[مریم رفائی]
رادمان توکلی همانند بسیاری از همنسلهایش آثار استاد شجریان را از کودکی شنیده و به آنها گوش جان سپرده است و از همان دوران به همراه برادرش با مقایسهی موسیقی و توضیحات کاستهای استاد، با دستگاههای موسیقی سنتی آشنا میشود و آنقدر برایش این موضوع جذابیت پیدا میکند که در ابتدا تصمیم میگیرد خواننده شود اما درنهایت ساز تار را میآموزد . این علاقه به آوازهای استاد شجریان طی سالیان سبب میشود که اکثر آوازهای استاد را با جزئیات آن در خاطر داشته باشد. حتی استاد پس از انتخاب شدنشان بهعنوان یکی از پنجاه صدای برتر جهان، از او میخواهد بخشهایی از آوازهایش را گلچین کند و استاد با اضافه کردن یک کار به لیست انتخابی توکلی، آن را برای سایت مذکور ارسال میکند.
توکلی که پیشتر با معرفی برادرش، در گروه خورشید با مجید درخشانی همکاری کرده بود پس از تشکیل گروه شهناز وارد این گروه میشود و تا کنسرت سال 94 استاد شجریان در قونیه، ایشان را همراهی میکند.
استاد شجریان در ابتدا سازهای کششی و سپس سازهای مضرابی جدیدی را ابداع و وارد گروه شهناز میکند و پسازاینکه استاد تصمیم میگیرد در تور اروپا سال 2014 تمامی اعضای گروه با سازهای ابداعی بنوازند، توکلی که پیشتر با تار گروه را همراهی میکرد شروع به نواختن ساز ساغر میکند که این بار در محدوده صوتی تار و تارباس بهطور همزمان، توسط استاد طراحی و ساختهشده بود .
کار تنظیمشده و رنگآمیزی شدهای را اجرا میکردیم
رادمان توکلی در ابتدا درباره دلایل حضور کامل در گروه شهناز گفت: آرزوی همه ما بود که در گروه حضورداشته باشیم و استاد شجریان و استاد درخشانی نیز به بنده لطف داشتند و این امکان را ایجاد کردند.
ازنظر موسیقی که کارنامه و راه استاد شجریان مشخص است و شاید دیگر تنها کسی باشند که آواز را با آن سبک و سیاق میخوانند به همین خاطر روند کاری ایشان مشخص و اصل بر سازوآواز بود و قطعات و تصنیفها برای تکمیل فرم کار اضافه میشدند. استاد درخشانی هم همیشه دوست داشتند موسیقی ایرانی بهصورت چندصدایی تنظیم و اجرا شود و این کار را در گروه خورشید نیز انجام میدادند با این تفاوت که در گروه خورشید نوازندگان بیشتری هر بخش از تنظیم کار را مینواختند. پسازاینکه استاد شجریان تصمیم به تشکیل گروه شهناز گرفتند خواسته بودند گروه شهناز بهاندازه گروه خورشید بزرگ نباشد و تا جایی باشد که کار چندصدایی گروه بهخوبی انجام شود. ویژگی گروه شهناز در کنار موسیقی استاد شجریان و اصل سازوآواز، این بود که کار تنظیمشده و رنگآمیزی شدهای را اجرا میکردیم.
ما را همانند فرزندان خودشان میدانستند
نوازنده ساز تار و ساغر گروه، درباره ضرورت سازهای ابداعی گفت: ضرورت وجود سازهای جدید در ارکستر، بحث پیچیده و تخصصی است اما چون در سازهای سنتی ایرانی، بیشتر محدوده صوتی وسط را داریم و سازهای با صدای سوپرانو و بم را خصوصاً در سازهای کششی کم داریم به همین خاطر استاد شجریان که بسیار به صدای بم در گروه نوازی علاقهمند بودند، بیشترین تمرکزشان را روی این بخش گذاشتند و از محدوده صدایی آلتو و باس، ساخت سازهای جدید را شروع کردند و برای محدوده صدایی سوپرانو ساز مضرابی کرشمه را ساختند که جنس صدای آن با صدای تار کاملاً متفاوت بود و آهنگساز میتوانست از آن رنگ صدا، استفاده دیگری کند.
شاید هرکسی این صحبتها را بشوند باور نکند که هنرمندی با چنین سطح از شهرت و محبوبیت تا این حد به فکر اعضای گروهش باشد و با آنها پدرانه رفتار کند.
توکلی در مورد رفتار استاد شجریان با اعضای گروه بیان کرد: استاد شجریان شخصیت منحصربهفردی دارند و بااینکه در اوج هنر و محبوبیت هستند اما رفتارشان با ما همواره از سر مهر بود و همچون بچههایشان با ما رفتار میکردند. وقتی برای تور کنسرتها سفر میکردیم، راحتی بچهها از هر نظر برایشان حائز اهمیت بود. در هر شهری که برای اجرا میرفتیم پیگیر میشدند که ما هیچ مشکلی نداشته باشیم و حتی بعضاً شخصاً به تکتک اتاقهایمان در هتل سر میزدند و مطمئن میشدند همه راحت باشند و اگر احساس میکردند شرایط اقامت ما مناسب نیست با هزینه خودشان جای دیگری برای گروه در نظر میگرفتند. شاید هرکسی این صحبتها را بشوند باور نکند که هنرمندی با چنین سطح از شهرت و محبوبیت تا این حد به فکر اعضای گروهش باشد و با آنها پدرانه رفتار کند. بهطورکلی ما را همانند فرزندان خودشان میدانستند و با ما وقت میگذراندند و از خوشحالی ما خوشحال میشدند و معتقد بودند زندگی همین دیدارها و لحظات خوشی است که با یکدیگر داریم. حتی برنامهگزارانی که پیشتر سابقه همکاری با ایشان را داشتند تعجب میکردند، این بار استاد گروهی جوان همراه خود آورده است که اینقدر شوخطبع هستند بااینحال ایشان احساس رضایت داشتند.
به خودم میگفتم؛ ایشان همان کسی است که نوا،مرکب خوانی را خوانده است!
این نوازنده درباره شروع جواب آواز و تکنوازیاش در گروه شهناز گفت: ازآنجاییکه استاد درخشانی خود تار مینواختند طبیعی بود جواب آوازهای استاد شجریان را ایشان بدهند که این کار را بهتر انجام میدادند، نخستین بار در کنسرت مهرماه سال 87 در وزارت کشور بود که بهصورت دو نوازی تار ایشان را همراهی کردم. درواقع استاد درخشانی با استاد شجریان این ایده دو نوازی تار را قبل از شروع آواز مطرح کردند که با استقبال و تشویق ایشان همراه شد و از آن زمان به بعد بخشهایی را برای تکنوازی بر عهده بنده میگذاشتند. بعدتر در زمان تست صدای کنسرت قونیه سال 89، استاد شجریان تصمیم گرفتند که قسمتی از جواب آوازشان را هم بنده بدهم و این افتخار با لطف ایشان تا آخرین برنامه ادامه پیدا کرد و استاد درخشانی هم با بزرگواری اجازه میدادند این اتفاق رخ دهد.
زمانی که از بچگی عاشق اسطورهای باشی با دیدنشان هم در دلت هیجان به وجود میآید چه برسد به همراهی هنرمندی با این حد بزرگی و استادی، ولی تکرار این موضوع بهتدریج این احساس را به شوق تبدیل میکند و هر بار سعی میکنی نقاط ضعفت را برطرف سازی و بهتر این کار را انجام دهی، استاد شجریان هم اعضای گروه را راهنمایی میکردند و نکات حائز اهمیت را بخصوص در جواب آواز مانند نگهداشتن ریتم آواز، مدتزمان جواب و ... متذکر میشدند.
بزرگی و ابهت استاد شجریان همیشگی است، بعضیاوقات بعدازاین همه سفر و دوستی و رفتوآمد وقتی چهره استاد را میدیدم به خودم میگفتم؛ ایشان همان کسی است که نوا،مرکب خوانی را خوانده است! و توجه به جایگاه ایشان و آن احساس شوق و هیجان هیچگاه برایم عادی نشد.
در جای بهتری از سالن نشسته بودم! جایی که همیشه آرزویش را داشتم
این نوازنده تار که سابقه شاگردی استاد لطفی را نیز در کارنامه خود دارد بیان کرد: استاد لطفی میگفتند زمانی که کنار آقای شجریان ایستادید و مردم کف میزنند و تشویق میکنند، این ارتباطی به شما ندارد! نشستن کنار ایشان اتفاقاً خطرناک است چراکه اگر بد ساز بزنی همه متوجه ضعف شما میشوند. موضوع برای شما بهطور شخصی از وقتی شروع میشود که در همان فرصت کم سازی بنوازید که در ذهن چندنفری بماند که فلانی خوب ساز زد نه اینکه صرفاً کنار آقای شجریان نشستید کافی باشد.
همیشه در انتهای برنامهها خودم را در کنار مردم احساس میکردم که استاد رو تشویق میکردند، فقط انگار در جای بهتری از سالن نشسته بودم! جایی که همیشه آرزویش را داشتم.
چه کسی در حد استاد شجریان است؟
توکلی درباره جوانگرایی در گروه شهناز توضیح داد: استاد درخشانی که عاشق همکاری با جوانها بودند و از سالها قبل و در زمان اقامت بیست و چندسالهشان در خارج از ایران هم این کار را انجام داده بودند و هنر معاشرت و کار کردن با جوانها را میدانستند و استاد شجریان هم به این مساله علاقهمند و پیشتر در گروه آوا نیز این کار را انجام داده بودند.
این نوازنده در پاسخ به انتقاد از گروه شهناز که این نوازندگان جوان در سطح استاد شجریان نیستند، گفت: سؤال این است که چه کسی در حد استاد شجریان است؟ شاید بیدرنگ از همدورههای ایشان نامهای بزرگ اساتید محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان به ذهن برسد که استاد شجریان تجربه همکاری بسیار موفقی با این اساتید داشتند، آثار ماندگار به وجود آوردند و نسل ما با این کارها زندگی کردهاند و عاشق موسیقی شدهاند. طبیعتاً برای برخی از دوستداران استاد سخت بود که بعدازاین تجربههای ماندگار به جوانهایی که شاید نام برخی از آنها را هم نشنیده بودند اعتماد کنند. به گمان بنده میتوان با در نظر داشتن هدف تشکیل این گروه و ویژگیهای موسیقی آن، در مورد اینکه چه کسی از جهات مختلف شایستگی حضور در این گروه را دارد صحبت و انتقاد کرد ولی مقایسه آن با جایگاه استاد، اساساً درست نیست.
گاهی هم برایمان سورپرایز داشتند
وی در مورد نقش همکاری با اساتید در یادگیری و پیشرفت شخصیاش افزود: کنار استاد شجریان و استاد علیزاده بودن، لحظهبهلحظهاش یادگیری است چه ازلحاظ موسیقی و چه ازنظر رفتار هنری، ازلحاظ موسیقی که جدای از محتوای کار ایشان که درس و سرمشق کار ما و همه هنرجویان است، استاد شجریان هر بار آوازها را با تغییراتی در جملات، فرازها و گوشهها اجرا میکردند و گاهی هم برایمان سورپرایز داشتند. بهعنوان نمونه دریکی از کنسرتهای آلبوم «رندان مست» به من گفتند؛ ازآنجاییکه رهاب میخوانم جواب آواز بده و دیگر در سهگاه نمیروم و فرود میآیم. اما سر صحنه از رهاب درجهای دیگر وارد آواز افشاری شدند و بعد با جملهای بسیار زیبا دوباره به همایون بازگشتند، بعد از اجرا با خنده گفتند در صحنه این اتفاقها میافتد!
یاد میدادند اگر روزی هنرمندی به شهرت و محبوبیت رسید نباید خودش را از مردم جدا کند
توکلی به آداب صحنه و رفتار استاد شجریان با مردم اشاره کرد و افزود: ما سفرهای طولانی را داشتیم و گاه میشد دو شب پشت سر هم به دلیل فشردگی سفرها نمیخوابیدیم مخصوصاً در تور کنسرت آمریکا و کانادا که سفرها زیگزاگی بود و دائماً در حال سفر از این شهر به آن شهر بودیم و پیشآمده بود بهمحض اینکه به شهری میرسیدیم برای تست صدا به سالن میرفتیم و پس از اجرا برای سفر به شهر دیگری عازم فرودگاه میشدیم. بااینحال استاد بااینهمه خستگی برای مردمی که به کنسرت میآمدند، تا جای ممکن زمان میگذاشتند و با آنها صحبت میکردند و عکس میگرفتند و با این کارشان گویی یاد میدادند اگر روزی هنرمندی به شهرت و محبوبیت رسید نباید خودش را از مردم جدا کند.
بههیچوجه اجازه نمیدادند به موسیقی و جایگاه هنریشان بیاحترامی شود
نوازنده تار گروه شهناز به نکته مشترکی بین استاد شجریان، لطفی و علیزاده اشاره کرد و گفت: یکی از نکات مشترکی که بین این اساتید دیدم، احترام به جایگاهشان در موسیقی است. استاد شجریان میگفتند؛ بعضیها میگویند غرور دارم اما غرور من به جایگاهی است که در موسیقی به دست آوردهام و غرور شخصی ندارم نسل ما موسیقی را از جایگاهی که پدر و مادرها میگفتند نمیخواهیم بچههایمان مطرب و فلان شوند بهجایی رساند که خانوادهها اکنون افتخار میکنند بچههایشان سازی به دست بگیرند. صحبتشان کاملاً درست بود، ایشان اگر غرور شخصی داشتند، با مردم یا جوانانی مثل ما اینگونه رفتار نمیکردند اما بههیچوجه اجازه نمیدادند به موسیقی و جایگاه هنریشان بیاحترامی شود یا مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
استاد شجریان وقتی پای جایگاه و اعتقادش میرسید از همهچیز میگذشت
توکلی درباره ممنوعالکاری استاد شجریان پس از سال 88 گفت: در ابتدا اینگونه نبود که به ایشان بگویند دیگر نمیتوانید اجرا بگذارید بلکه ما برای کنسرت تیرماه 88 تمرین کردیم و قرار بود درمجموع 21 شب در برج میلاد تهران روی صحنه برویم اما به خاطر اتفاقهایی که پیش آمد، استاد کنار مردم قرار گرفتند و خودشان کنسرت را لغو کردند و گفتند؛ شرایط طوری نیست که بخواهیم کنسرت برگزار کنیم. شاید شخص دیگری بود به این فکر میکرد که 21 شب اجرا چقدر برایش سود دارد و هرکسی حاضر نبود این کار را انجام دهد. اما استاد شجریان وقتی پای جایگاه و اعتقادش میرسید از همهچیز میگذشت، ولی از یکجایی به بعد نسبت به ایشان جفا شد و مردم را از صدای استاد و ایشان را از ارائه کار به مردم محروم کردند.
استاد از اینکه نمیتوانستند در ایران کنسرت برگزار کنند، راضی نبودند و همیشه دوست داشتند در ایران کنسرت داشته باشند و این موضوع ناراحتشان میکرد چون برای هنرمند نیز بسیار سخت است که ارتباط هنریاش با مردم قطع شود.
تمام صحبتهای استاد نصیحت گونه بود
ممنوعالکاری استاد شجریان نهفقط برای ایشان، بلکه برای تاریخ ایران اتفاق افتاد.
توکلی درباره نخستین مصاحبه استاد در سال 88 توضیح داد: ما در جریان قرار گرفتیم که استاد مصاحبه دارند و شبی که پخش میشد باهم نگاه کردیم. به هر صورت حرفهایی که ایشان گفتند خواسته مردم در آن زمان بود و صحبتهایی کردند که هر هنرمندی با تفکر انسان دوستانه میتوانست بیان کند. البته شخصی که آن مصاحبه را با استاد انجام داد، میخواست مصاحبه را به سمت و سویی ببرد که این صحبتها مطرح شود ولی بههرحال تمام صحبتهای استاد نصیحت گونه بود.
شخصیت استاد شجریان همانند حافظ در تاریخ است. نسل ما با آوازهای استاد شجریان اینهمه شعر از حافظ، سعدی، مولانا ، عطار، خیام، باباطاهر و ... حفظ شد. فرهنگ، ادبیات و موسیقی باهم پیوندی دارند که با این کار، هشت سال از آن بریده شد
ممنوعالکاری استاد شجریان نهفقط برای ایشان، بلکه برای تاریخ ایران اتفاق افتاد. هرکدام از آوازهای استاد یک اثر هنری است که در این چند سال مردم از آن محروم شدند چون کارهایی از استاد میتوانست اجرا و منتشر شود که مردم اکنون و آیندگان آن را بشنوند. شخصیت استاد شجریان همانند حافظ در تاریخ است. نسل ما با آوازهای استاد شجریان اینهمه شعر از حافظ، سعدی، مولانا ، عطار، خیام، باباطاهر و ... حفظ شد. فرهنگ، ادبیات و موسیقی باهم پیوندی دارند که با این کار، هشت سال از آن بریده شد . خسران آن مانند این است که بگویید حافظ اشعار دیگری هم داشت اما یکی آنها را پاره کرد و دور انداخت! استاد شجریان در تاریخ ماندگار است و قطعاً از آیندگان هم کسانی با آثار ایشان عاشق موسیقی میشوند و این راه را ادامه میدهند.
استاد شجریان آثار منتشرنشده زیادی دارد
وی بابیان اینکه استاد شجریان آثار منتشرنشده زیادی دارد، توضیح داد: کنسرتی در دستگاه سهگاه و آواز اصفهان اجرا میکردیم که میکس آلبوم سهگاه آن انجامشده است و قرار بود استاد برای آوازهای بخش بیات اصفهان تصمیمگیری کنند. آلبوم کنسرت اروپا 2014 که به آهنگسازی اساتید مجید درخشانی و سعید فرج پوری داشتیم نیز آمادهشده است.
در ایران، بخش مخاطب حرفهای موسیقی بیشتر بود
توکلی در رابطه بااینکه چه زمانی از بیماری استاد شجریان مطلع شده است، گفت: پیشتر کمابیش از بیماری ایشان که از زمان کنسرتهایشان با استاد علیزاده شروعشده بود، خبر داشتیم و اینکه باید بههرحال تحت نظر باشند و زمانی هم که با استاد شجریان شروع به کار کردیم هم بعضاً صحبتهایی پیرامون این موضوع مطرح میشد که مثلاً چک کردند و مورد خاصی نیست یا اینکه لازم است کاری انجام شود، تا زمانی که برای سفرشان به آمریکا با ایشان به فرودگاه رفتم، قرار بود برای تمرینات کنسرت ارمنستان به ایران بازگردند که متأسفانه پزشکان مورد جدیدی را مشاهده کرده بودند و اجازه پرواز به ایشان ندادند و اجرا لغو شد. فیلم تبریک سال 95 را که منتشر کردند، تلفنی با ایشان صحبت کردم و میگفتند من خوبم نگرانم نباشید ...
دوری از صحنه در ایران ازنظر حس و حال روی بیماری استاد شجریان تأثیرگذار بود. جدایی هنرمند از صحنه و مردم شاید ازلحاظ حسی مانند جدایی پدر و مادر از فرزند باشد که باعث بیتابی و بیماریشان میشود. درواقع جنبه هنری کار هنرمند وقتی است که میخواهد با مردم در ارتباط باشد و هنرش را با آنها در میان بگذارد و بازخورد آن را بگیرد تا باز باانرژی بیشتری آن را به مردم بازگرداند. زمانی که این چرخه را قطع میکنید، انرژی مردم را از هنرمند میگیرید. حالا شما فکر کنید این انرژی از استاد شجریانی گرفته شد که با عشق ساعتها در کارگاه ساز سازی،استودیو و تمرین و کنسرت وقت میگذاشتند تا ایدهها و هنرشان به بهترین شکل به مردم ارائه شود.
استاد حتی در بین تمرینها همروی ساخت سازها فکر میکردند و طرح میکشیدند و میخواستند این سازها را با مردم در میان بگذارند. درست است که در خارج از کشور هم مردم به کنسرتشان میآمدند و حمایت میکردند اما در ایران، بخش مخاطب حرفهای موسیقی بیشتر بود و میتوانستند بازخورد بیشتری از سازهایشان و تجربه استفاده از آنها در صحنه داشته باشند.
استاد شجریان در ربنا خلاصه نمیشود
توکلی که بهواسطه بزرگ شدن در خانوادهای مذهبی با فضای کارهای قرآنی و مناجات آشنا بود در پایان درباره ربنای استاد شجریان گفت: اوایل نمیدانستم این اثر با صدای استاد شجریان است و اطلاع از این مساله، باعث خوشحالیام شد چون چنین کیفیتی فقط از ایشان برمیآمد و صدای ایشان در این کار به لحاظ اثرگذاری مثل تیغ برنده است. اما به کسانی که فقط نزدیک ماه رمضان یا انتخابات یاد ربنای استاد میکنند باید یادآور شد که استاد شجریان در ربنا خلاصه نمیشود و میتوانند راجع به همه کارهای استاد همصحبت کنند و اگر قرار است این اثر ثبت ملی شود دیگر آثار ایشان نیز ثبت ملی شود، چراکه تکتک آوازهای استاد شاهکارهای هنری هستند که میتوان بارها و بارها شنید و آموخت و دربارهشان تحقیق کرد و به نسلهای بعد درس داد.