سميه قاضيزاده [نویسنده و روزنامه نگار]
خودش به گزیده کاریاش واقف است و هيجاني براي اينكه بيش از اینها كار كند ندارد، دهه ششم زندگياش را سپري كرده است و درعینحال بخش عمده فعاليتش را معطوف به اجرا كرده. او لودوويكو اينائودی، آهنگسازي است كه در اين چندساله نهتنها برای سینما دوستان دنيا كه براي ايرانيهاي علاقهمند به سينما و موسيقي هم خاطره ساخته. در ايران او را بيشتر با موسيقي «دست نیافتنیها» ميشناسند و بعدتر با موسيقيهاي آزادي كه نوشته است. از لودوويكو اینائودی پيوسته بهعنوان يكي از آهنگسازان مينيماليست ايتاليا ياد ميشود اما خودش اين نوع طبقهبندیها را دوست ندارد و معتقد است: «شخصاً، من اين نوع از تعاريف را دوست ندارم، اما مانند هر كس ديگري، توانايي فرار از آنها را هم ندارم. شايد هم مينيماليست باشم... نميدانم، اما درهرصورت فكر ميكنم كه هر آهنگسازي بايد از موسيقي كلاسيك در چنتهاش چيزهايي داشته باشد.» ارتباط او با دنياي موسيقي فيلم با ساخت موسيقي براي دوستانش در دنياي سينما آغازشده است به اين شكل كه مثلاً ناني مورتي برخي از قطعات او را روي فيلمهاي مختلف استفاده كرد و سپس همكاري در سينما و ساخت قطعات براي فيلمها آغاز شد بااینکه او تا به امروز آنقدرها در اين حوزه فعال نبوده است. شايد باور نكنيد اما حقيقت ماجرا اين است كه وقتي كارگردانان «دست نيافتنيها» به او پيشنهاد ساخت اين موسيقي را دادند، لودوويكو وقت نداشت اما آنها خيلي موسيقيهاي اين آهنگساز مينيمال ايتاليايي را دوست داشتند و ميدانستند كه چقدر قطعات او به فیلمشان ميآيد: «من از قبل براي اين فيلم موسيقي نوشته بودم. درواقع نه براي اين فيلم بلكه از موسيقيهايي كه قبلاً بهصورت آزاد نوشته بودم براي اين فيلم استفاده كردم. دو كارگردان فيلم از من خواستند تا اين موسيقيها را از نو براي اين فيلم تنظيم كنم.»
البته لودوويكو اینائودی پيوسته آهنگسازي را به آهنگسازي سينما ترجيح داده، هميشه تلاش داشته تا فعاليتهاي ديگرش را هم داشته باشد و همچنان که اين روزها در ايران است تا قطعاتي تركيبي از موسيقي فيلم و آثار آزادش را اجرا كند، تلاش كرده تا ديگر حوزههاي موسيقي را هم تجربه كند. بااینوجود او درباره نقش موسيقي در فيلم بهطورکلی معتقد است اين موسيقي است كه يك داستان را بهصورت كامل روايت ميكند و اين همان چيزي است كه درنهایت راز سينما را در ذهن ماندگار ميكند. فكر ميكنم موسيقي من به تعريف دوم تعلق دارد. اين نوع موسيقي چيزي را براي شنونده در پايان فيلم باقي ميگذارد و از سوي ديگر كارگردانان هم فرصت خیالپردازی و تصويرگري را با آن پيدا ميكنند. طبيعي است آهنگسازي كه آثاري همچون او را در كارنامه خود دارد كه برخیشان گل كردهاند، پيشنهادات زيادي داشته باشد اما جواب او به اكثر آنها يك كلمه است؛ نه! چون او اهميت ويژهاي به كنسرتها و فعاليتهاي اجرايياش بهخصوص رسيتالهاي پيانوي خود ميدهد.
همچنين فعاليتهاي زيستمحيطياش كه يكي از آنها اجراي همان قطعه معروفش در قطب جنوب روي تكه يخي شناور شد، از اولويتهاي كاري اين آهنگساز ايتاليايي محسوب ميشود. لودوويكو اینائودی آهنگسازي است شصتوچندساله با تفكر و انرژياي بیستساله كه تلاش ميكند آزمونوخطاهای جوانانه را تكرار نكند و در عوض از اشتياق جواني در كار بهره ببرد.