ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸ - ۱۵ مهر ۱۳۹۴
54035_406

"شب خرداد به‌آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه‌ها می‌گذرد


و نسیمی خنک


از حاشیه‌ی سبز پتو خواب مرا می‌روبد.


بوی هجرت می‌آید."


سهیل نفیسی این شعر را آن‌قدر خوب اجرا کرده که می‌شود بارها و بارها گوش داد.همین‌طور که این آهنگ چندین بار پلی می‌شد به نگاه کلی جامعه سهراب فکر می‌کردم.عده‌ای معتقدند سهراب زخم نمی‌زند...دنیای شعر پاکیزه‌ای دارد و در طرف مقابل هم برخی خوانش های سانتی مانتالی از این شاعر دارند.و سطرهایی را از او در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌کنند که اتفاقاً سطرهای بسیار ضعیفی هستند.درواقع سهراب هیچ‌کدام از این‌ها نیست. فقدان مطالعه‌ی کلی شعرهای این شاعر کار را به‌جایی رسانده که شعرش فقط و فقط به زیرنویس بعضی عکس‌های اینستاگرام تقلیل یافته.البته که این معضل گریبان گیر خیلی از شعرهای دیگر هم شده اما شعر سهراب به دلیل آنکه خیلی‌ها از جهات اجتماعی بی‌خطر می‌شمارند بیشتر رواج پیداکرده و برایش تبلیغ‌شده.


"بوی هجرت می‌آید..."


برجسته‌ترین ویژگی سهراب دل‌بستگی‌اش به عرفان است آن‌هم عرفانی که کمتر از جنس خاورمیانه است و بیشتر به شرق دور مربوط می‌شود.بزرگ‌ترین نشانه‌اش هم سکون است.سکونی شبیه کسی که توی حیاط خانه‌اش نشسته و نه‌تنها گذران اطراف حیاط که گذران جهان مبهوتش کرده.سکونی که میراث عرفان شرق دور است حتی در نوع انتخاب حوزه‌ی کاری سهراب هم تأثیر داشته : شعر و نقاشی. هر دو هنری هستند که از سرعت و حرکت سایر حوزه‌ها ازجمله سینما دور هستند و در تنهایی و تفکر شکل می‌گیرند.نگاه او به مرگ, طبیعت, پرستش, و حتی ایده آل گرایی او تأییدی است بر عرفان دوستی‌اش.


"صبح خواهد شد


و به اين کاسه‌ی آب


آسمان هجرت خواهد كرد"


درست زمانی که جامعه تصمیم می‌گیرند مسیرش را جدی‌تر پیش بگیرد و به سمت زندگی مدرن گرایش بیشتری پیدا می‌کند سهراب خلاف جهت حرکت می‌کند و به طبیعت پناه می‌برد.زمانی که طیف شعرهای سیاسی بیشتر و بیشتر می‌شود, سهراب برخلاف بقیه به خودش سفر می‌کند و از جامعه دور می‌شود و به‌جز اشاراتی به مفاهیم کلی ضد انسانی ازجمله خشونت در سیاست, جنگ و... موضع دیگری در مقابل اتفاقات سیاسی دوران خود پیش نمی‌گیرد.حتی به گفته‌ی پروانه سپهری-خواهرش- در افتتاحیه‌ی گالری‌اش وقتی چهره‌های سیاسی میامدند برایش اتفاق مهمی نبوده است.بااین‌همه نمی‌شود هوش سهراب را در شناسایی زمان مناسب جامعه برای انتشار اشعارش نادیده گرفت.طوری که مثل برخی کسانی که خود وی از آن‌ها تأثیر پذیرفت (اشاره به هوشنگ ایرانی) دچار فراموشی و نادیده گرفته شدن نشد.


من به‌اندازه‌ی يك ابر دلم می‌گیرد


وقتي از پنجره می‌بینم حوري


-دختر بالغ همسايه


پاي کمیاب‌ترین نارون  روي زمين


فقه می‌خواند


نگاه شرقی سهراب پر از اندوه است و درعین‌حال به سمت امید گرایش دارد.چراکه شاعر ما خودش را هم‌سطح با طبیعت می‌بینند بنابراین کشف پیرامونش در وی انگیزه و امید بیدار می‌کند.به همین دلیل است که شعر سپهری استخوانمان را لای زخم نمی‌گذارد (که اصلاً وظیفه هم به دوش هیچ شاعری نیست) او از غرق شدن در طبیعت  و آرزوهایش صحبت می‌کند همچنان که اندوه این آشنایی را هم لمس می‌کند.


کفش‌هایم کو


چه کسی بود صدا زد سهراب؟


منبع : ریتم نو


نویسنده: گیتا شمسی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
انتشار یافته: ۱
رایکا امیری فر
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۷
مرسی
مختصر و مفید
سهراب شاعر تنهایی ست و به گمونم باید به همین یکدست نشدنش با شعر اجتماعی پاپیولار اون روزها احترام گذاشت
تقویم هنری ادامه