ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

کد خبر: ۶۰۱۸۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۸ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
گفت‌وگو با آهنگساز نامدار آمریکایی؛

دیوید لنگ: خوشحالم که ایرانی‌ها آثارم را می‌شنوند/ تکنیک یکی از در‌ب‌هایی است که ما ساخته‌ایم تا مردم را بیرون نگه داریم

آهنگساز شناخته‌شده آمریکایی و یکی از بنیان‌گذاران سازمانی درزمینه موسیقی کلاسیک معاصر با نام Bang on a Can است. سال 2016 برای ساخت موسیقی فیلم جوانی نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او که یکی از نام‌های پرافتخار موسیقی کلاسیک است و امضای خودش را پای آثارش دارد. دیوید لنگ در گفت‌وگویی اختصاص با از برگزاری کنسرت‌های آنلاین در یک سال اخیر و نحوه انتخاب موزیسین‌ها گفته است.

به گزارش ریتم نو، دیوید لنگ علاقه‌ای به تکنیک در موسیقی ندارد و معتقد است «تکنیک» یکی از در‌هایی است که ساخته شده تا مردم در پشت آن قرار بگیرند درصورتی‌که بعضی‌اوقات موسیقی توسط فردی نواخته می‌شود که هیچ سررشته‌ای از ساخت موسیقی ندارد، اما ایده بسیار خوبی درباره صدا و نحوه انجام آن دارد. این آهنگساز شناخته‌شده از زمانی می‌گوید که در استودیو در حال آهنگسازی است و همچنان اتاق زیرشیروانی برای او بهترین مکانی است که می‌تواند ساعت‌ها روی موسیقی متمرکز شود و حتی می‌تواند نیویورک را پشت در آن بگذارد. دیوید لنگ به چگونگی ساخت موسیقی برای فیلم‌های «جوانی» به کارگردانی پائولو سورنتینو پرداخت؛ فیلمی که برای آن نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او همچنین درباره آهنگسازی برای فیلم «حیات‌وحش» و تجربه آهنگسازی فیلم «کارگاه دهکده» که حلقه‌های آن از کف اقیانوس پیدا شده است، سخن گفت. در ادامه مشروح گفت‌وگوی اختصاصی او با «مریم رفائی» را می‌خوانید:

شما جزو آهنگسازهایی هستید که امضای خودتان را پای آثارتان دارید و یکی از نام‌های پرافتخار موسیقی کلاسیک معاصر هستید، دیوید لنگ چطور به این جایگاه رسید؟
من خیلی از چگونگی انجام این کارها مطمئن نیستم، اما از انجام‌شان زمان زیادی می‌گذرد فکر می‌کنم من و همه موزیسین‌ها یک راز مشترک در کارمان داریم، درواقع همه می‌خواهند چیزی را که هنوز وجود ندارد، بشنوند. بنابراین بیشترین کار توجه به چیزی است که آرزو دارید آن را بشنوید آهنگی که شنیده نخواهد شد، مگر آنکه خودتان خلق کنید و من طی سال‌ها سعی بر انجام همین کار داشتم.

چه دلیلی باعث شد تا به فکر تأسیس موسسه bang on a can بیفتید؟
شما باید آگاه باشید که دنیا برای شما ساخته نشده، بلکه برای انسان‌های مشهور و افراد حاضر در جامعه ساخته شده است. اگر می‌خواهید شاهد تغییر در جامعه باشید، باید تغییرات را در خودتان ایجاد کنید و شانس با من یار بود که در جوانی با دوستان آهنگسازم «جولیا ولف» و «مایکل گوردون» وقت گذراندم و تصمیم گرفتیم چون دنیا نسبت به دنیای موسیقی که ما در آن زندگی می‌کنیم، منصفانه نیست به همین خاطر ما برای تغییر دنیا تلاش کردیم و فوق‌العاده است که حدود سی سال از عهده این کار برآمدیم.

 

دیوید لنگ: خوشحالم که ایرانی‌ها آثارم را می‌شنوند/

آیا به آنچه می‌خواستید در این راه رسیدید؟
هنوز کارهای بسیاری هست که تمایل به انجام آن‌ها دارم. من کارهای بزرگ‌تر و اجتماعی‌تری انجام داده‌ام اگر مطلع باشید؛ هنوز در دنیا مشکلات بسیاری وجود دارد مشکلاتی که موسیقیدان‌ها توانایی حل آن را دارند.

شما در حال ساخت جهانی هستید که ایده‌های پرقدرت موسیقی بتوانند آزادانه و فارغ از ژانرها عبور کنند، اکنون کجای این راه قرار دارید؟
کارهای بسیاری باید انجام شود درباره انجام این کارها در کشورهای مختلف اطلاعی ندارم، اما در کشور ما؛ افراد از یکدیگر جدا هستند و توافقی درباره همه مسائل نیست ما توسط مسائل گوناگون ازجمله سیاست و مذهب، خوش‌بینی و بدبینی از یکدیگر جدا شده‌ایم اما درباره موسیقی متفاوت است، موسیقی مردم را کنار یکدیگر جمع می‌کند تا اثری زیبا خلق کند؛ بنابراین موسیقی یکی از راه‌های پیوند مردم از تمام نقاط جهان در کنار هم برای شکل‌گیری یک اتفاق زیباست، به همین خاطر علاقه‌مندم که موسیقی، مهم‌ترین اتفاق باشد و یکی از اهداف ما در این مقطع همین امر است.

این سازمان سال 1987 تصمیم به برگزاری «ماراتن کنسرت» گرفت. می‌خواهم ببینم آن زمان با چه دیدگاهی این کنسرت‌ها را راه‌اندازی کردید؟

ما قصد برگزاری رویدادی را داشتیم که همانند کنسرت‌های همیشگی نباشد به‌نوعی استثنایی و به‌خودی‌خود شبیه یک جشنواره و جشن بزرگ شامل تمامی سبک‌های موسیقی باشد به‌صورت طبیعی موسیقی‌های کلاسیکی که برآمده از دویست سال قبل اروپا است و شامل کنسرت‌هایی با سه‌ یا چهار قطعه می‌شود که نمایش چندین قطعه کوچک به طیف گسترده امری بسیار دشوار است. به همین خاطر ما گمان کردیم 12ساعت کنسرت که شامل 30 قطعه است می‌تواند نشان بدهد که در سراسر دنیا عقاید متفاوتی وجود دارد که تمامی عقیده‌ها خوب، مهم، ارزشمند و جالب هستند و ارزش شنیده شدن و حمایت دارند و ایده اصلی ما ایجاد دموکراسی ایده‌های موسیقی بود به همین خاطر توانستیم افراد بیشتری دعوت کنیم و این روند ادامه دارد. در دوره فراگیری کرونا، حدود هشت، نه ماراتن آنلاین برگزار کردیم که همچنان ادامه دارد. به خاطر این‌که برای ما حائز اهمیت است تا طیف گسترده‌ای از صداهای موسیقی را ارائه دهیم.

موزیسین‌ها در موسسه شما بر چه اساسی انتخاب می‌شوند و چه میزان احساس و تکنیک در این موضوع نقش دارد؟
اصلاً علاقه‌ای به تکنیک ندارم و به فردی علاقه‌مندم که به سراغ کارهایی می‌رود که تاکنون انجام نداده است. بعضی‌اوقات موسیقی که بیشترین معنی را برای من دارد توسط فردی نواخته می‌شود که هیچ سررشته‌ای از ساخت یک قطعه موسیقی ندارد، اما ایده‌ بسیار خوبی درباره صدا و نحوه انجام آن دارد، به عقیده من تکنیک یکی از در‌ب‌هایی است که ما ساخته‌ایم تا مردم را بیرون نگه داریم. سبک نیز یکی از همان درب‌ها است؛ ما درواقع نیاز داریم مردم بتوانند به‌صورت مستقل و با شجاعت اثری را خلق کنند که تاکنون خلق نکرده‌اند، اثری که حتی من نیز تجربه آن را نداشته‌ام و همواره به دنبال آن بوده‌ام.

 

دیوید لنگ: خوشحالم که ایرانی‌ها آثارم را می‌شنوند/

گفته می‌شود که استودیوی شما درواقع یک اتاق کوچک زیرشیروانی است. آیا همچنان آنجا مشغول به کار هستید؟
در حال حاضر در اتاق زیرشیروانی نیستم، اما عاشق آنجا هستم و اکنون در آپارتمان کوچکی در پرینستون نیوجرسی به سر می‌برم اما معمولاً در یک آپارتمان کوچک در نیویورک که دارای یک انباری است زندگی می‌کنم. همسرم یک هنرمند بصری است و سه فرزند دارم که در رِنج سنی بیست سال هستند و با ما زندگی می‌کنند به همین خاطر آپارتمان ما بسیار شلوغ می‌شود و من یک اتاق شیروانی کوچک دارم تنها اتاقی که می‌توانم درب آن را ببندم که جایی بسیار شلوغ و به‌هم‌ریخته که مهم‌ترین مزیتی که دارد، می‌توانم همه و حتی نیویورک را بیرون کنم و به کارم مشغول بشوم.

آهنگسازی شما برای فیلم جوانی Youth چطور پیش رفت و چه دلیلی باعث شد آهنگسازی برای این فیلم را قبول کنید؟
من در دنیای فیلم فعالیت محدودی دارم و در آن احساس راحتی نمی‌کنم؛ بیشتر مواقع اُپرا می‌نویسم، به تئاتر و اپرا علاقه‌مند هستم، اما این فیلم به‌نوعی به اُپرا شباهت دارد و درباره شخصیت و انگیزه است. به همین دلیل توانستم از عهده آهنگسازی برای فیلم پائولو تورنتینو (کارگردان فیلم) برآیم، بدین شکل که با موسیقی شبیه به کاراکتر اُپرا برخورد می‌کنم، پس در ابتدا شما قسمت‌هایی از قطعه «آهنگ‌ ساده» را می‌شنوید و در ادامه ساخت فیلم، رفرنسی برای تکمیل آهنگ به من داده می‌شود که به موسیقی اضافه کردم برای من خوشایند بود که فیلم درباره موسیقیدان کلاسیک است، چراکه من در انجام این امر تبحر دارم، قسمت‌هایی از فیلم که کارگردان انتظار داشت احساسی‌تر شود بسیار مشکل بود. یک آهنگساز فیلم این کار را به‌راحتی انجام می‌دهد، اما برای من مقداری دشوار بود. چراکه تخصص من ساخت آهنگ‌های کلاسیک است، پس این امر چالش بزرگی بود و بزرگ‌تر این‌که باید به‌اندازه کافی آن را احساس می‌کردم؛ چون کارگردان توقع داشت در انتها بیننده اشک بریزد و من تمایل دارم به‌جای گریه به مسائل جدی فکر کنم؛ اگرچه ممکن است مدت‌ها بعد راجع به آن گریه کنم، اما کارگردان توقع داشت این اتفاق بلافاصله بیفتد که ایجاد این حس بسیار دشوار بود.

بعد از این تجربه، چه چیزی باعث شد آهنگسازی فیلم را هرچند محدود اما ادامه بدهید و برای فیلم حیات‌وحش«Wildlife» آهنگسازی کنید؟
من به‌عنوان یکی از عوامل فیلم «جوانی» با پائول دنو ملاقات کردم که نقش بازیگر جوان را دارد و شبیه آدولف هیتلر لباس می‌پوشد. پائول دنو زمانی که تصمیم به کارگردانی فیلم «زندگی وحشی» گرفت به خاطر ملاقاتی که داشتیم به من پیشنهاد آهنگسازی فیلم را داد و این همکاری بر اساس ارتباط شخصی شکل گرفت؛ اخیراً آهنگسازی فیلم «کارگاه دهکده» به کارگردانی بیل موریسون (از فیلم‌سازان آمریکایی) را بر عهده داشتم. فیلمی که جشنواره‌های مسکو شرکت کرده بود و امیدوارم این فیلم را تماشا کنید. هنوز از انجام این کار مطمئن نیستم چراکه قرارداد آن امضاء نشده است. مسئله‌ای که درباره فیلم‌ها نظر من را جلب می‌کند این است که مردم در فیلم‌ها بیشتر از کنسرت‌ها موسیقی می‌شنوند.

 

دیوید لنگ: خوشحالم که ایرانی‌ها آثارم را می‌شنوند/

به ما از تجربه ساخت قطعات فیلم «The Village Detective» بگویید. شنیده‌شده حلقه‌های فیلم روسی از کف اقیانوس پیدا شد و ابتدا به یوهان یوهانس رسیده و در ادامه به بیل موریس داده شده و درنهایت آهنگسازی این کار به شما واگذار شده است.
یکی از خصوصیات بیل موریسون پیدا کردن حلقه‌هایی از فیلم‌های قدیمی و ساخت یک اثر بسیار خوب از آن‌ها است. فیلم «دکازیا» یکی از شاهکارهای او با موسیقی یکی از دوستان من مایکل گوردون است. فیلم «کارگاه دهکده» از فیلم بی‌صدا، پوسیده و در حال نابودی ساخته شده است. پوسیدگی فیلم به‌اندازه‌ای بود که نتوانستیم کار را پیش ببریم و به‌اجبار فیلم را به دیجیتال تبدیل کردیم؛ آن‌قدر قدیمی که در حال تجزیه بود. به همین خاطر این فیلم‌ها حس بسیار خوب نوستالژی دارد و می‌توان از بین رفتن زندگی را در آن‌ها مشاهده کرد. حس قدرتمندی که این تصویر در حال نابودی است و باقی نمی‌ماند و نمی‌توانیم آن را نگه داریم. یوهان یوهانسن درباره پیدا شدن این فیلم‌های روسی به بیل خبر داد فیلم‌هایی که در حال از بین رفتن در آب‌ها، از کف اقیانوس پیدا شدند مطمئناً اگر یوهان در قید حیات بود، ساخت موسیقی این فیلم را بر عهده می‌گرفت و من آهنگسازی نمی‌کردم درواقع فیلم و موسیقی در ارتباط با یاد و خاطره یوهان یوهانس است که با بیل موریسون ارتباط نزدیکی داشت.

خیلی‌ها معتقدند موسیقی که شما برای این اثر ساختید حس کشف این فیلم‌ها از اعماق اقیانوس را به مخاطب القا می‌کند.
من به دو مسئله فکر کردم؛ این‌که عمق اقیانوس، جایی بسیار تنهایی است و دیگر این‌که تمایل نداشتم کار ارکسترال با حضور نوازندگان متعددی بسازم گمان کردم با یک نفر می‌توان حس فاصله را القا کرد ازآنجایی‌که فیلم نیز در رابطه با آکاردئون است، من کار را با یک نوازنده آکاردئون از دانمارک انجام دادم و از او درخواست کردم صدای آکاردئون را بسیار نازک و تا حد ممکن از دور ایجاد کند. درواقع این آهنگ، در قلب انسان درد تنهایی ایجاد می‌کند و اصلاً سعی نداشتم صدا زیرآب به‌ نظر بیاید، بلکه تمام تلاشم مبنی بر این بود تا حس فاصله به شنونده القا شود.

فضای آکادمیک آموزشی را چطور ارزیابی می‌کنید و آیا شده شما از دانش‌آموزان‌تان درسی بیاموزید؟
همیشه از شاگردانم می‌آموزم و خوشبختانه در مدرسه سطح بالایی تدریس می‌کنم و تمامی دانشجویان من فارغ‌التحصیلان سن و سال‌داری هستند که به‌خوبی آهنگ می‌نویسند. البته من هیچ‌گونه سر رشته‌ای از علایق آن‌ها ندارم. همچنین از فناوری، فرهنگ‌های گوناگون موسیقی و قطعات معروف نیز چیزی نمی‌دانم. درواقع اطلاعات من به‌اندازه شاگردانم نیست و مسائل تأثیرگذار همواره با آن‌ها است. حرفه من، بیان انجام کاری مشخص نیست و باید مطلع باشم چه مسائلی را با آن‌ها مطرح کنم. ما درباره زندگی، علایق و شنیده‌هایشان صحبت می‌کنیم. به همین خاطر دچار علایق آن‌ها می‌شوم که بسیار الهام‌بخش است.

 

دیوید لنگ: خوشحالم که ایرانی‌ها آثارم را می‌شنوند/

آیا به‌واسطه موسسه bang on a can با موزیسین‌های ایرانی آشنایی دارید؟
بله، با برخی از موزیسین‌های ایرانی ارتباط داشتم. فکر این‌که آثار من در ایران شنیده می‌شود بسیار خوشایند است. از طرفی باعث خوشحالی خواهد بود که ارتباطی مابین ما وجود داشته باشد. اطلاع داشتم که موزیسین‌های ایرانی در سراسر دنیا فعالیت دارند در دسترس یکدیگر قرار داشتن بسیار حائز اهمیت است. به همین دلیل زمانی که با موزیسین‌های ایرانی در ارتباط بودم، سعی کردم تا حد امکان در دسترس باشم.

نظرتان درباره ایران و اجرا در اینجا چیست؟
به خاطر روابط کشورهایمان مطمئن نیستم که امکان سفر به ایران را داشته باشم. اگر این امکان باشد، بسیار خوشحال خواهم شد و علاقه زیادی دارم. سفیرها امکان رفت‌وآمد به کشورها را دارند و موزیسین‌ها سبک دیگری از دیپلمات‌ها هستند. سبک من به نوعی به سبک جان لنون شباهت دارد که معتقد بود مسائلی مردم را از یکدیگر جدا می‌کنند و مسائلی هم باعث می‌شود مردم دورهم جمع شوند و درواقع موسیقی یکی از همان علت‌هایی است که مردم را دورهم جمع می‌کند.

نویسنده : مریم رفائی
منبع: ریتم نو
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
تقویم هنری ادامه