«اولین هنرمند، اولین نقاشی روی دیوار غار، اولین منتقد و ادرار روی اولین اثر هنری» اینها سکانسهایی از قسمت نخست فیلم «تاریخ جهان» است که «مل بروکس» سعی دارد با آنها، بیرحمانه منتقدان را به تصویر بکشد و بگوید کار آنها از ابتدا به گند کشیدن هنر بوده و بس! راستش را بخواهید خیلی با این نگاه به منتقدان موافق نیستم چراکه اساساً نقد به معنای واقعی آن میتواند خیلی مثمر ثمر باشد اما از طرفی هم سودجویان امروزه عرصه موسیقی در فضای مجازی که خواسته یا ناخواسته، بهدرستی یا بهغلط نام منتقد را یدک میکشند عجیب من را یاد این سکانسها میاندازد.
آنهایی که با تماشای برشی کوتاه و گاها یک دقیقه و حتی کوتاهتر، بهنقد سابقه هنری و تمام اجراهای یک خواننده یا نوازنده میپردازند و آنچنان در بوق و کرنا میکنند و هیاهو به راه میاندازند که هرکه نداند فکر میکند کار خرابیشان همان نقش و نگار حکشده روی دیوار است.
هرچه میخواهم نسبت به این افراد خوشبین باشم اما نمیشود که نمیشود! بیایید یکبار برای همیشه این موضوع را حل کنیم و با صدای بلند بگوییم که خانمها و آقایان از روی یک ویدئویی یک یا چند دقیقه نمیتوان یک دهه فعالیت هنرمندی یا حتی یک اجرای او را نقد کرد. نقد کردن هم آدابورسوم خودش را دارد.
میتوانم بهصراحت بگویم؛ شمایی که فیلمهای چند فرد آنطرف آبی را به رقم اینکه منتقد است و یک حرفش درست از آب درآمد را برای یکدیگر ارسال میکنید از همان دستهای هستید که معتقدید یک فیلم را نمیتوان از روی تیتراژش نقد کرد! پس حالا چه شده که موسیقی را آنقدر بیکسوکار دیدهاید که هنرمندان و اجراهایشان را از روی تنها یک دقیقه، چیزی حتی کمتر از زمان تیتراژ یک فیلم سینمایی؛ نقد میکنید و هیاهو به راه میندازید؟
بدون تعارف به شما بگویم که منتقدان در سالهای اخیر آنقدر از موسیقی غافل بودهاند که امروز محفلی برای جولان افراد سودجو شده و برایشان سرابی از شهرت ساخته که سیرمانی ندارند. مگر میشود از تماشای یک روز زندگی یک فرد، او را نقد کرد و از اشتباهات همان روز که ما به تماشا نشستهایم پیراهن عثمان علم کرد؟! کدامیک از شما حاضر است تنها برای یک دقیقه از زندگیاش و برای یک اشتباه اینگونه زیر تیغ برنده نقد برود؟