ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۵ - ۰۴ تير ۱۳۹۶
کاوه معتمدیان نوازنده کمانچه، شهرآشوب و سبو گروه شهناز

قرعه به نام ما افتاد

کاوه معتمدیان دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه هنر بود که مجید درخشانی از اساتید این دانشگاه در کلاس ارکستر ...
قرعه به نام ما افتاد[مریم رفائی]
کاوه معتمدیان دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه هنر بود که مجید درخشانی از اساتید این دانشگاه در کلاس ارکستر، صدای ساز کمانچه وی را می‌شنود و طبق صحبت استاد شجریان مبنی بر حضور نوازنده کمانچه دیگری در کنار سینا جهان‌آبادی در گروه شهناز، از معتمدیان برای حضور و همکاری با گروه دعوت می‌کند.
معتمدیان هم همانند دیگر اعضای گروه شهناز با تائید استاد شجریان به‌عنوان نوازنده به گروه شهناز اضافه و همکاری‌اش آغاز می‌شود و در سال‌های نخست این همکاری با ساز کمانچه و پس از ساخت سازهای ابداعی استاد با ساز سبو و شهرآشوب روی صحنه حاضر می‌شود.

ما فقط کنار ایشان می‌توانستیم کسب کنیم
معتمدیان درباره استاد شجریان گفت: ایشان جدای اینکه هنرمند این مملکت‌اند فوق‌العاده بااخلاق، بزرگ و انسان هستند و استاد با تمام وجود نقش پدر معنوی را برای ما داشتند و در مدت تمرینات، سفرها و همکاری با ایشان از هر لحاظ مراقب و مواظب اعضای گروه بودند و رفتار پدرانه استاد این احساس را به ما می‌داد که انگار بچه‌های ایشان هستیم . این مرد روی صحنه مثل یک شیر می‌نشست و آواز می‌خواند و تنها آواز نمی‌خواند بلکه از زمین بالابود و ما فقط کنار ایشان می‌توانستیم کسب کنیم و به دست بیاوریم و تجربه‌ای برای ما باشد. درواقع ثانیه به ثانیه کنار ایشان بودن شانس و سعادت بود.
ما همیشه قطعات را با مجید درخشانی آماده می‌کردیم و پس از آماده شدن کارها، استاد آن‌ها را می‌شنیدند و به‌شدت درباره کوک ساز‌ها حساسیت داشتند و این حساسیت درباره جمله‌بندی‌ها نیز وجود داشت و شاید بارها و بارها یک تصنیف را برای یک مصرع ازلحاظ ساز بندی، تنظیم ارکستر و کشش سیلاب‌های شعری تغییر می‌دادیم و تا زمانی که درست نمی‌شد سراغ تمرین تصنیف بعدی نمی‌رفتیم. یکی از دیگر اتفاقات خوب گروه زمان زیاد تمرینات بود درحالی‌که دیگر ارکسترها با یک ماه و نیم، دو ماه تمرین روی صحنه می‌روند ما نه ماه یک رپرتوار را تمرین و اجرا می‌کردیم تا وقتی‌که روی صحنه حاضر می‌شویم باشهامت آرشه بکشیم.
هیچ‌وقت به این تمرینات به دلیل حضور استاد درخشانی و نوازندگان بسیار خوب به چشم تمرین نگاه نکردم و برای شخص بنده بیشتر کلاس آموزشی بود و اگر ساعت‌ها به این تمرینات اضافه می‌شد به خاطر شنیدن تنظیمات، صداها، هارمونی‌ها و صدای استاد شجریان باجان و دل حضور پیدا می‌کردم.

استاد شجریان از انرژی زیاد بچه‌ها لذت می‌بردند
معتمدیان معتقد است به دلیل جوان بودن اعضای گروه هیچ‌کس در مقابل استاد شجریان، درخشانی و رامین صفایی (نوازنده سنتور) ادعایی نداشت به همین خاطر گروه شهناز، گروهی منسجم و پایداری شد و درباره رابطه استاد با اعضا بیان کرد: استاد شجریان از انرژی زیاد بچه‌ها لذت می‌بردند که این احساس را تمامی اعضا داشتند. حتی بارها از استاد درباره تجربه سفرهایشان با دیگر گروه‌ها می‌پرسیدیم و ایشان می‌گفتند؛ "کلافه می‌شدم. کیهان کلهر در لابی قدم می‌زد، من در اتاقم بودم، حسین علیزاده به‌جای دیگری می‌رفت و همایون هم در اتاقش می‌ماند."  درصورتی‌که همیشه ما در سفرها به استاد پیشنهاد می‌دادیم که به گردش، دیدن مناطق تفریحی و خیابان‌ها برویم و دورهم جمع‌شویم و استاد هم دوست داشتند.

ما نوازندگان در ویترین ایشان بودیم
نوازنده سبو و شهرآشوب گروه شهناز درباره انتقادات به حضور نوازندگان جوان در این گروه گفت: استاد شجریان شاخص‌ترین هنرمند این مملکت است و هرکسی دوست دارد با ایشان همکاری کند و ما نوازندگان در ویترین ایشان بودیم، در ویترینی که می‌توانستیم به‌راحتی دیده شویم و طبیعتاً یکسری انتقادات به خاطر حسادت بود شاید اگر دوست من هم در گروه استاد می‌رفت، همین صحبت‌ها را مطرح می‌کردم اما واقعیت این است که میان ده‌ها نوازنده خوبی که وجود دارد و می‌توانستند با استاد همکاری داشته باشند، قرعه به نام ما افتاد! این انتقادات در هر گروهی وجود دارد نه‌تنها استاد شجریان بلکه امروزه درباره همایون شجریان هم انتقادات زیادی مطرح می‌شود که چرا با این موزیسین‌ها کار می‌کند و تا ابد هم ادامه خواهد داشت و فقط خوشحالم که خدا خواست و توانستم در کنار استاد شجریان ساز بزنم.

حتی خانواده نگاه متفاوتی داشتند
وی در مورد تأثیر همکاری با استاد شجریان در زندگی هنری‌اش بیان کرد: تأثیر بسیار زیادی در رزومه کاری و نوع تدریس من داشت و از آن به بعد مردم، هنرمندان و حتی خانواده نگاه متفاوتی داشتند از طرفی در بسیاری از موارد با استاد مشورت می‌کردم اما به دلیل سفرهای زیاد و برگزاری تورهای گوناگون گروه شهناز فرصت همکاری با دیگر گروه‌ها را نداشتم. 

استاد به دلیل صدای ساز از پوست استفاده می‌کردند 
معتمدیان درباره سازهای سبو و شهرآشوب توضیح داد: نوع نواختن و دست گرفتن این سازها همانند هر ساز ابداعی و جدیدی متفاوت است و نوازنده باید این سازها را در بدن خود جای دهد و راه ارتباط گرفتن در نوازندگی‌اش را پیدا کند. گاهی من و نگار خارکن هر دو شهرآشوب می‌نواختیم اما نوع نواختن و نحوه ساز گرفتنمان با یکدیگر متفاوت بود. این سازها به شفافیت و درخشانی ساز کمانچه نیست به همین خاطر باید آرام‌تر آرشه روی سیم‌هایش کشیده شود و از طرفی نوع صدا و لحن آن جدید است.
استاد به دلیل صدای ساز از پوست استفاده می‌کردند و می‌شد صفحه را طوری تراشید که به پوست احتیاج نباشد اما ایشان به دلیل عادت صوتی که سال‌ها داشتند با شنیدن صدای پوست تشخیص می‌دادند ایرانی‌تر است که کاملاً سلیقه‌ای بود.

سازوآواز استاد در مملکت خودمان بسیار متفاوت است
وی با ابراز ناراحتی از ممنوع‌الکاری استاد در ایران بیان کرد: صدا و ساز کسی که موسیقی ایرانی کار می‌کند در مملکت خودش شنیدنی‌ست. ساز من ایرانی است و در ایران جواب می‌دهد به همین خاطر با شنیدن خبر ممنوع‌الکاری ایشان بسیار ناراحت شدم چون می‌توانستیم در تمام شهرهای ایران کنسرت برگزار کنیم. مخاطب کنسرت‌ها در خارج از کشور صرفاً موسیقی ایرانی برایش اهمیت دارد و همان کسی است که به کنسرت خوانندگان لس‌آنجلسی می‌رود. به همین خاطر سازوآواز استاد در مملکت خودمان بسیار متفاوت است چون اکثر مخاطبان، مخاطب جدی موسیقی هستند یا حداقل آواز استاد را شنیده‌اند. زمانی خود استاد راغب نبودند در ایران اجرا داشته باشند اما زمانی که استاد تمایل به اجرا در ایران داشتند و به ایشان بارها پیشنهاد شد دیگر دولت اجازه اجرا نداد.
معتمدیان درباره ربنا گفت: به یاد دارم استاد تعریف می‌کردند که مسابقات قرآنی در قاهره برگزارشده بود و ربنای ایشان را شنیده بودند و زمانی که اعلام می‌کنند محمدرضا شجریان واردشده است تمامی اعراب می‌ایستند و استاد همان زمان به خودشان می‌بالند و می‌گویند؛ خدارو شکر کاری خواندم که عرب‌ها را تحت تأثیر قرارداد!

انقدر در فکر استاد بودم که در راه اصفهان ماشینم چپ کرد
این نوازنده که در آخرین کنسرت گروه شهناز با ساز سبو در فستیوال قونیه، استاد را همراهی می‌کند در مورد بیماری استاد شجریان اظهار کرد: تا حدودی در جریان بیماری ایشان بودم و از رادمان توکلی حال استاد را پیگیری می‌کردم اما زمانی که ویدیوی تبریک عید ایشان را دیدم خیلی ناراحت شدم و انقدر در فکر استاد بودم که در راه اصفهان ماشینم چپ کرد و بااینکه از حادثه جان سالم به در بردم اما به دلیل ترس، شش ماه اول سال 95 تصویر استاد در ذهنم بود و بعدازآن با برگشت استاد به ایران از طریق عکس‌هایی که از ایشان منتشر می‌شود پیگیر حالشان هستم.
گفتنی‌ها را درباره استاد شجریان گفتم اما باید بگویم استاد درخشانی مرد بسیار بزرگ و دوست‌داشتنی است و خدا همیشه مراقب این انسان شریف باشد


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
تقویم هنری ادامه