وی در حاشیهی کلاسهایش در اصفهان که در تاریخهای 18 و19 تیرماه در آموزشگاه سازک برگزار شد با خبرنگار «ریتم نو» به گفتوگو پرداخت.
شما در کشورها و دانشگاههای مختلف دنیا تدریس میکنید،چه چیزی باعث شد که با هزینهی شخصی خود اقدام به برگزاری کلاس در ایران کنید؟
اولاً من کشور خودم را خیلی دوست دارم و احساس میکنم که هنرجویان اینجا به من نیاز دارند که تدریس کنم و سطح گیتار ایران را در دنیا بالاتر ببرم. من دوست دارم هرسال در ایران کنسرت برگزار کنم و در ایران فعالیت داشته باشم.برای خیلیها من یک سمبل موفقیت هستم که توانستم در رشتهی گیتار بهصورت جهانی موفق شوم و خوشحالم که میتوانم برگردم و این موفقیت را با مردم ایران تقسیم بکنم.
آیا تابهحال در ایران بهعنوان "نوازندهی خانم" برای اجرای برنامه به مشکلی برخوردید؟
خیر، هیچ مشکلی نداشتم. اتفاقاً دو بار هم فستیوال فجر دعوت شدم، کنسرت دادم، کلاس برگزار کردم و هرسال به ایران میآیم و مجوزها برای اجرای و برگزاری مستر کلاسها صادر میشود.
برخورد با شما بهعنوان یک نوازندهی خانم ایرانی در کشورهای دیگر چطور بوده است؟
خیلی خوب بوده، و اصلاً مهم نیست که من زن باشم یا مرد،مهم این است که چطور گیتار میزنم و چه فعالیتهایی دربارهی گیتار داشتهام. مثلاً چه آثاری منتشر کردهام و چه کتابهایی نوشتهام یا شاگردانم چه کسانی بودهاند.
باید آدم فعالی باشی،خوب ساز بزنی، چون آنسوی دنیا فستیوال و مسابقه زیاد برگزار میشود، اگر خوب نباشی اصلاً بدرد نمیخورد.
چه دلیلی باعث شد که با اضافه کردن ربع پرده به گیتار، به فکر تغییر در ساختار ساز خود افتادید و آیا قبل از انجام این کار، گیتار شما را محدود میکرد؟
دلیلش این بود که دو قطعه برای من نوشته شد که ربع پرده لازم داشت و هرچه تلاش کردم، نمیشد روی گیتار فقط سیم را خم کرد، بنابراین به این فکر افتادم که ربع پرده به دسته گیتارم اضافه کنم تا بتوانم قطعات اصیل ایرانی را به اجرا دربیاورم.
این کار توسط خودتان انجام شد یا فرد دیگری هم به شما کمک کرد؟
«رضا والی» آهنگساز این قطعات با شخصی که میتوانست این کار را انجام دهد، صحبت کردند و تعیین شد که این ربع پردهها به کجا اضافه شود و با مشخص کردن این نقاط، کار انجام شد.
شما سالها در زمینهی موسیقی کلاسیک فعالیت داشتید و بسیار هم موفق بودید، ایدهی موسیقیایرانی از کجا شکل گرفت؟
راستش من دیدم که در همهی صحنههای جهانی ساز میزنم و همه نوع قطعه از کشورهای مختلف بهجز ایران دارم. با خودم گفتم ایران که چیزی از بقیهی دنیا کم ندارد. پس من هم میخواهم قطعات ایرانی را بزنم و شروع کردم به تنظیم کردن قطعههای محلی و آنها را برای گیتار تنظیم کردم و روی صحنه آوردم. خیلی تنظیمهای زیبا، با شوقوذوق و مهارت هم هستند، تنظیمهای تکنیکی که آدم را از نظر موسیقیایی ارضا میکند، چیزی که بتواند در سطح جهانی روی صحنه و در کنار قطعههایی از باخ و قطعههای اسپانیایی اجرا شود.
علاوه بر گیتار،ساز دیگری هم بهطور حرفهای کار میکنید؟
حرفهای که خیر؛ اما برای خودم ماندولین و سه تار میزنم و بیشتر سازهای زهی و زخمهای را دوست دارم.
شما در سفرهایی که به ایران دارید، اقدام به برگزاری کلاسهای مختلفی میکنید،این بار این کلاسها در چه شهرهایی برگزار میشود؟
اکنون در آموزشگاه سازک در اصفهان هستم و اینجا کلاس برگزار میکنم و در دانشگاه علمی کاربردی یک سمینار آموزشی گیتار داشتم که اجرای موسیقی هم قسمتی از آن بود و راجع به قطعات صحبت کردم و در تهران هفتهی بعد مستر کلاس دارم.
در شهسوار و رشت هم کلاس داشتم و برای بار اول در رشت یک کنسرت برگزار میکنم و مجوز این کنسرت صادرشده است و در تهران دو شب در فرهنگسرای نیاوران کنسرت دارم. همچنین در شهر تبریز هم کلاس و سمینار آموزشی خواهم داشت.
با توجه به همین کلاسهایی که در شهرهای مختلف دارید، وضعیت نوازندههای ایرانی را چطور میبینید؟
خوب هستند، سطح نوازنده در حال بالا رفتن است. من پانزده سالی میشود که به ایران میآیم و این سطح همینطور در حال پیشرفت است.
شما هم در ایران و هم خارج از کشور تدریس میکنید،شاگردان شما در ایران چه تفاوت اساسی با شاگردانتان در خارج از کشور دارند؟
تفاوت اصلی که عدم دسترسی نوازندهها،به نتهای درجه یک و نتهای خیلی خوب و تنظیمهای عالی هست.
خارج از کشور فستیوالهای گسترده و مختلف هست که میشود با معلمان مختلف درس خواند اما متأسفانه در اینجا چنین چیزی نیست و من دوتا کتاب آموزشی دربارهی گیتار نوشتم و شاگردان از آنها استفاده میکنند و کمک میگیرند.
گیتار شما از توماس هامفری است که از بهترین سازهای دنیاست،در کلاسهایی که داشتید،عموم هنرجویان ساز استاندارد و قابل قبولی داشتهاند؟
اتفاقاً امسال آقای
میثم عامر که در رامسر تشریف دارند برای من این سازی که در دستم هست را ساختند که تصمیم دارم این ساز را در کنسرتهایم استفاده کنم.
پس حتماً ساز حرفهای و خوبی است؟
بله؛ ساز خیلی خوبی است و خوشحالم که با یک ساز ایرانی روی صحنه اجرا میکنم.
آیا اکثر هنرجویان ساز استاندارد دارند؟
بعضی از آنها سازهای خوبی دارند،اما بعضی هم خیر.
ساز گیتار را از نظر تاریخی متعلق به چه سرزمینی میدانید و چه تحولاتی در این ساز ایجاد شده است؟
من که میگویم گیتار از ایران آمده،اما کمتر چیزی هست که بتواند این مسئله را اثبات کند، مثلاً چند بشقاب تاریخی وجود دارد که روی آن نقش خانمی در حال نواختن سازی شبیه به گیتار هست و گیتار هم در طی سالها از نظر شکل و قیافه عوض شد و به آن سیم اضافه شد و اصلاً از ایران اعراب آن را به اسپانیا آوردند و در ایتالیا، آلمان و ... شکل این ساز عوض و متحول شد و به شکل کنونی رسید.
اما به نظر من اصالت این ساز برمیگردد به ایران،همانطور که در لغت گیتار از تار که به معنای سیم هست استفادهشده است،مثل سه تار،سی تار،دوتار و... و خیلیها هم در آمریکا نمیدانند که لغت تار به معنای سیم هست و همیشه تعجب میکنند وقتی این موضوع را میفهمند،پس حتماً یکچیزی وجود دارد که به این ساز اصالت ایرانی میدهد.
این ساز تا چه حد میتواند اندیشههای نوازنده و احساسات درونی انسان را به زبان موسیقی بازگو کند؟
تا حد اعلا. همانطور که یک ویولنیست حرفهای میتواند یک قطعه را بااحساسی عالی بنوازد یک گیتاریست هم همینطور است.
من وقتی ناراحتم گیتار میزنم، خوشحالم گیتار میزنم و همهی این حالات قابلانتقال به مخاطب هستند.
پس به خود نوازنده بستگی دارد؟
بله ، به نوازنده بستگی دارد. گیتار مثل صدای من است، بنده که نمیتوانم روی صحنه قایم شوم، پس باید حرف خودم را با گیتار بزنم.
در سال 1986 انتخاب شدید تا برای آندرس سگویا ساز بزنید و چه چیزی باعث این انتخاب شد و نظر ایشان در مورد نوازندگی شما چه بود؟
از بین صدها هزارنفری که از نوازندگیمان کاسِت فرستاده بودیم، دوازده نفر انتخاب شدیم که یکی از آنها من بودم.
در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برای دو هفته با سگویا درس خواندیم و تمام جلسات فیلمبرداری و از تلویزیون پخش میشد و سگویا در کنار من همانطور که الان شما اینجا نشستهاید مینشست و من برایش ساز میزدم. یک قطعهی اسپانیایی برایش زدم و خیلی خوشش آمد و وسط اجرا من را متوقف کرد و گفت اهل کجایی؟
گفتم:پرشیا
گفت: پیداست که خون ایرانی و روح فلامنکو در تو است.
به این معنی بود که از نوازندگی من خیلی خوشش آمده است.
شما تابهحال اقدام به انتشار آلبومهای مختلفی مثل مسخ، ساغر، 24 کاپریچوی گویا و ... کردهاید.آیا آلبوم دیگری هم در دست انتشار دارید؟
من هفت عدد سی دی، سیزده عدد دیویدی آموزشی به زبان انگلیسی، دو کتاب آموزشی به زبان فارسی دارم. همینطور سه، چهار کتاب نت از تنظیمات قطعات ایرانی و آذری و تنظیم قطعاتی از «باخ» با انگشت گذاریهای خودم را منتشر کردم.
آلبومی یا کتابی دارید که هنوز کار تولید آن به اتمام نرسیده باشد؟
بله،وقتیکه به آمریکا برگردم قرار هست که تمام قطعات ایرانی و آذری را ضبط کنم.
کنسرتهای شما در ایران و خارج از کشور از نظر نوع اجرا، تماشاچیان و ... چه تفاوتهایی دارند؟
فقط میتوانم بگویم در اجرای لندن بااینکه جمعیت بسیاری وجود داشت و جای سوزن انداختن هم نبود، صدای کسی درنمیآمد.
مردم آنجا هر هفته به کنسرت میروند و در مورد موسیقی کلاسیک خیلی اطلاعات دارند و در حین کنسرت هیچگونه پچپچ و سروصدایی وجود ندارد، فیلمبرداری نمیکنند و به هنرمند کلی احترام میگذارند.
اما در ایران میگویم که فیلمبرداری نکنید اما باز مردم عکس میگیرند و فیلمبرداری میکنند درصورتیکه در آمریکا یا انگلستان و اروپا این کارها را نمیکنند، اصلاً
اجازهی آن را ندارند.
پس مردم باید فرهنگ کنسرت رفتن را بیاموزند، درست است؟
بله، واقعاً اینجا پچپچ مردم اذیتم میکند،من از روی استیج همهچیز را هم میشنوم و هم میبینم و کاملاً متوجه آنها هستم.
گیتار ساز ساکتی است، مردم باید سکوت کنند تا من اجرای یک قطعه را تمام کنم، سپس شروع کنند به دست زدن و پچپچ و دوباره برای قطعهی بعدی ساکت شوند.این اصول کنسرت رفتن است که در ایران رعایت نمیشود.
شما یک نوازندهی جهانی هستید،با توجه به استعدادهایی که در کشورمان مشاهده کردید،آیا تابهحال به این فکر افتادهاید که گروهی از نوازندگان ایرانی تشکیل دهید و آنها را در سطح جهانی معرفی کنید؟
اگر من ایران زندگی میکردم امکان انجام این کار وجود داشت. اما من همیشه در حال سفر هستم و فرصت این کار را ندارم.همینکه در طول تابستان چندین ماه را در ایران با هنرجویان کار و نتهای آنها را تصحیح میکنم باعث میشود که آنها انگیزه بگیرند و فعالیتهای خود را جدیتر ادامه دهند.
آیندهی موسیقیایرانی را در سطح جهان چطور پیشبینی میکند و آیا میتواند در جهان مطرح شود؟
بله، میتواند مطرح شود،البته باید برای گوش غربیها راحتتر ساخته شود، مثلاً همین ربع پرده، درک این فاصله برای غربیها سخت است،مگر اینکه موزیسین باشند.
مثلاً من یک قطعهی ربع پرده را میزنم و در کنارش چند قطعهی کلاسیک را اجرا میکنم و موسیقیایرانی را آرامآرام برای غربیها به اجرا میگذارم و سعی نمیکنم آنها را یکدفعه با موسیقیای که نمیشناسند مواجه کنم و باید خیلی بااحتیاط قطعات را تنظیم کرد.
اکثر موزیسینهایی که در خارج از کشور اجرا دارند برای مخاطبین ایرانی ساز میزنند اما من برای غربیها ساز میزنم.
موسیقی داخل کشور ایران را دنبال میکنید و با خوانندههای پاپ ایرانی و همینطور سبکهای دیگر آشنایی دارید؟
من چون در ایران زندگی نمیکنم و مشغلههای زیادی در خارج از کشور دارم، فرصت این کار را ندارم. اما معمولاً در مدتی که ایران هستم با عدهای آشنا میشوم.
منبع:
ریتم نو
نویسنده:محمدرضا کاظمی
عکس:علی صدقی