[مریم رفائی]
مجید درخشانی میگوید: خاطرات قشنگ با استاد زیاد دارم! شجریان بعضی شبها در سفرهای گروه، همه بچهها را مهمان و رستوران شیکی را به همین منظور رزرو میکرد و مهمانی میداد. همیشه دوست داشت اعضای گروه را دورهم جمع کند و آن شبها، شبهای بسیار خوبی بود. حتی شب تولد بچهها را هم فراموش نمیکرد (نمیدانم از کجا باخبر میشد) و همیشه قبل یا بعد از کنسرت، رستورانی را رزرو میکرد و کیک سفارش میداد تا تولد بچهها را جشن بگیرد و خیلی به فکر این مسائل بود.
خیلی پیش میآمد بهصورت گروهی برای سفر میرفتیم و چند ماه در سفر بودیم . شرایط مالی همه یکسان نبود و خیلی پیشآمده بود بچهها پول کم میآوردند و از هم قرض میگرفتند(البته این مسائل طبیعی و عادی است). نمیدانم چطور به فکرش میرسید و به شهر اول که میرسیدیم از برگزارکننده مبلغی میگرفت و به همه پرداخت میکرد و میگفت در جیبتان باشد. به این مسائل فکر میکرد و خیلی ارزش داشت. دستمزد بچهها را تا جایی که دست خودش بود سریع پرداخت میکرد و میگفت بچهها از خانوادههایشان دور هستند، زمان گذاشتهاند و باید تأمین شوند. اینکه درباره شجریان میشنیدم که خوشحساب نیستند دروغ محض بود اصلاً واقعیت نداشت. دستمزد همه اعضا را بهموقع پرداخت میکرد.
خاطره جالبی که مربوط به گروه شهناز میشود هم دارم؛ از فرانسه با سه دستگاه خودروی ون برای کنسرتی به سمت آلمان میرفتیم. در اتوبان تصادف شده بود و راه را بسته بودند. همه ماشینها درها را باز کردند و دیگر حرکت نمیکردند. بچهها از ماشین پیاده شدند و سازهایشان را آوردند و شروع کردند وسط اتوبان ساززدن و خواندن! صحنه عجیبی بود! یکدفه دیدیم شجریان نیست و از پشت ماشین با دوربینش دارد فیلمبرداری میکند. کل این صحنه را فیلم گرفت و هیچوقت به کسی نشان نداد. خیلی روز خوشی برای همه ما بود.