طبق روال سلسله جلسات شعرانه در ابتدا شعرهایی بهمنظور در معرض قرار گرفتن، توسط خالقانشان خوانده شد و پسازآن نوبت به شعرخوانی شاعران دیگر رسید.از شاعران مطرحی که برای حاضرین در جلسه اشعار خود را قرائت کردند، میتوان به «عمران میری»، «احسان افشاری»،«حمیده غفوریان»، «لیدا رشیدی»، «نعمت مرادی»، «آرین داودی»، «میثم بهاران»، «پیام پولاد»، «آبا عابدین»، «محسن انشایی»، «منیره موسوی زاده» و ... اشاره کرد.
در ابتدای جلسه پس از معرفی کتابهای «آذر عاصمی» تحت عنوان «من بچهی نازیآبادم» و «کوتاهتر از آه» و اعلام اینکه جلسهای بانام «قند و نمک» با اجرای «سعید بیابانکی» در همین فرهنگسرای برگزار خواهد شد، از «هادی ملکزاده» خواسته شد تا در جایگاهی شعرخوانی قرار بگیرد.
در پایان شعرخوانی ملکزاده، «پیام پولاد » گفت : با اندیشهی شعر موافق بودم اما به نظرم میتوانست این اثر به طرز بهتری پرداخت شود .«احسان افشاری» افزود:روایت این کار ،بیان داستان عشق شکستخوردهای بود از زبان پسری برای مادرش اما فکر میکنم اتفاق خاصی که بتواند وجود این شخصیتها را توجیه کند، نیفتاد.در بعضی مواقع با ضعف تألیف روبهرو بودیم بهعنوانمثال در یک قسمت با یک پدیدهی عینی روبهرو هستیم اما تصاویر انتزاعی است و به نظرم من پررنگترین اتفاقهای این روایت را شکار نکردی.
علیرضا آذر گفت: امروز را به خاطر بسپار چراکه بعد از یک سال حاضر شدی در معرض نقد قرار بگیری .پیشنهاد میکنم از صحبتهای مفید منتقدین استفاده کنی و آنهایی را که در پیشبرد کارت به تو یاری میرسانند را به خاطر نگهداری. حال بهعنوان یک مخاطب میگویم که احساس میکنم بهعنوان کسی که یک سال تجربهی نوشتن دارد تنبلی کردهای آنهم شاید به خاطر عدم حضورت در جلسات بوده ؛اما باید بگویم در این کشور چیزی که واقعاً بهراحتی به دست میآوری ، نقد فیلم و شعر است. هرچقدر هم بگوییم فلانی با حب و بغض حرف زد ،میتوانیم حرفهای مفیدی از این نقدها پیدا کنیم .احساس میکنم اثر تو با ضعف صور خیال مواجه بود .یادم میآید روزی یکی از حاضرین که در جلسات ما را همراهی میکند ،برای ما شعری خواند که نه وزن جالبی داشت نه قافیه ! اما صور خیال آن اثر بهگونهای بود که باعث تشویق ما شد (گرچه در جلسات بعدی خود او به این نتیجه رسید هنوز راه زیادی برای عرضهی شعر دارد) .باید برای صادر کردن کلمات دلیل داشت بهعنوانمثال گریهی پاکت سیگار {با توجه به بافت تصاویر این اثر:برداشت نویسنده} در این اثر توجیهی نداشت. پیشنهاد میکنم از الان قالب چهار پاره را انتخاب نکنی چراکه این قالب دستتو را برای انتخاب قافیه باز میگذارد و این در ابتدای راه خوب نیست.به نظرم در قالب غزل طبعآزمایی کن تا بتوانی در ادامه از قافیهها کارکرد بهتری بگیری. سؤالی در ذهن من ایجاد میشود که چرا یک چهار پاره با شش بند باید کسلکننده باشد و فکر میکنم جواب در کم بودن اتفاقات شعری باشد. مصرع چهارم هر بند (در قالب چهار پاره) باید بهگونهای طراحی شود که به مخاطب ضربه وارد کند اما متأسفانه اینگونه نبود.
«محسن انشایی» گفت مسایلی که یک شعر را از نثر معمولی جدا میکند تخیل و احساس و تفکر خاص شاعر است .من اتفاقی در شعر تو ندیدم و به نظرم حسن مطلع و پایانبندی هم نداشتی .(وی در پایان سخنان خود به چند ایراد قافیهای در اثر «ملکزاده» اشاره کرد.)
«وحید شیخ»کاری از خود را برای حاضرین در جلسه خواند .تا «آرین داوودی» نکاتی در مورد خوانش شعر را به او گوشزد کند اما آقای«راه چمنی» نظر مخالف «داودی» را داد و گفت :شاید یک صاحب اثر لال بود... من فکر میکنم ادای کلمات شعر ،به شعر بودن یا نبودن اثر ربطی ندارد.
«علیرضا آذر» گفت:باور دارم اثری موفق است که حسن مطلع و پایبندی مستحکمی داشته باشد.البته استثناهایی مثل «صدسال تنهایی» از «گابریل گارسیا مارکز» نیز وجود دارند .مصرع اول بیت اول شما بهگونهای است که مخاطب را با خود همراه میکند .مصرع اروتیک زدهای که گوش مخاطب آگاه را برای یک پیام خاص تیز میکند.اما احساس میکنم مصرع اول با تمام متن {ازنظر محتوایی :برداشت نویسنده} متفاوت است .به نظر من مصرع اول باعث شده که بهگونهای سرکار بریده شود!(چراکه با قسمتهای دیگر همخوانی ندارد)
«احسان افشاری» گفت: از ردیفی استفاده کردی که دستتو را برای بیان مطالب شاعرانه بسته بود اما از طرفی انتخاب قافیه کار را آسان کرده بود.
پس از «وحید شیخ » نوبت به «پیمان زهره وندی» رسید.
«پیام پولاد» بیان داشت: احساس کردم وزن را بلدی اما متأسفانه در چند جا وزن عروضی را رعایت نکردی. نکتهی دیگر اینکه پیشنهاد میکنم در انتخاب چینش واژگان خود دقت داشته باشی به نظرم کلبهی فرسوده منهدم نمیشود بلکه فرومیریزد.
«میثم بهاران» اظهار داشت: به نظر من صدور برخی کلمات بهضرورت وزن بوده ؛بهعنوانمثال «مرکز مین» چراکه فقط مرکز مین کشنده نیست ... و برخی کلمات هم به خاطر قافیه آمدهاند که قافیه نبودند بهعنوانمثال «ونگوگه» با «که» قافیه نیست.
علیرضا آذر گفت:اخیراً با پدیدهای آشنا شدیم که من نام آن را شیک نویسی میگذارم .اعتقاددارم شیک نویسی یک مرحله بالاتر از متنهای سانتی مانتال است.تأکید برای جا دادن برخی واژههای شیک اثر را به سمتی میبرد که بگوییم با یک اثر شیک روبهرو هستیم اما به نظرم بند آخر کار را نجات داد.
«کاظم وکیلی» نفر دیگری بود که شعر خود را برای حضار خواند و «احسان افشاری» گفت: اکثراً عشق را از زاویهی من وتویی آن نگاه میکنند اما وارد شدن عشق در آزمایشگاه در اثر شما اتفاق افتاده که این امر به اثر شما شخصیت میدهد اما چند ایراد وزنی داشتی که ...
«عمران میری» افزود: احساس کردم میخواستی مثل دکتر «سید مهدی موسوی» بنویسی.این اصلاً اشکالی ندارد اما فکر میکنم با قلمی که داری میتوانی شخصیت ادبی خود را داشته باشی.
علیرضا آذر اضافه کرد:برخی آثار ناخواسته به ما آدرسهایی را میدهند و این امر باعث میشود زبان شعر شما به زبان دسته دومی تبدیل شود... نکتهی دیگر اینکه واقعاً نوشتن چهار پاره سخت است باید بهگونهای بنویسی ک بندهای شما فضایی را ایجاد کنند نه بهصورت معلق بمانند.
«زینب مولایی» آخرین کسی بود که اثرش نقد شد و «عمران میری » دربارهی شعر وی گفت:من منکر تأثیرگذاری این شعر نمیشوم اما فکر میکنم که سه بند اول کار شما قدرتمند نیست.
علیرضا آذر بیان داشت:به نظر من کار خوبی نوشتی ،از ظرفیت کلمات و همنشینی آنها استفاده کردی اما باید بگویم هرچند سال یکبار برخی مضامین بورس میشوند. به همین خاطر کار کردن دربارهی آنها راحتتر است .در خصوص اینگونه نوشتنها همفکر میکنم تلاش زیادی شده تا فضای جنگ اینگونه به تصویر کشیده شود .باید ببینیم آثار دیگر شما با مضامین مختلف به قوت این اثر هست یا خیر...
پس از سخنان «علیرضا آذر» ،قسمت دوم جلسه با شعرخوانی کسانی چون «عمران میری»، «احسان افشاری»،«حمیده غفوریان» «لیدا رشیدی»، «نعمت مرادی»،«آرین داودی»، «میثم بهاران»، «پیام پولاد»،«آبا عابدین»، «محسن انشایی»، «منیره موسوی زاده»و... شروع شد در این میان «میثم بهاران» اعلام کرد کتاب خود با اسم «خب» وارد نمایشگاه کتاب خواهد شد.
درنهایت جلسه با شعرخوانی «مهدی نور قربانی» به پایان رسید.
منبع: ریتم نو
نویسنده: فرزین پاکطینت