در ابتدای جلسه «سجاد عزیزی آرام» ضمن سلام و خیرمقدم گفت: انگار هر جلسهای تخصصیتر باشد نفرات کمتری را به خود جذب میکند.جماعتی هستیم که بیشتر دنبال تفریحیم.به نظرم یک سری هنرها به تجمع نیاز دارند اما شعر در برههای از ساعات روزانه،انزوای خاصی را میطلبد اما من نمیدانم این انزوا چه زمانی رخ میدهد دوستان اکثراً یا در فضای مجازی هستند یا در جلسات شعر یا در قهوهخانهها!ساعت 12 هم از خواب بلند میشوند.البته باعثوبانی این جریانات کسانی هستند که از دههی شصت به بعد باعث چند دسته شدن ادبیات شدند و حتی گروه خودشان هم به چند دسته تقسیم شد. من هم بلدم «رستاک حلاج» را دعوت کنم تا جمعیت زیادی در جلسه حضور پیدا کنند و جمعیتی با چشمهای خیره به او نگاه کنند. و در این حال «حلاج» هم حرفی در مورد ترانه نزند...!
عدهای را شب یلدا دعوت کردیم و عدهای را در هیئت عزاداری تا مرزهایی شکسته شود. برای این کار نیز هیچ مزدی دریافت نمیکنم و کار من چیز دیگری است....
یکی از مشکلات ما زود استاد شدن جوانها است. بعضی مواقع مجبوریم! به چند شاعر جوان بها بدهیم. خودم شاهد بودم در جشنوارهی فجر اشتباهی باعث شد. دیگر اسمی از شاعری جوان به گوشمان نرسد. به این صورت که برگزارکنندگان جشنواره میگفتند کسی که در جشنوارهی سال پیش اول شده را باید بهعنوان داور انتخاب کنیم. من مخالفت کردم و گفتم در آینده دیگر نمیتوانید نه این شاعر را بهعنوان شاعر دعوت کنید نه استاد چراکه نمیشود شاعری بیستوچندساله را بهعنوان استاد معرفی کرد! و نتیجه همان شد که عرض کردم...
اما «مصطفی محدثی خراسانی» یکی از مهمانهای این جلسه هستند.بهحق یکی از چیزهایی که باعث شد من به سمت ادبیات بروم کتابهای آموزشی آن زمان در دوره مدرسه بود که به همت ایشان تألیف شد. یاد دارم در آن کتابها اسمهایی از «اخوان » و «قیصر»(امین پور) حتی «شاملو»!آورده شده بود.اما در حال حاضر وضعیت کتابهای درسی چندان مناسب نیست....
مهمان دیگر ما «محمد سعید میرزایی» است اولین کار او بهقدر زیادی توجه «حسین منزوی» و «محمدعلی بهمنی» را برانگیخت.
بهطوریکه استاد «بهمنی» به او گفت در سالهایی به تو حسادت میکردیم. او بهحق ظرفیتی را به غزل داد که میتوان از آن بهعنوان غزل مدرن نام برد.برخلاف کسانی که داعیهی غزل پستمدرن دارند!
«مصطفی محدثی خراسانی» با توجه به بحثهایی که در خصوص امکانپذیر بودن یا نبودن بروز یک شعر توسط چند نفر، شکل گرفت،بعد از بیان خیرمقدم به حاضرین اظهار داشت:شاعر زندگی میکند و مواد شعری خود را از محیط پیرامون کسب میکند .حال این زیست شامل انواع مطالعه و تجربه میشود اما باور دارم لحظهی سرودن ،لحظهی انزوا است.
«محمد سعید میرزایی» گفت اولین شعرهایم را در زمان دانشآموزیم سرودم زمانی که جناب «خراسانی» استاد بنده بودند. تجربههایی در زمینهی ناخودآگاه انجام میدادم و سعی میکردم که بتوانم این تجربهها را در شعر متجلی کنم اما بعد از مدتی نگاه من به شعر عوض شد و در حقیقت از نگاهی که شعر را به سمت سورئالیست میکشاند برگشتم. چند سالی سکوت کردم چراکه به زبان قدسیتری اعتقاد پیداکرده بودم. در خصوص جریان غزل دههی هفتاد هم باید بگویم باید اثر را ارائه داد و کارهای دیگر به عهدهی تئوریسینها است.اما کارهایی که در دههی هفتاد صورت میگرفت مثل استفاده از زبان پلی فونیک اکثر این عزیز از بچههای کارگاه بنده بودند هرچند در ادامه از ساحت غزل خارج شدند.بهعنوانمثال «سید مهدی موسوی» درگاه من حضور پیدا میکرد....
اولین کسی که برای در معرض نقد قرار گرفتن شعر خود را قرائت نمود «محمد احمدی» نام داشت.
«سجاد عزیزی آرام» گفت :مهمترین مشکل خارج شدن از وزن بود.
«سامی تحصیلداری»گفت: به نظرم این اثر ترانه نبود حتی اگر آن را در حیطهی ترانهی آزاد بررسی کنیم. باید بگویم در ترانهی آزاد با چنین سهلانگاریهای دستوری روبهرو نمیشویم. بیشتر با متنی روبهرو بودم.
«محدثی خراسانی» افزود: احساس میشد در بین گونههای ادبی درگیر بودی «با آمدنش ریخت دلم را» شاید حس و حال ترانهای داشته باشد اما نمیتوان آن را با این زبان ترانه دانست. پرشهای زبانی بسیار زیادی داشتی و اینکه از فرم قافیهها معلوم نبود آیا چهار پاره نوشتی یا چیز دیگر !
با توضیحاتی که صاحب اثر در خصوص تعدد شکستهای وزنی در شعرش داد،«سامی تحصیلداری» پاسخ داد : زمانی میتوانیم بگوییم شعر روی ملودی نوشته اینکه بهعنوانمثال اگر در جای از ملودی با چهار هجا و شش هجا روبهرو بودیم درجاهای بعدی نیز با این فرم از آوردن هجا روبهرو باشیم.فکر میکنم ملودی ساز خوبی هم انتخاب نکردی.
«محمد سعید میرزایی» بیان کرد: ترکیبهای مثل دختر سپید زمستان ترکیبهای انتزاعی هستند و نباید از آنها استفاده کرد.
«نوید راست بین» نفر دیگری بود که شعر خود را خواند.
{سامی تحصیلداری}:پیشنهاد میکنم قبل از مطالعهی ترانههای دیگران شعر کلاسیک و سپیدهای خوب بخوان چراکه زمانی شاعری به نقطهای میرسد که آگاهانه از گریزهای وزنی استفاده میکند اما باید بدانیم این گریزها جزو اصول نیستند.
{سجاد عزیزی آرام}:در حقیقت از یک رود میتوان یک چشمه به وجود آورد اما از یک نهر نمیشود دریا به وجود آورد .آبشخور این ترانهها در ساحت دیگری است.
{سامی تحصیلداری}: یاد دارم«یوسفعلی میرشکاک» مجبورمان میکرد بارها و بارها تاریخ بیهقی را بخوانیم.
{مصطفی محدثی خراسانی}:گاهی در یک مصرع و گاهی در یک بیت موارد قابلتوجهی را مشاهده میکنیم اما هیچگاه بندی موفقی در این اثر پیدا نخواهیم کرد. شاید مطالعهی محدود شما باعث شده دست به چنین کارهایی بزنید ... دیگر اینکه در برخی موارد ارتباطی بین بندها حس نمیشد.
پسازآن«ذبیح زاده» شعر خود را برای حاضرین قرائت کرد.
{سجاد عزیزی آرام}:برخی واژهها را نمیتوان از صاحب اثر گرفت.بهطور نمونه پنج صبح ، پنج عصر لورکا را به ذهن متبادر میکند
{مصطفی محدثی خراسانی}:در بعضی سطرها آنقدر واضح سخنهایت را بیان کرده بودی که گویی از ساحت شعر دور شدهای ...
{محمد سعید میرزایی}:منتظر ضربهی قوی پایانی بودم اما اینگونه نشد {با توجه به اینکه شعر دربارهی اعدام است}فیلمی که «کیشلوفسکی»(توضیح نویسنده:یک فیلم کوتاه دربارهی مرگ،معروف به یکی از ده فرمان کیشلوفسکی) دربارهی اعدام ساخته چنان رخنهای در افکار عمومی ایجاد کرد که لهستانیها(توضیح نویسنده:کیشلوفسکی لهستانی است)به مدت پنج سال مجازات اعدام را برداشتند.
«بهزاد جباری» اثرش را برای حاضرین قرائت کرد.تا «حمیده غفوریان»که چند دقیقهی وارد جلسه شده بود دربارهی خواندهشده بگوید:علاوه بر اینکه از قافیهی جعلی در بیت اول استفاده کردید. باید بگویم قافیهی سختی را برای خلق اثرتان انتخاب کردید.که به نظر کمی تصنعی میآیند.اما همانطور که گفتم استفاده از قافیهی جعلی در پیشانی کار موجب خدشهدار شدن این اثر شده است.
«امیرعلی سلیمانی» نیز که مانند «غفوریان» حدوداً از ابتدای این شعر وارد جلسه شده بود گفت:با توجه به مضمون عاشقانهی شعر شما استفاده از ردیف«شما» در اثرتان خللی به وجود آورده است.در مورد قافیه هم باید عرض کنم قافیه باید در شعر حل شود اما گویی که قافیهها از شعر بیرون زده بودند .
«مریم سلیمی فر» «پژمان حیدری» «امیر محمودی» آخرین نفرهای بودند که شعرشان_با در نظر داشتن روبه اتمام بودن جلسه_نقد شد که در این حین توصیههایی در خصوص رعایت محورهای عمودی در شعر و اشاره به چند ایراد وزنی و اختلالهای زبانی صورت گرفت .که در آخرین توصیه اشاره شد که شاعر محترم وزن دوبیتی این است:مفاعلیلن مفاعلین فعولن!
در انتهای جلسه کسانی چون: «داوود رحمت اللهی»«علی حیدری زاده» «محمد نیازی»«سامی تحصیلداری»«عباس کریمی»«امیرعلی سلیمانی»و... اشعار خود را خواندند.