«
حمیدرضا شکار سری » در بخش اول صحبتهای خود در خصوص مجموعهی «
سفر بمباران » گفت: در آغاز اگر به نام کتاب و حتی کسرهای که شاعر برای از بین رفتن برخی دوگانه خوانیها استفاده کرده توجه کنیم آنچه از لایهی اول متن درمییابیم متنی سیاسی است .
باید توجه داشت که از دورهی مدرن به بعد همیشه با بحرانهاروبهرو بودیم بهعنوانمثال با گذر زمان شاهد تبدیلشدن مفاهیم مدرن به سنت هستیم پس شاعران این دوره با عدم ثباتی ناگزیر و همیشگی روبهرو هستند .در ادامه بحران فرم در شعر مدرن به تمسخر فرم مبدل میشوددرنهایت در شعر پستمدرن اصالت معنایی به چالش کشیده میشود.حتی در برخی موارد هنر بودن یک اثر زیر سؤال میرودچراکه با این تفاصیل چیزی برای تکیه وجود ندارد و همهی مفاهیم از یک اهمیت برخوردار هستند .حال انسان خداباور در این موقعیت _ناخودآگاه یا خودآگاه_به سمتوسوی محتوا گرایش پیدا میکند کما اینکه هیچ نویسندهای را نمیتوانید بیابید که تحت تأثیر مفاهیمی چون دین بوده باشد و از محتوا فرار کند گرچه شاعران محتوا گرا نیز میتوانند از فرمهایی حاکم بر ادبیات مدرن و پستمدرن استفاده کنند اما درنهایت چیزی که آنها را از دیگران متمایز میکند محتوا گرایی آنان است اعتقاد من بر این است که مجموعهی پیش رو مجموعه مدرنی است چراکه اگر بیشتر آثارنویسندگان مدرن را برسی کنیم بهنوعی با نقد نظریات خود مواجه میشوندبهعنوانمثال « تی.اس.الیوت »نویسندهی مدرن در آثار خود از اساطیر بهرهی زیادی برده است حالآنکه قاعدهی مدرن بر نوگرایی است این نقد آثار را در ساختههای هنرمندان سورئال و رمانتیکها و حتی بعدها می توان در آثار پستمدرن دید.
«
بهروز یاسمی » اظهار داشت در ابتدا باید بگویم تمام مسائلی که مطرح میکنم بنا به باورهای شخصی من است و خود را مقابل عقیدهای نمیبینم بدین ترتیب میتوان با عقیده ی من مخالف بود .به نظر من شعر یک کالا است که نیاز به مشتری دارد . همچنین باور دارم اگر مسئلهی اختصارنویسی جمعی امروزه را کنار بگذاریم شعر بلند نیازمند ساختار منطقی است خصوصاً شعر سپید که هر سطر ،سطر دیگر را حمایت و توجیه میکند .نکتهی دیگر شعر ایدئولوگ از جهانبینی خاصی برخورداراست که به نظر من تاریخمصرف دارد بهعنوانمثال نویسندگان سوسیال روس را در نظر بگیرید وقتیکه حزب سوسیال شکست میخوردبهنوعی با نابودی خاصی روبهرومیشوند که حتی برخی از آنان دست به خودکشی میزنند.با تصوری که من از شعر دارم به این نتیجه رسیدم شعر نباید حامل چیز دیگری جز شعر باشد در حقیقت بهعنوانمثال شعری که حاوی مضمون فلسفی خاصی از بیرون شعر باشد از درجهی کیفیت کمی برخورداراست اما نمیگویم شعر فلسفی نداشته باشیم بلکه این مضمون باید از درون یک اثر برخاسته باشد .
«
هرمز علی پور » بیان داشت همیشه اتفاقهایی هستند که مردم را متأثرمیکنند و شاعر را متأثرتر و باید از نقد شخصیت دوریکنیم اما این مسئله نیز تا حدی ناگزیر است چراکه ناخودآگاه در بیشتر موارد پای سلیقه در میان است به نظر من استفاده از مسائل مذهبی در شعر اشکال ندارد حتی بزرگانی چون شاملو که مذهبی نبودند از مسائل مذهبی مدد جستند درنهایت فکر میکنم بیکرانگی شعر آنچنان بالا است که تمام مسائل را در خود جای دهد.اما امروزه شاهد دوپاره شدن شعر شدهایم که این امر مطلوب نیست .این مجموعه،مجموعهای مذهبی است و مذهبی بودن خود را نهان نمیکندهمانطور که میبینیم در ابتدای این کتاب آیهی از قران آورده شده است البته در پارهای از سطرها احساس میشود که مانیفستی در خصوص عقاید شخصی شاعر بیانشده تا ...
«
حمیدرضاشکار سری »گفت: به نظرم این اثر مغلوب سیاست نشده گرچه سیاست در آن برجسته است اما این اثر حاوی ارزشهای فرا متنی است .شعر گسستی از گیتی و سیاست پیوند با او حال برای گفتن شعر سیاسیکار سختی را باید بر دوکش کشید و روی لبهی تیغ راه رفت .به نظر من مهمترین چیزی که این نوشته را برجسته میکند استفاده از صور خیال بهخصوص کنایه است .با این توجهات اگر بگوییم این اشعار سیاسی است اتهامی به شاعر وارد نکردهایم بلکه شعر او را توصیف کردیم .البته به این نکته باید توجه کرد استفاده از کنایه و دوگانگی معنایی نوعی طنز را به وجود میآورد که به نظر عامدانه میآید .در خصوص برخورد با اتفاقات روزمره هم باید بگویم خیلی از شاعران بزرگ متأثر از واقعهای چون یازده سپتامبر اشعاری را از خود بروز دادهاند .لیکن باید شعر ماندگار باشد نه موضوع شعر ! در مورد برخی اطنابهاهمفکرمیکنم شاعر به اجرای اشعار خود که همان بمباران وقایع است اندیشیده.
«
بهروز یاسمی » اظهار داشت فکر میکنم در این مجموعه آنچه بیش از همهچیز اهمیت دارد بیان ایدئولوژی است چراکه در برخی موارد شاعر به قضاوتهایی دست میزند که فقط همعقیدههای او میتوانند با او همراه باشند بهعنوانمثال با نوشتن« خواهرم ندا...» حتی باوجوداینکه شاعر سعی میکند مخالفت خود را از برخی مسائل نشان ندهد گویی در این کار موفق نبوده اما در پارهای موارد شاعر با مشخص نکردن شخص موردنظر به عمق و ماندگاری اثر خویش کمک کرده است .به عقیدهی من این سطرها شعری است سیاسی!بهطور نمونه راز ماندگاری حافظ بر این است که وقتی اشعار سیاسی میسرود با اشاره نکردن به شخص مورد هدف ، کمک شایانی به جاودان ماندن اثر خودکرده است.
شعر باید جایی برسد که از تمام باورها پالوده شود و در درجهی اول نمود خود شعر باشد و تمام تکنیکهای شعری ازجمله خلق تصویر باید در خدمت شعر باشند نه در خدمت محتوا که خود جزئی از شعر است.
«
هرمز علی پور » ضمن ارائهی برخی پیشنهادها بهجای سطور نوشتهشده در این مجموعه،گفت:الزاماً نباید سیاست دان باشید تا سیاسی شوید بلکه درک شخصی شما از سیاست شمارا به شخصی سیاسی مبدل میکند.
وقتی در خصوص کتاب شعری صحبت میکنیم قبل از همهچیز شعر بودن آن ثابتشده و ذکر این نکات شاید در جهت اعتلای کارهای بعدی دوستان است به نظر من در این مجموعه از آرایهی تضاد وتطابق با بسامد بالایی استفادهشده است که این اثر را متمایز کرده چیزی که قابلاعتنا هست این است که شاعر تمام خطرات را پذیرفته و دست به خلق چنین اثری زده...
بعد از بحثهایی که در خصوص جاودانگی یا عدم جاودانگی اثر و همچنین نامیدن یک اثر بهعنوان اثری سیاسی یا عدم اطلاق نام سیاسی صورت گرفت،«
علیمحمد مودب » به قرائت شعری از خودپرداخت تا جلسه پایان بگیرد.
منبع :
ریتم نو
نویسنده :
فرزین پاکطینت
عکاس :
امین رجبی