[مریم رفائی]
سحر ابراهیم میگوید: خاطرات زیادی از سالهایی که گذشت در ذهن دارم دریکی از تورهای اروپا و اگر اشتباه نکنم در شهر پاریس، استاد سرمای شدیدی خورده بودند و مرتباً سرفهشان میگرفت و باید استراحت میکردند حتی در زمان صدابرداری هم حضور کوتاهی داشتند و سرفههای زیاد استاد در حین گرفتن تست صدایشان، همه ما را نگران حال ایشان کرده بود که اجرای آن شب چه خواهد شد. استاد برای مداوا و استراحت از سالن بیرون رفتند و ما برای ادامه کار در سالن ماندیم. اما نگرانی عجیبی در همه ما وجود داشت. حتی در این فکر بودیم که شاید اجرای آن شب لغو شود. ساعتها گذشت و اجرا شروع شد و استاد آن شب به طرز باورنکردنی و حیرتانگیزی کنترل دقیقی بر روی حنجرهشان داشتند و با تکنیکهای خاص خودشان بدون اینکه تغییری در رنگ صدایشان ایجاد شود اجرا را بهخوبی به پایان رساندند و حتی یکبار هم سرفه نکردند و بیجهت نیست که نام استاد زیبندهی ایشان است.