ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۷ - ۰۲ مهر ۱۳۹۴

مهدی موسوی میر کلایه: زیاد خود را به پیروی از قواعد ملزم نمی‌دانم!

ریتم نو : نشست رونمایی و نقد کتاب « سی سالگی » از « مهدی موسوی میرکلایی » روز چهارشنبه اول مهرماه سال جاری ساعت 17:38با حضور «امیر ارجینی»، «عبدالجبار کاکایی» و « حسن علیشیری» در «فرهنگسرای نیاوران» برگزار گردید. در این مجال ابتدا موسوی چند اثر از این مجموعه را خواند و بعد از آن در خصوص آثار موجود در کتاب صحبت‌هایی صورت گرفت.
 

+ عبدالجبار کاکایی: احترام ویژه‌ای برای او به عنوان یک منتقد و پژوهشگر قائلم

+ حسن علیشیری : بیشتر ترانه‌ها قالب چهار پاره دارند حتی برخی از آهنگسازان به این قالب معتاد شده‌اند

[divider style="dotted" top="5" bottom="5"]




در ابتدا «کاکایی» ضمن توضیح در خصوص سیر تاریخی ترانه سخن گفت ؛وی با مطرح کردن این بحث‌ها معتقد بود ترانه دو خاستگاه دارد یکی عامه‌ی مردم (شاید پیوندی با ادبیات فولکور) و دیگر خاستگاه در بین خواص ادبیات است که در درجه‌ی اول متن را مورد بررسی قرار می‌دهند تا چیزهای دیگر!



اما سیر تحول ترانه‌ی امروز مشخص نیست که می خواهد به عام روی بیاورد و یا  به بافتار ادبی توجه داشته باشد. البته احساس می‌شود غلبه با آن‌هایی است که  توجهی به ادبیت متن ندارند « موسوی » از آن دسته بوده که به ادبیت توجه داشته است اما با تمام احترامی که برای متن او قائل هستم و سوای آن احترام ویژه‌ای برای او به عنوان یک منتقد و پژوهشگر قائلم، باید بگویم به نظر من مشکل «موسوی» در این مجموعه، بروز دریافت‌های شاعرانه‌ی او است.


نگاه شاعر با نگاه عام متفاوت است. او تصاویر را از صافی استعداد، علم و نگاه خاص خود می‌گذراند و در نهایت این تصاویر را به معرض ظهور می‌گذارد. نکته‌ی دیگر حس می‌شود که او عروض را کنار گذاشته و باشعر هجایی رو به رو هستیم چرا که برخی کلمه ها با اسقاط حروف یا مشدد خواندن آن‌ها عروضی خوانده می‌شوند .جدای آن در برخی سطرها ، ضعف تالیف‌ها مشاهده می‌شود که شاید به دلیل اصرار در نزدیک شدن شاعر با عام بوده است. به عنوان مثال می گویند :کودک در شکم مادر سر تکان می‌دهد که پا تکان دادن صحیح‌تر است. یا در برخی موارد جزئی در متن آورده می‌شود و کل اراده می گردد این مساله موجب ابهام می گردد به عنوان مثال منظور شما از«چند ورق» برگه‌های سونوگرافی بوده که اینجا موجب ابهام وکژتابی شده است .به نظر می‌رسد گاهی موارد قافیه تعیین کننده‌ی موضوع بوده به عنوان مثال کلمه‌ی «پاپتی» سوای آن که با بافت متن شما ناسازگار است ،با «سنتی» قافیه شده است حال آنکه هر ادم سنتی لزوما فردی ساده لوح نیست. درجایی نوشته اید :«شعرهای سیاسی می‌خونم همه فک می‌کنند بی دینم» سیاسی در مقابل بی‌دین نیست .


گویی در بعضی قسمت‌های متن خود به اجرا فکر کردید و از مساله‌ی ادبیت دور شدید مثلا در یک اثر مشاهده می‌کنیم سه بیت اول شما مثنوی است ولی بعد از این سه بیت با قالب چهارپاره روبه رو هستیم.


در عبارت«از مدیرم بزرگتر می‌زد» بزرگ زدن ابهامی ایجاد کرده شاید منظور شما محکم‌تر بوده است .


در مواجه‌ی شما با مساله‌ی جنگ در شعر باید بگویم فکر می‌کنم تجربه نکردن آن فضا باعث شده به خوبی آثار دیگرتان از پس این کار بر نیایید البته که خیلی از جوانان امروز شعر این گونه می‌نویسند اما باید بپذیریم در مقایسه با آن‌هایی که آن حال  وهوا را تجربه کردند؛ موفق نبودند و مقایسه متن‌ها نیز مثل مقایسه‌ی گل مصنوعی با گل طبیعی است. راجع به مساله‌ی نورافکن در این اثر باید بگویم در آن روزها نمی‌توانستیم از نورافکن استفاده کنیم .


در پایان بندی بخش اول صحبت‌هایم باید عرض کنم من او را در زمینه‌ی نقد و پژوهش می‌ستایم اما به نظرم چیزی که درمتن‌های ادبی او محسوس است ضعف او در تبدیل تصاویردریافتی به تصاویر شاعرانه است.


پس از او «حسن علیشیری» بیان داشت: آن دیدگاهی که ترانه را به طبقه‌ی عام می‌کشاند ارزشی هم برای نقد و حتی هنر قائل نیست وقتی برای اثری جلسه‌ی نقد گذاشته می‌شود و در خصوص آن، این همه بحث می‌شود؛ مطمئنا متن قابل تامل و تفکر بوده است . متاسفانه منتقدینِ امروز رویکرد خود را به نقد یک اثر مشخص نمی‌کنند.البته جناب «کاکایی» نگاهی جزیی نگر داشتند که نکات خوبی را شندیدیم اما اجازه می‌خواهم بگویم بنده این اثر را در چهار محور: فرم و ساختار،زبان و تالیف،اندیشه ودر نهایت  خلاقیت  بررسی کرده‌ام.


از نظر فرم و ساختار، قالب به همان وضعیت کلیه‌ی ترانه‌های امروز دچار شده است. می‌بینیم که بیشتر ترانه‌ها قالب چهار پاره دارند حتی برخی از آهنگسازان به این قالب معتاد شده‌اند و قالب دیگر را قبول نمی‌کنند فراتر از این ملودی‌های بدون متنی هم که ساخته می‌شوند بر مبنا‌ی چهار پاره است در این جبر، کسی که به اجرای متن خود نیز می‌اندیشد به ناچار در این قالب قلم می‌زند.


 تاجایی که اثر ایشان را مطالعه کردم با ایراد وزنی روبه رو نبودم. فکر می‌کنم به خاطر ذات زبان محاوره می‌شود برخی هجاها را کوتاه یا بلد در نظر گرفت.


درخصوص زبان این اثر باید گفت:سعی شده است به صورت محسوسی به زبان عام نزدیک شود یا بهتر بگویم از زبان عامیانه دور نباشد البته ترانه سرایانی داریم که به دخل و تصرف در زبان علاقه نشان می‌دهند اما آنچه مشهود است تلاش وی برای ارائه‌ی زبان سالم در طبقه ی عام است البته از بعضی ضعف تالیف‌ها نمی‌توان چشم پوشی کرد که این ضعف‌ها بسامد بالایی ندارند...


در مورد اندیشه‌ی حاکم بر اثر این نکته را یاد آور شوم  در دوره معاصر خیلی از این مساله غافل هستیم در بیشتر جلسات تمرکز را روی فرو ساختار می‌گذاریم اما غافلیم که یک اندیشه‌ی خوب می‌تواند کاری کند که تمام این مسائل تحت الشعاع قرار بگیرند شما نگاه کنید خالق اثر هر بار شعر اجتماعی سروده همه چیز از قدرت بالاتری دم زده است ...


متاسفانه امروزه شاهد ترانه‌های واپس گرایانه و حتی سادیستی و مازو خیستی هستیم اما نکته‌ی مثبت اینجا است که اثر ایشان فاقد این موضوعات بود.


اما مهم‌ترین مساله، مساله‌ی خلاقیت است زیرا اگر یک مولف تمام نکات قبل را رعایت کند متن او متن استانداردی است اما خلاقیت تعیین می‌کند یک اثر جاودانه باشد یا خیر!باید بگویم شاید سلامتی که راجع به آن حرف زدیم اینجا گریبان گیر «موسوی » شده است وبه جز چند اثر ،شاهد جنون شاعرانه نیستیم .


«ارجینی» گفت: شاید صحبت‌های من آن‌قدر آکادمیک نباشد اما حاصل تجربه است. اول از همه می‌گویم سابقه‌ی او در نقد و پژوهش انتطارات مخاطبان را بالا برده است. بعضی موارد را یادداشت کرده بودم که به دلیل ضیق وقت تیتر وار به آن‌ها اشاره می‌کنم .


خیلی از جمع‌ها در زبان عامیانه با «ها» جمع بسته نمی‌شوند و این مساله می‌توانست با دقت بیشتری مرتفع شود .در برخی موادر تضاد معنایی مشهود است به طور مثال:«هوا بین آغوشمون سرد بود» در کنار«تو آغوش تو جسم من سردشه» در یک اثر !در برخی جاها تلفظ کلمه‌ها باید طوری ادا می‌شد تا وزن به مشکل بر نخورد البته که نمی‌خواهم بگویم ایراد وزنی داشته اید مطمئنا سهل انگاری بوده است .


وی در آخر صحبت‌های خود گفت:«براهنی» در کتاب«طلا در مس » خود جمله‌ای راجع به ترانه دارد وآن این است که:ترانه یعنی پایین‌ترین سطح زبان !که با این جمله شدیدا مخالفم.


«کاکایی» در اتمام سخن‌های خود خیلی کوتاه گفت:همان طور که گفتم مشکل او ضعف در ارئه‌ی دریافت‌های شاعرانه است و هم چنان معتقدم او تعمدا وزن را رعایت نمی‌کند ...تمام این حرف‌ها باعث نمی‌شود او را در حوزه‌ی نقد و پژوهش قابل توجه نبینم.


«علیشیری» نیز صحبت‌هایی در خصوص زبان و خروج از نرم زبانی زد و اشاره‌هایی هم به مقایسه‌ی «یدالله رویایی» و «شمس لنگرودی» داشت که موجب صورت گرفتن بحث‌ها و مقایسه‌هایی گردید. «ارجینی» گفت: شاید این بحث‌ها به موضوع امروز ربطی نداشته باشد.


در پایان « مهدی موسوی » بیان کرد: اگر ترانه‌های امروز را تقطیع کنیم از لحاظ عروضی  به نتیجه‌ی خاصی نمی‌رسیم بنده سعی داشتم با استفاده از شنیده‌ها متن‌ایم را به مخاطب نزدیک‌تر کنم در خصوص رعایت نکردن برخی قوالب هم این مساله برای التذاذ مخاطب بوده است!!!اما در بیستر موارد سعی کردم قالب‌ها را رعایت کنم در خصوص جمع بستن با «ها» معتقدم اگر مولفان به این شکل استفاده کنند بعد از مدتی این گونه نوشتن باب می‌شود در کل زیاد خود را  به پیروی از قواعد ملزم نمی‌دانم.


در ادامه بیننده عکس های «امین باقری» باشید.



منبع : ریتم نو


نویسنده : فرزین پاک طینت
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
تقویم هنری ادامه