در ابتدا مجری جلسه ضمن سلام و خیرمقدم به معرفی آثار «شمس آقاجانی» ازجمله «مخاطب اجباری»، «شکلهای ناتمامی» «گزارش ناگزیری»، «سخن رمز دهان»، «روای دومشخص»اشاره کرد و از در دست انتشار بودن «چرا آخرین درنا بازمیگردد» بهصورت یک شعر بلند خبر داد.
پسازآن شمس آقاجانی ضمن تشکر از «شهریار بهروز» و «حافظ موسوی» گفت: در ابتدا شعری از خود میخوانم بعد اگر وقت شد در خصوص شعر ساده و پیچیده صحبتهایی دارم.
او ادامه داد: شعری که میخواهم قرائت کنم «گیلگمش» نام دارد یکی از مواردی که باعث شد این اثر را خلق کنم سؤال یک خبرنگار بود که مرا به فکر استفاده از آرکی تایپها انداخت بعدها دیدم که دوستانی دیگر هم از این امر استفاده کردهاند زیرابه نظر میرسد این مهم ضرورتی بود که باید به انجام میرسید. اتفاق دیگر مربوط به شهر من میشود(فریدونکنار)که وقتی پرندهها کوچ میکنند نصف آنها برمیگردند. در مواجه با این اثر دو راه داشتم یکی استفاده از ارجاعات و دیگر استفاده از فضایی همسطح کننده با استفاده از چیزی مثل پاورقی؛مدتی است به این نتیجه رسیدهام که با زبانهای مختلف در حال صحبت هستیم....
آقاجانی در خصوص شعر پیشرو بیان کرد: ادعای من در مورد شعر پیشرو این است که هیچ جملهی آن برای من نیست؛ بهعنوانمثال «من یک رؤیایی دارن » اشارهای است به سخنرانی معروف «مارتین لوتر کینگ» و یا «از شما متشکرم»اشاره به کوتاهترین سخنرانی «هیچکاک» بزرگ دارد که در حین دریافت جایزه ایراد کرده است.
وی پس از قرائت شعر خود گفت: در خصوص عناوین پیچیدگی یا سادگی باید بگویم این دو عنوان هیچ ربطی به شعر ندارند. باید دید پیچیدگی در کجا رخ میدهد.
بهعنوانمثال در شعر معروف «ادیب پیشاوری»:«بر دوششان روز خطر مار دو اشکم کش پسر
شد شاه توران را پدر خاقان چین را خالها»
این شعر پیچیده است اما باید نگاه کرد پیچیدگی این شعر در کجا اتفاق افتاده است.شاید در ابتدا وزن روان این شعر(مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن:رجز مثمن سالم)اما پیچیدگی در لفظ اتفاق افتاده است.
حال شعر معروف خاقانی در خصوص صبح را به یاد بیاورید این شعر پله بالاتر از رمزگشایی مفهومی لغات است.
اکنون شعر معروف نیما:« زردها بیخود قرمز نشدند
قرمزی رنگ نینداخته است
بیخودی بر دیوار.
صبح پیداشده از آنطرف ِ کوه ِ ازاکو اما
وازنا پیدا نیست.
گرتهی ِ روشنی ِ مردهی ِ برفی همه کارش آشوب
بر سر شیشهی ِ هر پنجره بگرفته قرار.
وازنا پیدا نیست.
من دلم سخت گرفتهست از این
میهمانخانهی ِ مهمانکش ِ روزش تاریک
که به جان هم نشناخته انداخته است
چند تن خوابآلود
چند تن ناهموار
چند تن ناهشیار»
به نظر میرسد این شعر از تقابل سادگی و پیچیدگی رهاشده است زیرا القاء بر ارجاع رجحان داشته است(این شعر به انقلاب چین مربوط میشود).
اما برسیم به شعر فروغ در برخی سطرهای او سادگی موج میزند اما پیچیدگی در سطر اتفاق نیفتاده بلکه در ارتباط بین سطرها اتفاق افتاده است.در شعر کلاسیک از ارتباط عمودی خبری نیست،در شعر نیما این ارتباط بر گفته از نوع زندگی انسان آن دوره شکل میگیرد و در شعر فروغ این ارتباط گونهی دیگر میشود و پیچیدگی از بندها به ارتباط بین بندها سرایت میکند. در حال حاضر شاعر نمیتواند درگذشته سیر کند زیرا شرایط امروز را درک کرده است و اگر این کار را بکند نوستالژی پرداز صرف است.
در پایان شمس آقاجانی به سؤالات حضار پاسخ داد که یکی از سؤالها در خصوص استفاده از روایت در شعر بود.او دراینباره اظهار داشت:مهم این است که از روایت به چه شکل در شعر استفاده شود وگرنه استفاده از روایت به شعر کمک میکند...
منبع : ریتم نو
نویسنده: فرزین پاکطینت