ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۰ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۴

ششمین نشست شعر "همین فردا" برگزار شد

ریتم نو : پنجشنبه پانزدهم بهمن سال جاری، ششمین نشست شعر " همین فردا " با اجرای « علی ولی اللهی  » و « امین پهلوان زاده » در سرای محله‌ی شهید قندی برگزار شد.
photo_2016-02-05_04-35-07

در نشست همین فردا که با قصد مروری بر آثار «حبیب محمد زاده» شکل گرفت، مهمانان دیگری نیز اشعار خود را برای حاضرین در جلسه قرائت کردند و درنهایت جلسه با اجرای موسیقی به پایان رسید.


در ابتدا مجریان جلسه ضمن سلام و خیرمقدم اعلام کردند که هدف از برگزاری این نشست شعری معرفی شاعرانی است که شاید کمتر دیده‌شده باشند .در کنار این هدف،در آینده مایل هستیم باوجود کسانی چون «مجید صفدری» تعاملی بین موسیقی و شعر ایجاد کنیم و درواقع ازنظر کارشناسان موسیقی بهره ببریم. قصد ما، ایجاد یک جلسه‌ی بی‌تکلف  و بدون حاشیه با به راه افتادن نوعی فضای کارگاهی بر پایه‌ی تبادل‌نظر و گفت‌وگو است. ..


با اعلام اینکه قرار بود ابتدا بخش مرور آثار «حبیب محمد زاده» شکل بگیرد اما او هنوز به جلسه نرسیده است، از «آرش احترامی» دعوت شد تا در جایگاه شعرخوانی قرار بگیرد.


«مسعود غیاث بیگی» درباره‌ی اثر خوانده‌شده گفت: احساس می‌کنم مقدار سیطره ی غزل پست‌مدرن بر این اثر زیاد بود  اما درجاهایی ازنظر زبانی به اثر شبیه نبود.


علی ولی اللهی بیان داشت: می‌خواستم نظر دوستان را درباره‌ی مصرع‌های مقفا بدانم .من احساس می‌کنم در برخی آثار ارائه‌ی مصاریع مقفا برای فرار از ارائه‌ی تصویر بکر است.


«مسعود غیاث بیگی » افزود: باید ببینیم ابزارها کجا به کار می‌آیند در برخی مواقع این‌گونه نیست.


«آرش احترامی » اظهار داشت:یکی از کارهای قافیه موسیقی است.در برخی موارد می‌تواند این امکان دست و پای شاعر را ببندد.البته نظرها متفاوت است به‌عنوان‌مثال در شعر نیمایی عده‌ای به استفاده از قافیه قائل بودند و عده‌ای این کار را لازم نمی‌دانستند.درنهایت راجع به کلمه‌ای که در شعرم استفاده کردم (سامیزادت) باید بگویم.در شهر پراگ عده‌ای از نویسندگان که آثارشان اجازه‌ی نشر پیدا نمی‌کرد گرد هم آمدند و به‌نوعی ادبیات زیرزمینی یک کشور را رقمم زدند...


بعد از او «فرزین پاک‌طینت» اثری را برای حاضرین در جلسه خواند.تا «مسعود غیاث بیگی » درباره‌ی این اثر بگوید:به نظرم وقتی کار را به‌صورت شفاهی شنیدیم نمی‌شود درباره‌ی آن نظر کاملی بدهیم .شعر با بازی زبانی آغاز می‌شود که فکر می‌کنم شعر امروز آن‌چنان درگیر این بازی‌های زبانی نیست ...


یکی از حاضرین گفت: از طرفی با بازی‌های زبانی روبه‌رو هستیم ازیک‌طرف با یک کلمه (کات) اما فضای مناسبی برای این بسترها ندیدم به‌عنوان‌مثال با پلانی مواجه نشدم.گویی شاعر می‌خواسته چند روایت را به شعر تحمیل کند. البته از لحن شاعر مشخص بود که می‌خواهد چیزی به ما بگوید اما من متوجه این پاره روایت‌ها نشدم و به نظر من این اثر ساحت موزاییکی داشت!ضمن اینکه باید دوباره بگویم کلمه‌ی کات از این شعر بیرون زده بود.


 «پدیده نیشابوری» گفت: به نظرم من این «کات » ها به فضای وهم‌آلود و ماخولیای کار کمک کردند و درواقع خود خالق اثر می‌خواست این سردرگمی را اجرا کند.


«آنا لمسو » بیان داشت:شاید استفاده از کلمه‌ی مذکور به خاطر این است که شاعر عامدانه می‌خواسته از چند روایت در اثر استفاده کند...


«علی حاجیان زاده» اضافه کرد:با یک‌بار خواندن ، نمی‌توان چیز زیادی گفت اما احساس کردم این شعر ازلحاظ ساخت آن‌قدر منطقی نیست و فکر می‌کنم بازی‌های زبانی هم در سطح اتفاق افتادند.


بعد از ورود «حبیب محمد زاده» به همراه «علیرضا آدینه» و «شهریار عطایی» به جلسه ،بخش مربوط به «حبیب محمد زاده» صورت گرفت . او در این بخش ضمن بیان دیدگاه خود در رابطه با شعر امروز و مسائل پیرامون آن و همچنین بیان نظراتش درباره‌ی چاپ مجموعه‌ی شعر در فضای غیررسمی،گفت:توسعه و تکامل شعر در شعر زدایی است! نیما و شاملو شعر زدایی کردند.من‌بعد از مجموعه‌ی «صفحات گرامافون» به مسئله‌ی شعر زدایی توجه کردم.درواقع اعتقاددارم این آثار درعین‌حالی که می‌تواند شعر باشد می‌تواند متن دیگری هم باشد.درواقع همیشه سعی می‌کنم خود را تکرار نکنم چراکه در مدرنیسم همه‌چیز نو است. شاید در ادبیات کلاسیک هر کس که امضا داشت ،صاحب ارج‌وقرب بود اما در دوره‌ی مدرن نباید به خودت هم رحم کنی. فرصت قهرمان شدن نداری ...


هیچ موقع از تشویق‌ها خوشحال نشوید چون این مسئله نشان می‌دهد که شما درجایی ساکن ایستاده‌اید...


وی در پایان راجع به مسئله‌ی طنز در آثارش گفت:اولین بار که کسی این را از من پرسید گفتم مهم‌ترین ویژگی طنز خودزنی است اما  الان فکر می‌کنم طنز کارکردهای دیگری دارد.


اما متنی را برای شما قرائت می‌کنم:

پرسه زدن" تا پیش از پیدایش شهر و فضاهای جدید، "ولگردی" است و برای آن راه و کوچه فراهم بود. اما پس از ظهور خیابان، "گردش" است و پرسه زدن به رسمیت شناخته شد و هرچه تعداد گردشگران خیابانی بیشتر باشد، ارزش آن خیابان در شهر، والاتر است. پس خیابان‌ها در رقابت با یکدیگر و ارزش افزایی، گردشگران را با هر ترفندی به خود جذب می‌کنند، حال اینکه قصدی از گردش در میان باشد یا نباشد. پس چیزی که تا پیش‌ازاین عیب شمرده می‌شد، حُسن شده بود.
ولگردها معمولاً بی‌هدف بودند و گردشگران نیز لزوماً به‌قصد طی کردن مسافت یا خرید یا بهره‌ی خدماتی از خیابان نمی‌گذرند؛ بسیار اتفاق می‌افتد که دست‌خالی می‌آیند و دست‌خالی برمی‌گردند. اگرچه اغلب شیک‌پوش و هر چه شیک‌تر، کافی‌تر؛ و نه اینکه هرچه به جاتر، مناسبت‌تر.
این قاعده در خصوص واحدهای کوچک‌تر خیابان نیز صدق می‌کند. همین‌که جمعیت زیادی به یک مرکز تجاری بیاید، نوعی موفقیت محسوب می‌شود؛ فقط به‌شرط آنکه خوش‌ظاهر و خوش‌رفتار باشند. چراکه در غیر این صورت، گردشگران، برچسب ولگردی و بزهکاری خواهند خورد.
دو ویژگی، پرسه زدن در شهر را توسعه داده است. یکی پذیرش اجتماعی و مشروعیت عمومی و دیگری، ناشناس بودنِ گردشگر. این دو باعث می‌شود که مردم بدون ایجاد مزاحمت برای هم، ساعات خاصی را در فضاهای شهر بگذرانند.
***
خیابان، مدل کوچکی از جامعه‌ی باز بود که در آن، تهدیدهای آمرانه‌ی خانواده وجود نداشت و روشی برای اجتماعی شدن به‌حساب می‌آمد. از آن‌طرف، هرقدر امکان پرسه زدن بیشتر می‌شد، شهر، مدرن‌تر بود. این‌ها یکدیگر را پشتیبانی و حمایت می‌کردند و مولد هم بودند. اما کم‌کم فضاهای جدید، درصدد گسستن رشته‌ی تاریخ برآمدند. یعنی آن حرکت از گذشته به حال و آینده که سرگردان میان توسعه و چرخه و بحران بود و از میان این سه، میل به یافتن اتوپیای موهوم داشت و تجربیات ناموفقی همچون نازیسم و کمونیسم و ناسیونالیسم را از سر گذرانده بود، به حرکت در فضاهای امن‌تر، به‌جای حرکت در تاریخ رو آورد و روزمرگی، جای تاریخ¬ مرگی را گرفت.
بی‌توجهی ریشه‌دار نسبت به خرده تجربه‌های روزمره، دادخواهی دیگری را علم کرد و درنتیجه، امور تکراری و ناچیز، قدر و منزلت یافت؛ لذا امر روزمره، ژرف شد و رویکردهای روانکاوانه، جامعه‌شناسانه و فلسفی را به خود متمایل ساخت و پرسه زدن، کشف و رازگشایی از شهر، شناخته شد. با این تعاریف بدیهی است که خیابان، هویتی فرهنگی پیدا کند و برای کشف‌ها و لذت‌های تازه، نامحدود و ناتمام باقی بماند. عمل‌گرایی و کنش گری پرسه‌زن ها نیز عمل روشنفکرانه و قصدمند نبود، بلکه به کردارهای معمولی و متنوع، تقلیل یافت.
روزمرگی در مقابل ایدئولوژی‌های حکومت‌های توتالی‌تر قرار گرفت و با بی‌تفاوتی در برابر خواست قدرت‌های حاکم، جبهه‌ی مقاومت تشکیل داد. شهر، به‌این‌ترتیب، جامعه را درک ناپذیر و مدیریت ناپذیر کرد و دیگر نمی‌شد آن را مانند یک روستا اداره کرد و باورِ کهنِ اشرف مخلوقات و حتی زیاده‌خواه‌تر یعنی اشراف یکی بر سایر مردم را متزلزل کرد تا جایی که فرهنگ بر فطرت، تقدم یافت و بهشت گمشده‌ی سرشار از طبیعت و شیر و عسل، مضحک به نظر رسید.
***
طبیعی است که "پرسه زدن" نیز مانند سایر شیوه‌های نظری، آسیب‌های فراوانی را با خود حمل می‌کند. (و باید چاره‌ای برای آن اندیشید.) ازجمله:
- تجربه‌هایی که به ادراک نمی‌رسند
- غلبه‌ی فرهنگ توده و عامه‌پسند و یکسان‌سازی
- شیء وارگی کالا و منفعل شدن مردم
- پیشی گرفتن تصاویر تکنولوژیکی از تصاویر ذهنی و نحیف شدن خیال
- عدم امکان تبادل تجربیات و لاجرم انباشتن آن‌ها
- القای نیازهای کاذب
- جلوه گری و ظاهرسازی
- برتری‌جویی خریداران نسبت به کم‌درآمدها
- انحصارطلبی مراکز خرید در مقابل موزه‌ها، پارک‌ها، کتابخانه‌ها و ...
***
متأسفانه سرمایه‌داری از نقاط ضعف فضاهای جدید، بهره برده و چیره شده، تا جایی که منافع اجتماعیِ این روند، به منافع سرمایه‌داری، تغییر جهت داده و مردم را به انبوهی از مشتریان متوسط تبدیل کرده است.
همچنین پاساژها، پاساژمرّگی را به سایر مراتب موجود صادر نموده و میان مایگی فراگیر شده است.
نمونه‌اش جلسات شعر با شعرخوانی انبوه مهمانان ویژه و شعرخوانی سایر حاضران و اجرای زنده‌ی موسیقی و بررسی آثار و احتمالاً سخنرانی چند مجری، در دو ساعت!


بعد از شعرخوانی «محمد زاده» کسانی چون «آنا لمسو»، «مجید صالحی»، «منیره حسینی»، «داوود سوران»، «شبناز اسماعیلی»، «مسعود غیاث بیگی» «امید روزبه»، «کسری بختیاریان»، «علی حاجیان زاده » و «پدیده نیشابوری» آثار خود را قرائت کردند و درنهایت جلسه با اجرای موسیقی «شاهین خلیلی» و «علی چنگیز خانی» به پایان رسید.




منبع:ریتم نو

عکس: علی کربلایی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
تقویم هنری ادامه