بهراستی چرا خوانندهای که رنگارنگ و ننه سرما را باآنهمه عشق خواند و در کشورش ماند، صدایش به من و شما نمیرسد اما خوانندگانی که رفتند و پای فرهنگشان نایستادند، صدایشان به گوش ما بهوضوح میرسد و اشعاری که میخواندن را زمزمه میکنیم؟! چرا دیگر کارهای فاخر در ایران خریدار و گوش شنوا ندارد؟! چرا رادیو و تلویزیون دست حمایتشان را از روی دوش خوانندگانی چون سپهر برداشته است؟! سرنخ این نابسامانی در موسیقی دست کیست؟!
این سؤالات و چند سؤال دیگر عامل اصلی گفتگوی ما با مهدی سپهر شد کسی که ناخواسته به حاشیه فرستادهشد و نامهربانیهای زیادی را دید اما به خاطر موسیقی و فرهنگ ارزشمند ایران بازهم پا پس نکشیده و میخواهد نوستالژی روزهای خوش زندگی ما باشد.
مهدی سپهر میگفت نرفته که حالا بخواهد بازگردد و فقط چند وقتی حاشیهنشین این موسیقی شده که خودخواسته نبوده است.
این خواننده که پیش از انقلاب اسلامی ایران در رادیو و تلویزیون مشغول فعالیت بوده است در گفتگو با ریتم نو تمام این سالها و اتفاقات را مرور کرد و از برنامه آینده و حضور پررنگ خود گفت.
ما دوران سخت را گذراندیم
مهدی سپهر گفت: پس از انقلاب، به موسیقی پاپ به دلیل نام و نوع سازهایی که در آن استفاده میشد، موسیقی غربی میگفتند و از طرفی به دلیل استفاده از اشعار شعرای نو پرداز، خیلی بر روی عدم ارائه آن به جامعه پافشاری میکردند.
بنده سال 70 فعالیت مجددم در این عرصه را آغاز کردم البته کارهای ارائهشده در آن زمان به شکل حالا نبود و همه خیلی آهسته و پاورچینپاورچین حرکت میکردند. درحالیکه مخاطبان کارهایی چون رنگارنگ، دنیای رنگی، خندهدار و ننه سرما را از من در فضایی شاد شنیده بودند، اما بعد از انقلاب دیگر نمیتوانستم به دلیل شرایط ، کاری را در آن حال و هوا تولید کنم. چون خیلی تأکید داشتند که باید ریتم بیس را پایین بیاورم ... درواقع ما این دوران سخت را گذراندیم.
بلاتکلیفی خیلیها را در ایران ضعیف کرد
من هم میتوانستم بروم اما اگر میرفتم، بایکوت میشدم و این برای من ارزشی ندارد که همیشه با آرزوی وطن زندگی کنم!
در ایران بعد از انقلاب نمیدانستند در موسیقی چه چیزی را میخواهند؟! باید شخصیت موسیقی مسجل شود و این اولین مشکل ما در ابتدای راه بود. در ایران ما خیلی تحتفشار قرار گرفتیم و خیلیها شبیه من بودند.
آنقدر لحظه های خوب را از ما گرفتند تا از آنسوی آب، کمبود های مارا جبران کردند، حالا ما باید از چه کسی بپرسیم منظور از هجوم فرهنگی که تاکید میکردید چیست؟ ایا انچه بنام کنسرت راک و دیکر سبکها اجرا میشود هجوم فرهنگی نیست؟! من که شخصأ مخالف نبودم بسیار هم دوست دارم.
به طبع جوانان ایرانی روشی را ارائه میکنند که از آنطرف وارد کشور شده است. من سبکهای گوناگون را غلط نمیدانم چون هر سبکی جایگاه و فرهنگ خودش را دارد.
موسیقی کشور ما همانجایی است که هایده، مهستی، بنان، ایرج، گلپا و ... در آن رشد کردند
ما فرهنگ غنی در موسیقی ایران داریم احتیاج به ارشاد شدن نیست! لطفأ نگذارید کلمات پیش پا افتاده که آرام آرام فرهنگ لغات مارا به سقوط میکشاند تایید شود و بازاری جدید بوجود آورد ، این ارشاد نیست. مسوولان باعث شدند موسیقی جان نگیرد و ما با بلاتکلیفی مواجه شویم.
امروزه کنسرتهای ما بهگونهای شده که انگار مایکل جکسون آمده روی استیج ایران اجرا میکند! این فرهنگ اشتباه را من آوردهام؟ پس نشاندهنده همان نابسامانی است که ابتدای صحبتم اشاره کردم.
فقط به چشم و ابرو نگاه میکنید؟!
موسیقی کشور ما همانجایی است که هایده، مهستی و بنان ایرج و گلپا و ... در آن رشد کردند. حالا چرا امروزه شکل نمیگیرد و رشد نمیکند؟! فقط به چشم و ابرو نگاه میکنید؟! بنده تمام دوران نوجوانی و جوانیام را در خوزستان زندگی میکردم و اصلاً نمیدانستم خانم مرضیه چه شکلی است و فقط صدایش را از رادیو میشنیدم و چه میشد در روزنامه یا مجلهای عکس کوچکی را منتشر میکردند و ما فقط به صدا توجه میکردیم نه به چهره! گریم و دماغ عمل کردن برای مرد نیست! چرا چهرهات را عوض میکنی؟! اگر واقعاً خواننده خوبی هستی باش!
تندرویها کار دست ما خواهد داد
موسیقی پاپ امروز اما حال و هوای دیگری پیداکرده است و اینطوری که خیلیها جلومی روند، همین روزهاست که بگویند؛ "ما که گفتیم موسیقی پاپ، مبتذل است" و همین تندرویها کار دست ما خواهد داد پس بهتر است همین حالا کنترلش کنیم. شاید یکی از دلایلی که باعث شد از حاشیه به میدان بیایم همین باشد!
موسیقی پاپ امروز شده اشک و آه و ناله!
میخواهم با آهنگهای نوستالژی شروع کنم اما نه به آن معنا که مخاطب را به یاد خزان و خاطرات لب رودخانه بی اندازد، خیر! بلکه میخواهم باکارهای شاد، دریچهای تازه در موسیقی به روی مخاطبان بازکنم.
چرا تمام اشعار از غم و غصه میگوید؟! قبول دارم که غم و غصه وجود دارد و باید از آن خواند اما نباید طوری ادامه پیدا کند که حال شنونده را بدتر و غم و اندوه را در زندگی نگه دارد. اکنون طوری شده که اندوه و ناله سرلوحه زندگی جوانان شده است و همه آهنگها را در همان فضای اندوهگین میخواهند. درنتیجه موسیقی پاپ امروز شده اشک و آه و ناله!
برای تنوع آمدهام نه تحول!
نمیخواهم سابقهام را به رخ کسی بکشم چون همه بهنوعی کارشان خوب است اما میخواهم به کسانی که تندروی میکنند یادآور شوم که مسیر موسیقی پاپ این نیست! سالها و درست زمانی که در حاشیه بودم، کارهای زیبایی را ساختم و میخواهم آنها را ارائه کنم تا تنوع ایجاد شود نه تحول!
درگوشیها قویتر از ابلاغ عمل میکنند
دوست نداشتم در حاشیه حرکت کنم اما من را به حاشیه کشاندند! بهدفعات از بنده سؤال میشد که ممنوع الصدا و تصویر بودید؟! و هر بار تکذیب میکردم اما این مسئله نشان میداد که درگوشیها قویتر از ابلاغ عمل میکنند. همیشه درگوشیهایی مبنی بر ممنوع الکاری من مطرح میشد تا در دل تهیهکنندگان را خالی کند.
حداقل نالههایتان با دیگران فرق کند!
بنده برحسب نیاز مالی وارد این عرصه نشده بودم بلکه از روی علاقه و داشتن توانایی در عرصه موسیقی فعالیت میکردم و از طرفی وظیفه خود میدانستم تا موسیقی پاپ بعد از انقلاب را نگهدارم چراکه یکسری افراد قصد داشتند موسیقی را به اینجایی که اکنون شاهدید بکشانند. شخصاً دوست نداشتم موسیقی پاپ سراسر ناله و اشک شود چراکه ایرانی هستم و یک ایرانی همیشه سرافراز و شاد زندگی میکند.
صحبت دیگر من این است، حالا که موسیقیتان اشک و ناله است حداقل نالههایتان با دیگران فرق کند!
حاشیه بودن من به دلیل بیتفاوت بودنم به موسیقی نیست بلکه همانطور که گفتم، بنده را کنار زدند و بازار از کارهایی پر شد که فرهنگ موسیقی ما را به نابودی کشاند. هرکسی با یک سیستم ساده کامپیوتر و لوازم در خانهاش صدابرداری میکند و میخواند و قطعات بدون هیچ ممنوعیتی وارد بازار موسیقی کشور میشود. قطعاتی که شبیه به هم هستند و هیچکدامشان به این فکر نمیکنند که برای موفق شدن باید کارنویی ارائه داد و فقط شبیه به هم میخوانند که کار اشتباهی است. کار باید نو و یادآور فرهنگ غنی ما باشد.
از یکنواخت فریاد زدن آقای ابی خسته نشدید؟!
البته آنطرف آبیها هم دارند شبیه به هم میخوانند و میگویند صدایشان خاص است! مثل داریوش، ابی و ستار خاص است اما شما از یکنواخت فریاد زدن آقای ابی خسته نشدید؟! اما بنده عارف را دوست دارم چون هیچوقت نه فریاد بیربط میزند، نه ناله بیجا میکند! خواننده باید خودش را با شرایط وقف دهد و صدای خودش را داشته باشد.
سرنخ تمام اتفاقات دست تهیهکنندگان است!
بنده کسی نبودم که به همین راحتی کنار بروم اگر اکنون هم وارد این میدان شدم و از حاشیه بیرون آمدم به همت دوستان عزیزم از جمله امیرحسین بی ریا (مدیر برنامه و تهیه کننده ام) در موسسه فرهنگی هنری جام سبز است و دوستان فعال در عرصه موسیقی باید بدانند کسی جای دیگری را نخواهد گرفت.
سر نخ تمام این اتفاقات دست تهیهکنندگان است. این افراد متأسفانه به پول درآوردن صرف فکر میکنند و خواننده تا زمانی برایشان مهم است که پول درمیاورد. اگر بدانند سبکی درآمد دارد، خواننده را به تباهی و سیاهی میکشانند و بهقولمعروف خواننده را فید میکنند.
زمانی که برای ارائه کارم به شرکتهای تهیهکنندگی مراجعه کردم از من خواستند تا مدل خوانندگان امروز بخوانم وگرنه کارم نمیگیرد. اما موسسه فرهنگی هنری «جام سبز» اینگونه تفکری ندارد و افتخاریست که با آنها همکاری میکنم چون نمیگذارند شاهد سقوط هنر موسیقی باشیم!
نباید بگذاریم موسیقی به این شکل فنا شود! ما ایرانی هستیم و این موسیقی که اکنون میشنویم، موسیقی نیست که جاودانه شود چون هیچکدام از این قطعات ملودی جاودانه نیستند.
چرا باید آهنگساز و شاعر ایرانی کارش را به خوانندگان آنطرف آبی، صرفاً برای پول درآوردن ارائه دهد؟! ؟! چون اینطرف به ریال پول میگیرند و آنطرف به دلار! باید شخصیت آهنگساز و شاعر و ... در کشور مشخص و حقوق معنوی و مادیشان پرداخت شود. البته چند شاعری هستند که اسم و رسمی برای خودشان پیدا کردند و همه با آنها کار میکنند و هر شعری دلشان میخواهد به همین واسطه ارائه میدهند. درصورتیکه شعر شخصیت اثر و هنرمند است و اگر به شعر آب ببندید یعنی شخصیت شما آب بستنی است و شما آدم آبکی هستید!
میگویند آلبوم شما فاخر است و فروش نمیرود!
آلبوم بنده آماده و مجوز گرفته اما چه کنم که به من میگویند آلبوم شما فاخر است و فروش نمیرود! این حرف خیلی برای من گران تمام شد. یعنی ایرانی آنقدر ناآشنا شده که آهنگ فاخر نمیخواهد؟!
میگویند ایرانی از همین کارهای ناله و دوستت دارم گفتنها و ... میخواهد! متأسفانه دیدم جایی برای آلبوم من نیست. یعنی باید من آهنگ بیربط درست کنم که مردم بپسندند؟! بنده نمیتوانم فرهنگ پیشپاافتاده برای مردم درست کنم و به این صحبتم میخندند!
بااینحال آلبوم بنده از طریق موسسه فرهنگی هنری «جام سبز» ارائه خواهد شد چون به آثار فاخر احترام میگذارند البته اکنون خانم گوگوش و آقایان دیگر آنطرفی هم اینگونه و با همین ارکستراسیون میخوانند پس چرا آنها را میپذیرید؟! پس اینجا مافیای خیلی خطرناکی وجود دارد که باید از آن بترسیم. البته بیشتر عرصه و بازار موسیقی ما در دست افرادی نادان قرارگرفته است.