ای رفتوآمدتان زیاد و خندههایتان مستدام
شادباش که «احسان افشاری» و «لیلا کرد بچه » در جایگاه خود حضور یافتند آنهم ساعت 17:45! حتی «الهام نظری» برای شعرخوانی فراخوانده شد. بدون شک این لحظه را هیچگاه فراموش نمیکنم گرچه حاضرین در جلسه میخواستند من فراموش کنم همهچیز را حتی کاغذ و قلم !چراکه آنقدر صدای خندهها رسا بود و آنقدر رفتوآمد زیاد که در حین نوشتن دعا میکردم ای رفتوآمدتان زیاد و خندههایتان مستدام!
بعد از اتمام شعر او ،«احسان افشاری» بیان داشت این غزل توصیفی بود با سوژهی حسادت ؛احساس میشود اتفاقهای خوبی در سطح این متن رخداده است اما نمیشود از سهلانگاریهایی چون استفاده بیشازحد ضمایر چشمپوشی کرد در کل با توجه به میزان فعالیت شما نکتهی به خصوصی نمیبینم که در مورد آن صحبت کنم .«کرد بچه»افزود:این شعر از ساختار مجموعهی مقدمهها و یک نتیجهگیری تشکیلشده که به نظر میرسد نتیجهگیری از این مقدمهها منطقی نبوده مجری جلسه نیز به قافیه نبودن واژگان «خندیدن » و«بودن» اشاره کرد.
آغاز نقد و بررسی شعر و ترانه
پسازآن «ارغوان جهانگیری» شعری سپید را قرائت نمود «لیلا کرد بچه» در خصوص این اثر گفت آشناییزداییهای خوبی در ارائهی تصویرها رخداده مثلاً چند نسل عقب کشیده شدن ساعت تصویر خوبی است اما پیشنهاد میکنم بهاختصار جملات توجه داشته باشید نکتهی دیگر :هرچه قدر از «که» های توصیفی بپرهیزید شعر شما بهتر خواهد شد .
«سید امید رضا قاسمزاده» با تمام تلاشی که داشت سعی نمود شعری را با صدای «احسان افشاری» بخواند بنده که در جلسه حضور داشتم نگران گلوی ایشان بودم که نکند... بگذریم اصلاً به من چه که واژگان وامگیری که چه عرض کنم «افشاری »بودن خود را فریاد میزدند .«افشاری» !بیان داشت استفاده از برخی ترکیبهای انتزاعی مثل «اعصاب پژمرده»به کار شما ضربه زده وی ضمن اشارهی موردی به برخی ضعف تألیفها ترکیب «شبه پروانه»را ترکیبی بدیع دانست و اظهار داشت باید در خلق تصویرها به این سمت حرکت میکردید نکتهی دیگر آنکه استفاده از کلمهی «دگر»نسبت به بافت زبانی اثر شما ناهمگون است .
«کرد بچه»اضافه کرد به نظر من قالب چهار پاره مقدمهای بود برای نوگراییهایی در سطح نیمای بزرگ و پسازآن بروز شعر سپید ؛بدین ترتیب از این قالب انتظار صدور کلمههای کهنه را نداریم .نکتهی دیگر استفادهی بیشازحد ترکیبهای وصفی و اضافی است که به نظر میرسد برای پر کردن وزن عروضی صورت گرفته و کار را به سمتوسوی انتزاع بردهصفت متعارف صفتی است که بتوان برای آن متناقضی پیدا کرد اما صفت نامتعارف را برای آشنازدایی استفاده میکنند بهعنوانمثال «دیوار افسرده» گرچه دیوار بشاش نداریم اما ارائهی تصویر باهدف و مطلوب بوده است
«مریم گرجی»نیز شعر سپیدی دیگر را قرائت نمود منتقد میهمان این جلسه در خصوص اثر خواندهشده گفت در بعضی سطرها توجه به هردو وجه معنایی قابلتقدیر است اما مشکلی که من با اینگونه شعرهای زنانه دارم این است که گویی حتی قهرمانان این آثار نیز خود را از نگاه یک مرد میبینند !تصاویر خوب و متفاوتی را از آینه ارائه دادید که هنوز علت حضور واژه «مرد» برای من نامعلوم است زیرا فکر میکنم این تصاویر ارتباطی به رابطهای از جنس زن و مرد ندارد بهعنوانمثال در ادبیات کلاسیک گفتهشده که آینه صادق است اما شما با گفتن این موضوع که اینه دست راست را چپ نشان میدهد به دورویی آینه اشاره کردید اما در هیچکدام از این تصاویر حضور مرد دلیل منطقی ندارد
بعد از تشویق خانم گرجی «مینا کریمی » برای خواندن غزلی از خود پشت جایگاه شعرخوانی قرار گرفت بعد از اتمام شعر عاشقانهی او ،«احسان افشاری» گفت با توجه به سن و میزان فعالیت شما باید بگویم با اثر خوبی مواجه شدم اما یک سری سهلانگاریها را مشاهده نمودم که بهقصد توجه شما در آثار بعدتان، آنها را به شما میگویم اولین ضعف ازنظر من تکرار بیمورد واژهی «باید» است باید بدانید که صدور هر کلمه الزامات معنایی و نحوی خاصی را به وجود میآورد گرچه تکرار در برخی موارد به اثر کمک میکند اما احساس میشود بسامد بالای این کلمه موجب به وجود آمدن کلیشه شده و حتی در پارهای از منطق قدرتمندی پیروی نمیکند مثل مصرع«معشوقهات باید نوشتن را بلد باشد» لزومی ندارد هر معشوقهای نوشتن را بلد باشد یا در بیت«فکر تو آمد باز شعری گفته خواهد شد این فکرها باید تماماً مستند باشد» اول اینکه باید فرق به تصویر کشیدن و مستند بودن را بدانیم بعد اینکه بازهم کلمهی باید لزوم خاصی ندارد .در مصرع«من شاعرم یعنی عددها را نمیفهمم»آوردن کلمهی یعنی باعث شده این امر بهکل شاعران تعمیم پیدا کند حالآنکه شاید اگر گفته میشد من شاعرم عددها را نمیفهم قابلپذیرشتر بود نکتهی دیگر اینکه پیشنهاد میکنم از صدور حکمهای بدیهی پرهیز کنید بهعنوانمثال در مصرع«معشوقه باید آنکه دل را میبرد باشد» من یاد بیت «از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است» افتادم در پایان شعرخوانی «کریمی» مجری جلسه سؤالی را از «افشاری » پرسید:پیشنهاد شما برای پیشرفت شاعرانی که تازهوارد این عرصه شدند چیست؟او در جواب گفت: پیشنهاد میکنم برای پیشرفت در کارهایشان به جلسات شعر نیایند بهترین انگیزه برای حضور در جلسات ،شنیدن شعر خوب و نوشتن یک اثر قابلتوجه متأثر از اثر شنیدهشده میباشد اما به نظر من جلسات شعر چیزی را به خالقان اثر اضافه نمیکند اگر از تجربهی من بپرسید بیش از همهچیز انزوا من را موفق کرد تا حضور در جلسات شعر
«هیلا حسینی» دیگر داوطلب شعرخوانی بود که شعری با زبان کلاسیک را قرائت کرد افشاری گفت در خصوص کلیت این اثر باید بگویم شعر کلاسیک محض است و از هیچ نظر گسستی با کلاسیک بودن خود ندارد که این امر در حیطهی بررسی صرف این اثر مطلوب است اما همیشه چنین آثاری ذهن من را درگیر کردهاند که دنیای امروز چقدر خواهان پذیرش این اشعار هستند بهعنوانمثال عشقی که در این شعر به تصویر کشیده شد عشقی کاملاً کلاسیک بود اما آیا امروزه به مقولهی عشق چنین مینگرند؟
«مرتضی کاظمی» شعر سپیدی از خود خواند تا کرد بچه در خصوص شعرش بگوید:شروع شعر شما ساختاری بیاشکال دارد (نهانت میکنم نه در پستوی خانه در پستوی دلم) اما در سطرها بعد شاهد قرینهی با اشکال چنین ساختاری هستیم(نه اینکه تلخت کنم تا شرابی ناب شوی...)این ساختار نحوی مشکل دارد اما مشکل اصلی تناقض شعر شما است بهگونهای که در بخش اول حرف از نهان کردن معشوق زدهاید و در بخش دوم هویدا کردن او به نظر میرسد نخواستهاید از ساختار متناقض کمک بگیرید بلکه متناقض نوشتهاید.
«آیدا جدیری» نیز سپید شعری خواند در خصوص این شعر گفته شد که :با شعری انتزاعی روبهرو شدم که مخاطب با آن بهسختی ارتباط برقرار میکرد و دوباره همان حرفها در خصوص ترکیبها داشتم به این موضوع فکر میکردم که آیا هر انتزاعی نوشتنی بد است؟ اگر بد است چرا خانم کرد بچه تصویر «دیوار افسرده » را خوب دانستند آیا میتوانیم به نویسندهای که ذهنیت انتزاعی دارد بگوییم انتزاعی ننویس؟بهاینترتیب آیا همهی سورئالیستها اشتباه میکردند؟آیا میتوان گفت عینی نویسی بهتر از ذهنیت نویسی است یا برعکس یا درنهایت با اثر خوب یا بد عینی یا ذهنی مواجه هستیم؟و...که اعلام شد«مازیار نظری» بهعنوان آخرین کسی که شعرش نقد خواهد شد در جایگاه شعرخوانی حضور پیدا خواهد کرد من که متأسفانه نبودم اما کاش شاعران قرن چهارم هجری تا مولانا صائب بودند و این روز را میدیدند که دلاورانی از سرزمین پارس چگونه به زبان خود شعر نمیگویند حتی منتقد جلسه هم به موضوع سبک هندی بودن اثر و ضرورت تکرار سبکی که سالیانی پیشتر از پیش ...
درنهایت نقد شعر تمام شد و قسمت شعرخوانی بدون نقد که مرسوم تمام جلسات شده آغاز گشت گویی شعر شاعران خوبی که بهحق اشعار قابلتوجهی از آنان شنیدهام نیازی بهنقد نداشت به همین منوال جلسه پایان یافت.
در ادامه بیننده عکس های «
دنیا گردینی » از این نشست باشید
منبع :
ریتم نو
نویسنده :
فرزین پاکطینت
عکس :
دنیا گردینی