گفتگو اختصاصی ریتم نو با «علیرضا طباطبایی» و «حامد حمید زاده»
درمورد مدرسه درامز در شرکت "سرنا" توضیح میدهید؟
طباطبایی : عمدهترین تفاوت مدرسه ما با آموزشگاهها این است که ما به هنرجویان فرصت میدهیم تا با تمرین سرجلسه حاضر شوند. ما هر جلسه با هنرجو هماهنگ میکنیم و هنرجو میتواند زمان کلاس را مشخص کند و تمرین کرده سر کلاس حاضر شود، نه اینکه بگویم در تاریخ مشخصی باید سر کلاس حاضر شود و هنرجو وقت تمرین نداشته باشد. درحقیقت ما به هنرجو زمانی برای تمرین میدهیم. آموزشگاه ها اصولا متد خوبی ندارند و از همه چیز مهمتر این است که هنرجو در این مدرسه نوازندگی یاد بگیرد.
درواقع کلاسها زمان مشخصی ندارد؟
طباطبایی : بله؛ هنرجویان با استادنشان زمان حضور در کلاس را هماهنگ میکنند که اگر استاد زمان داشته باشد همان روز را تعیین میکند و اگر هم نه که باهم زمان دیگری برای برگزاری کلاس تعیین میکنند.
چه دلیلی باعث شد که چنین مدرسهای را راه اندازی کنید؟
طباطبایی : تقریبا پنج، شش سال پیش به آلمان سفر کردم و یک ماه در مدرترین مدرسه درامز اروپا در اشتوتگارت آلمان به نام "DRUM DEPARTMENT" ماندم و بهصورت کاملا فشرده در آنجا آموزش دیدم و روزی چهار ساعت درس میگرفتم و روزی شش ساعت هم تمرین میکردم. از زمانی که با آن مجموعه آشنا شدم و بسیار متاسف شدم که چرا چنین مجموعهای را در ایران نداریم. از همان سال پیگیر چنین داستانی بودم که به لطف مجموعه "سرنا" این اتفاق افتاد و ما توانستیم مدرسه کاملا تخصصی برای درامز تامین نماییم. همانطور که می دانید دارمز ساز پر هزینه، پرحجم و پر سروصدایی است و هرکسی نمیتواند این کار را انجام دهد. اصولا آموزشگاهها (بنده به شخصه در آموزشگاه تدریس کردم و از زمانی که وارد مدرسه شدم دیگر آموزشگاه نمیروم) تنها لطفی که به ما میکنند این است که یک ست درامز تهیه میکنند و این موضوع را در نظر نمی گیرند که ست درامز؛ پوست، سنج و آینه میخواهد. شما فرض کنید میخواهید گیتار یاد بگیرید یک ساز دست شما است و یک ساز دست استاد و از روی دست استاد نگاه کرده و شروع به نواختن میکنید. هنوز هم تدریس ساز، سینه به سینه است و آموزش برای ساز درامز اینگونه بود که من باید ساز میزدم و بلند میشدم تا شاگردم ساز بزند و بلعکس . متاسفانه تمامی هنرجویان سرشان روی ساز بود و خودشان را نمیدیدند و ، از طرفی اصلا به فکر "آینه" نبودند در صورتی که موسیقی زیر مجموعه هنرهای نمایشی است (پرفورمنس) و آینه؛ اولین لازمه پرفورمنس است تا خودتان شاهد کاری باشید که انجام میدهید.
تمام اینها تجربیاتی بود که من در "DRUM DEPARTMENT" آشنا شدم. از همان زمان بسیار تلاش کردم و خداروشکر یک و ماه و نیم است که مدرسه راه اندازی شده است و توانستهایم به چنین چیزی برسیم. نظر من این بود که بتوانیم هم متد روز دنیا و هم امکانات آنجا را داشته باشیم.
حضور در این کلاسها شرایط سنی خاصی دارد؟
طباطبایی : از شش سال تا هفتاد سال.
کلاسها مجهز به چه امکاناتی است؟
طباطبایی : به صورت استاندارد ما دو ساز درامز فول اسکریپت داریم. بهترین درامزهای روز را با بهترین سنجهاو پدالها تهیه کرده ایمو از همه مهمتر که ممکن است کمی خنده دار باشد ما صندلی استاندارد داریم که مهم ترین قسمت کار ما صندلی است و متاسفانه میبینیم که یک ست درامز گذاشتهاند با هر صندلی حتی صندلی آشپزخانه! باید به این موضوع توجه داشت که تا نشستن من ثابت نباشد ، نمیتوانم بخوبی بنوازم و باعث میشود که بچههای ما که از نوجوانی و جوانی میخواهند این کار را انجام دهند هیچکدام به سطح بالا نرسند چراکه ابزار نصف داستان است. درحقیقت ما صندلی ، درامز استاندارد را با بهترین کیفیت و پدالها و سنجهای عالی داریم. خارج ا ز تمام این مسائل همانطور که گفتم آینه سراسری داریم و هنرجو از چند طرف میتواند خودش را نگاه کند و نوع نشستن تعادلش را ببیند. من این مسائل را با موتور و دوچرخه مقایسه میکنم؛ ما نمیتوانیم روی دوچرخه کج بنشینیم چراکه باید تعادل داشته باشیم. هنرجویان در کلاس خودشان را میبینند. ما در آموزشگاه پد استیشن داریم تا هنرجو بتواند دست چپ و راستش را یاد بگیرد و بداند میخواهد چه کاری انجام دهد. دلیل استفاده از پد این است که پد صدا ندارد زیرا برای درامرز در وحله اول حرکت مهم است نه صدا. حرکت است که باید درست انجام شود تا بعد صدا تولید شودو این کاری است که ما روی پد انجام میدهیم چراکه اگر بخواهیم آن صدا ر داشته باشیم ، هم خودمان اذیت میشویم هم دیگران. ما میخواهیم حرکات درابتدا جا بیافتد تا بعد هنرجو بتواند به درستی پشت ساز بنشیند. وقتی هم که پشت ساز خود می نشیند صدا و تنظیمات درست رامیشنود، یعنی ساز کوک شده است. البته خیلی ها فکر میکنند ساز درامز کوک نداره درصورتی که اینگونه نیست باید کوک شود و از روز اول هنرجو با صداهای درست، آشنا می شود در ذهنش جا میافتد تا بداند بعدها ساز خودش باید چه صدایی داشته باشد. از جمله چیزی که در کلاس داریم و هیچ کجا ندیدم، ست درامز چپ دست ها است. همیشه چپ دست ها مورد تبعیض قرار میگیرند چون که اکثرا راست دست هستند و باید کل ست را چپه بچینند. اما هیج کس این زحمت را به خودش نمیدهدکه ست چپ دستها را بچیند و ما ست چپ دست داریم تا هنرجویان چپ دست بتوانند نهایت استفاده را از زمانشان که میگذارند ببرند. ست کودکان را داریم چراکه آنها کوچک هستند و نمیتوانند پشت درامز بزرگ بنشینند . در اینجا دو مقوله مهم داریم که خیلی مهم است یکی امکانات پلی بک است با هدفونهای کردلس که هنرجویان بتوانند ساز بزنند، زیرا درامز سازی نیست که به تنهایی زده شود و باید بیس، خواننده و صداها را بشوندو باآنها همراهی کند. ما این امکانات را بطور کامل داریم این هم جزو متدهای جدید تدریس است. دوربین های فیلم برداری قرارداده ایم که به محض اینکه هنرجو اولین روز پشت ساز مینشیند ما ازش فیلمبرداری کنیم و برای خودش هم یادگاری میماند و هم از آن مهمتر پیشرفت خود را میبیند و وقتی پیشرفت خود را مدید انگیزه اش هم برای ادامه ی کار بیشتر می شودو فیلم دراختیار خود هنرجو قرار میگیرد و هنرجو ایرادهایش را مشاهده می کند. اینها موارادی است که به صورت تخصصی مراعات می شود. در هنگام نواختن حرفهای یا هنرجوها میبینند بچه دوازده ساله نشسته و مثل یک حرفهای میزند اما یک جوان بیست ساله را می بینیم که اینگونه نیست؟! خوب او از سن پنج سالگی با بهترین امکانات به مدت ده دوازده سال تمرین کرده است درصورتی که بچه های بیست ساله ما از پانزده شانزده سالگی با بدترین امکانات شروع به کار کرده اند؛ خوب معلوم است آن بازدهی را ندارد. ما میخواهیم به آنجا برسیم که بچه های ده دوازده ساله ما در نقش حرفه ای این کار را انجام دهند و وقتی به پانزده، شانزده سالگی میرسند بگویند درامز را خیلی خوب بلد هستم و حالا میروم پیانو، گیتار و... یاد میگیرم.
درواقع متدی که شما آموزش میدهید در بازده زمانی ده ساله بر موسیقی کشور ما تاثیر گذار است
طباطبایی : شک نکنید. دقیقا همینطور است. در رابطه با محتوی تحصیلی مان باید گفت که در حقیقت محتوی روز اروپا و آمریکا است و مشخصه اصلی اش این است که گرامر ساز را به شما آموزش میدهد نه صرفا الگوی از پیش تعیین شده. این تفاوت عمده دو متد آموزشی ساز است، تا کنون استادید ما تجربی کا رمیکردند خودشان ساز را بلاخره یاد گرفته بودند و سعی میکردند آن تجربه شان را به هنرجو منتقل کننددر بهترین شرایط اینگونه بود که هنرجو استاد میشد . یعنی مثل استاد خوب ساز میزد.ما خود استاد را داشتیم و میخواهیم هنرجوریانی را تربیت کنیم که بهتر از خود استاد و به روز شوند تفاوت اصلی اش این بوده است که استادها یکسری الگو و پترن های مشخص را جلوی هنرجو میگذاشتند و میگفتند از روی این بزن. من همیشه اینگونه مقایسه میکنم که شما میخواهید یک زبان را یادبگیرید مثل یاد گیری زبان انگلیسی، هدف از یاد گرفتن زبان این است که شما آزادانه و خلاقانه بتوانید صحبت کنید اگر شما انگلیسی را از روی انگلیسی در سفر یاد بگیرید هیچ وقت این اتفاق نمی افتد و شما فقط با یکسری جمله های محدود آشنا می شوید و بلد هستید بعضی جملات انگلیسی را بگویید اما خلاقانه نمی توانید صحبت کنید. متد جدید به شما گرامر ساز را آموزش میدهد. گرامر را که یاد بدهد متوجه میشوید چقدر خلاقیت دارید که حالا آن چیزی رو که می خواهید پیاده کنید و این اصلا ربطی به نوازندگی خود استاد شما ندارد و استاد شما دوست دارد بیشتر به آن روش جمله ببندد وشما دوست دارید طور دیگری جمله ببندید. اتفاقا من وقتی با هنرجویان کار میکنم برایم خیلی جالب است بچه ها خودشان می روند یکسری جمله ها درمی آورند که من خودمم امتحان میکنم ببینم چه کرده اند. تفاوتدر این قضیه اینگونه است که وقتی هنرجو گرامر را یاد میگیرد،در نت تاپ درامرها را نگاه میکندو می بیند چیزی می زند که اصلا نمی فهمد و می گوید این چیست و از کجا آمده و فقط می بیند که دارد یه آهنگ خفنی می زندو اصلا متوجه نمی شود از کجا آمده است. اما وقتی که گرامر بداند در حقیقت می داند این جمله از کجا آمده و با سلیقه خودش آن را روی ساز پخش می کند. در آنجاست که انجا هنرجو متوجه می شود که طرف چه کار میکند و میتواند همان جمله رو بردارد و با سلیقه خودش جمله های دیگری بسازد. عمده ترین قسمت تفاوت متد قدیم و جدید این است که درواقع هنرجویان حرکت ها و صدادهی های درست را یاد میگیرند. همیشه گفتم جا افتاده که درامز "زدند" درصورتی که درامز هم یک ساز است که "نواخته" میشود و احتیاج به فراگیری نواختن درامز است و هنرجویان یاد میگیرند چطور درامز را بنوازندو این برمیگردد به حرف اول من که حرکات شما باعث می شود و ما در وحله اول صدا لازم نداریم.
درمورد تئوری ساز درامز هم میگویید که چه چیزهایی آموزش داده میشود؟
طباطبایی : این جزوات مستقیما از آلمان میآید جایی که من رفتم درس خواندم و زمان زیادی طول کشید این ها در من رسوخ پیدا کند و من این ها را به هنرجویان منتقل کنم. در رابطه با منتقل کردن آن که یک روحیه ویژه ای می خواهد که شما بتوانید هم خوب منتقل کنید و هم از ته دل بخواهید منتقل کنید، چون متاسفانه اساتیدی را دیدم که یک فوت کوزه گری را پنهان میکنند که مبادا...! به نظر من دوره ی این چیزیها گذشته آن کسی که دنبال این ساز است و مثل خودم از اینجا تا آلمان میرود یاد میگیرد، نباید چیزی را از او مخفی کنیم، یا قدیم ها کسی یه کاست میآورد به کسی نمی داد. این حرفها گذشته اکنون همه چیز در اینترنت هست و چیزی برای مخفی کردن نمی ماند. اما در رابطه با جزوات درواقع شما با یک جدول آلفا بتی کال سیستم برای ریتم آشنا میشوید و یاد میگیرید و درونی می کنید بعد تازه شما در این جدول الفا بتی کالی می بینید که ما چهارتا عضو داریم و هرکدام از این عضوهامیتواند این جدول را اجرا کند. در حقیقت اصل داستان این است که دوتا از اعضای ما ریتم بزند و دوتا دیگر بتوانند بداهه نوازی بکنندو از روی این جدول هنرجویان خیلی تر و تمیز می توانند این کار را انجام بدهند، یعنی جمله بندی ها فریزنگ است و فرزینگ های آنها کاملا مفهوم و در حقیقت سر و ته دارد و بی سرو ته نیست که من فقط بنشینم بزنم که فقط زده باشم، نه در حقیقت مفهوم پیدا می کند. جدول آلفا بتی کال ریتم درامز از A شروع می شود میاید تا X و در حقیقت تا ایکس تمام این ها را داریم و شما خلاقانه میتوانید تمام اینها را در چهارچهارم که چهار تا ضرب دارید بگویید “A,X,P,O” که خلاقیت است. ببینید شما چقدر تغییرات دارید اینها را بگذاریم پشت سر هم و ببینیم چه چیزهایی از آن بیرون می آید. در آموزش جدید خلاقیت حرف اول را میزند و فقط این نیست که الگوهایی را از استاد یاد بگیرید و مثل استاد بشوید، نه، خلاقیت های خودتان هم در رابطه با ساز شکوفا میشود.
اول تئوری آموزش داده می شود یا به طور همزمان این اتفاق می افتد؟
طباطبایی: نمی دانم می توانم این انتقاد را به سیستم اموزشی ایران وارد کنم یا نه ،متاسفانه ما در حقیقت از ابتدایی در مدرسه موسیقی یاد نمیگیریم ما یک مقدار زیادی از وقتمان پای این می رود که ما نت ها و ارزش های نت ها را به بچه ها یاد می دهیم درحالی که د راروپا و آمریکا با این ها آشنا هستند ما د ریک سنی دوچرخه سواری یاد میگیریم حالا از یه سنی یا دوچرخه سواری می کنیم یا نمیکنیم اما همه مان دوچرخه سواری بلدیم این هم همین است که درمدرسه ارزش های نت ها را یادمیگیرند حالا یا بزرگتر می شود استفاده می کنید یانمی کنند بنابراین آن استادی که می خواهد ساز یاد بدهد دیگر آن مشکلات را ندارد و آنها نت ها را وپایه ی کار را بلد هستند. ما یک عالمه زمان زیادی رابرای تئوری ابتدایی موسیقی تلف می کنیم. در حقیقت ما تئوری و عملی را درکنار همدیگر کار می کنیم یک مقدار تئوری لازم است، چراکه تئوری موسیقی مهم است. هنرجویان تئوری موسیقی را یاد میگیرند، یکسری تکنین را بر روی پد آموزش می بینند و آنها را بر روی درامز برده و نشان می دهیم پشت ساز چه میکنند. آنجا که هنرجویان به اصطلاح راه افتاد دوباره برمیگیردیم روی پد و بین این دو تئوری در کنارشان کار میکنیم.
هنرجو پس از اتمام این دوره مدرک رسمی دریافت می کنند؟
طباطبایی : به شدت دنبال این قضیه هستیم. می توانم بگویم گام های اولیه را برداشتیم خوشبختانه تاییدیه را هم از وزارت کار گرفتیم و بی حرف پیش فکر میکنم تا شش ماه آینده بتوانیم مدرک وزارت کار را به عنوان فنی حرفه ای بدهیم برای جوانهایی که کار میکنند این مدرک در پنجاه کشور دنیا معتبر است و بعد از اینکه دوره گذراندند برای امتحان کتبی معرفی می شوند و بعد از امتحان کتبی ، امتحان عملی را خودمان برگزار میکنیم و در صورت قبولی به عنوان شغل درامر مدرک فنی حرفهای ارائه می دهیم. در حقیقت ما شغل درامر را تعریف کردیم که چه چیزهایی را لازم دارد و چه چیزهایی را باید از لحاظ تئوری و عملی بلد باشند و این موارد را که بگذرانند مدرک دریافت خواهند کرد.
البته در کشور ما نمی توان به موسیقی به عنوان شغل حساب کرد چون هنوز پشتوانه هایش را ندارد
طباطبایی : درست می گوید اما من از زاویه دیگری نگاه می کنم اصولا دوستانی که به دنیای درامز می آیند عاشق این ساز هستند و هیچ چیز دیگری در ذهنشان نیست. خود من هم همینطور بودم. شما وقتی عاشق ساز و موسیقی باشید آنجا تمام مشکلات را قبول می کنید و می گویید می خواهم این کار را انجام بدهم. ببینید من خودم بعضی وقت ها میگویم من اگر به دنبال پول بودم اگر دراین مدت (من بالغ بر سی سال است که ساز می زنم) حداقل پانزده سال اش را هم به بازار میرفتم وضع ام خیلی بهتر از حالا بود.اما حالا از خودم خیلی راضی هستم.
من می خواهم بدانم آینده شغلی این هنرجوها تامین است؟
طباطبایی : ما سال هفتاد و چهار گروه پاپی داشتیم؟ خیر! ما یک خواننده داشتیم بیژن خاوری که در صدا و سیما می خواند و گروهی اصلا نداشت تا رسید به اینکه گروه آریان آمد و اگر اشتباه نکنم دونفر از هنرجویان من در دوگروه از بهترین گروههای موسیقی ساز می زنند ، حالا شما بگوید از سال هفتاد و چهار تا الان ما چقدر خواننده و گروه پاپ داریم؟ بینهایت. خوب این ها درامر خوب لازم ندارند؟ آن هم نوازنده درامز. هیچ وقت یادتان نرود نقش درامز در اجرای زنده همانند رهبر ارکستر می ماند.
خودم را مثال می زنم من درامر اگر حالم خوب باشد تمپو را بالا بگیرم همه مجبور هستند تمپو را بالا بزنند اگر حالم خوب نباشد تمپو را پایین بزنم همه باید تمپو پایین بزنند این نقش من است که تعیین میکند. من به عنوان درامر تنها کسی هستم که اجازه ندارم گاف بدهم چون درامر اگر گاف بدهد عین گروه سقوط کرده است اما اگر هرکسی دیگر گاف بدهد من آنرا جمع میکنم . درواقع درامر و بیسیست (برای همین ما اینجا را با بیس مشترک کردیم) هستند که پایه ی اصلی گروه را تشکیل می دهند. مثل اینکه فونداسیون بتن باشدو بر روی آن دویست طبقه بسازید، پنج خواننده معمولی چند نوازنده معمولی بگذاریدوقتی بیس بتونی باشد هرچقدر دلتان می خواهد بچینید حالا برعکس عمل کنید بیسست و درامر تان خوب نباشد و بهترین نوازنده ویولن و بهترین خواننده را بیاورید می بینید آن گروه چگونه سقوط میکند. نقش این دوساز در اجرای زنده فوق العاده مهم است و از این به بعد می بینید که خواننده های پاپ چقدر خوب اجرا می کنند. اتفاق خیلی جالب این است که بیشترین تلفنی که به من می شود برای این است که درامر معرفی کنم. خوب ما این جوان ها معرفی میکنیم که زحمت کشیدند و این همه مدت ساز زدند و آن تسلط و اعتماد به نفس لازم را برای صحنه دارند. اگر توجه کرده باشید درامر عقب تر از همه بر روی استیج است و همه رویشان به جماعت است درامر خوب باعث می شود هیچ کدام از آنها برنگردند تا درامر را نگاه کنند چون دلشان قرص است و می دانند هرکسی گاف بدهد درامر جمع می کند برعکس درامر ضعیف باشد همه اورا را نگاه می کنند که مبادا ضرب رو از دست بدهد. این درامر است که باید اعتماد به نفس داشته باشد نه از نوع کاذب!
این را هم بگویم سازهای کوبه ای استعداد می خواهد اما استعداد به تنهایی کافی نیست با استعداد این ساز کوبه ای به یک جایی می رسد و ونوازنده میگوید من همیشه خودم زدم و استاد ندیدم و حالا هم این هستم و خیلی خوب میزنم اما از یه جایی به بعد می بیند هیچ پیشرفتی نمی کند و آنجاست که می بیند باید یک استاد بگیرد. ما اینجا داریم کار را شروع میکنیم و این در ذهنشان رسوخ می کند و بالاتر که می آیند اعتماد به نفس شان کاذب نیست چون هنرجو تمرین کرده و مطمئن است که گاف نخواهد داد.
پس آینده شغلی شان تامین است؟
حمید زاده: مگر کسی که در دانشگاه تهران مدرک میگیرد تایید می کنند که آینده شغلی اش مشخص است؟! این ها موارد مشخص است. مگر خود ما به این دید آمدیم که می خواهیم کنسرت بدهیم و خودش پیش می آید. هنرجو سازی که می زند برای این است که در وحله اول لذت ببرد.
طباطبایی: این همه متد این همه فیلم در یوتویوب کدام یکی از ما نوازنده خوبی از کنار این همه فیلم شدیم؟ هیچکدام. چرا؟ چون که تنها چیزی که این فیلم ها به ما آموزش نمی دهند این است که " چطور بنوازنم؟" این فیلم ها نشان می دهند چی بنوازم. اما "چطور نواختن" را باید شما کنار یک استاد واجد شرایط یاد بگیرید . این چطور نواختن است که خیلی از بچه ها به آن توجه ندارند و خودشان تمرین می کنند و همانطور که گفتم به یک درجه ای هم می رسند و به خودشان غره هم می شوند که خودم آمدم بالا. هنوز هم آموزش سینه به سینه اتفاق می افتد.
سطح شرکت در کلاس ها ؟
طباطبایی : ما بیس و درامز رو از صفر کار میکنیم
در کلاس بیس و درامز روند کار چگونه است؟
طباطبایی: در آن کلاس هنرجویان به مرحله ای که می رسند می توانند بنوازند. در درامز تا وقتی که جلوی پد و آینه نشستی تمام هم و غمت حرکت بدنت است. ولی به محض اینکه پشت ساز نشستی دیگر به بدنت کار نداری و به تنها چیزی که اهمیت میدهی گوش است تا بشنوی از نظر موسیقایی چه اتفاقی در اطرافت می افتد. هنرجو به مرحله ای میرسد که وقتی پشت ساز می نشیند دیگر به دست و پا فکر نکند و بدانند چه کار می خواهد انجام بدهد. اکثر هنرجویان در آن مرحله پافشاری میکنند که نکند حرکت دست و پا اشتباه باشد و من به آنها می گویم دست و پایت رو رها کن آنها خودشان بلندند و تو دیگر فقط به اطراف و اتفاقات موسیقایت گوش بده. در این مرحله است که ما تازه می توانیم بگوییم شما هنرجویتان را معرفی کن بنده هم معرفی میکنم یک کلاس بیس و دارمز داشته باشیم.
به صورت گروهی است؟
طباطبایی: دو نفری است یعنی دونفر هنرجو(بیس و درامز) با دو استاد یعنی من دارم درامز را هدایت می کنم ایشان بیس. یکسری آموزشات ایشان دارند که به هنرجوی من می گوید و بلعکس. یعنی یک اتفاق خیلی خیلی مهمی می افتد این است که مشخص می شود هنرجویان چه چیزی را برای نواختن بیس و درامز باید در نظر بگیرند
حمیدزاده : خودشان باهم میزنند و ما براییشان می زنیم و آموزش داده می شود.
علیرضا : من افتخار این را داشتم که سال ها با حامد، دارا، عمید بزنم و کافی ست کوچکترین نتی را باهم بزنیم و می دانیم تا انتها چگونه ادامه بدهیم .
کلاس ها از کی شروع می شود؟
حمیدزاده : درامز شروع شده و بیس هم از هفته بعد شروع می شود
چگونه باید ثبت نام کنند؟
طباطبایی : بهترین حالت این است که از نزدیک ببینند و ما در راستای پیشرفت هرنجویان مشاوره بدهیم.
در ادامه میتوانید عکسهای " آیسان آجرلو " رو ببینید
منبع : ریتم نو
نویسنده : مریم رفایی