ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

سی و چهارمین نشست " شعرانه " با اجرای علیرضا آذر و صابر قدیمی برگزار شد

ریتم نو : سی و چهارمین نشست « شعرانه » در روز شنبه بیست و هشتم شهریورماه سال جاری ساعت 17:40 با اجرای «علیرضا آذر» و «صابر قدیمی» با حضور شاعرانی چون «علی کریمی کلایه»،«اسماعیل بختیاری»، «احسان افشاری»، «لیلا کرد بچه»، «آرش شفایی» و... در «خانه‌ی فرهنگ آیه »برگزار گردید. متقاضیان، در این مجال ابتدا به‌منظور مورد نقد قرار گرفتن، آثار خود را قرائت نمودند پس‌ازآن، در بخش دوم که حدود یک ساعت از زمان برنامه را به خود اختصاص داد شاعرانی دیگر آثار خود را خواندند که موردبررسی واقع نشد.


در آغاز «علیرضا آذر» ضمن سلام و خوش‌آمد گویی به حاضرین در جلسه گفت: روز دوشنبه، سی‌ام شهریور، در فرهنگسرای امید واقع در حوالی میدان امام حسین، ائتلاف کانون‌های ادبی تهران برگزار خواهد شد. در این ائتلاف کانون ادبی «ونداد»(علیرضا راهب) کانون «هنگام»(امید چاوشی)، «دایره‌ی بیدار»(عباس کریمی)، «زمستان»(سجاد عزیزی آرام ) و درنهایت کانون ادبی «شعرانه» حضور خواهند داشت قرار است از هر کانون سه نفر برای قرائت شعر انتخاب شوند که از این جمع «صابر قدیمی» «علیرضا کیانی» و «شهریار نراقی» انتخاب‌شده‌اند و متأسفانه من به دلیل مشغله در این تشکل شرکت نمی‌کنم.

«صابر قدیمی» علاوه بر درود و خوش باش افزود: تشکر می‌کنم از کسانی که جلسات ما را پیگیری می‌کنند امیدوارم بتوانیم جایی بزرگ‌تر برای این جلسه پیدا کنیم.

پس از اتمام سخن‌های «صابر قدیمی»، «آذر» از «عرفان اکبرپور» شانزده‌ساله خواست تا اولین کسی باشد که شعر خود را برای حاضرین در جلسه قرائت می‌کند. پس از اتمام شعر او و مورد تشویق خوب قرار گرفتن توسط حاضرین؛ «آرش شفایی» گفت: با توجه به تجربه‌ی شما باید بگویم فوق‌العاده بود اما دلم نیامد برخی نکات را یادآور نشوم چراکه با اثر خوبی مواجه بودم ای‌کاش بسامد واژه‌ای چون «زاناکس» کمتر بود و با توصیف حالات یک مصرف‌کننده‌ی چنین، روبه‌رو بودیم تا استفاده‌ی زیاد از این کلمه! در حقیقت در ادامه انتظار می‌رفت المان‌هایی از این کلمه و آنچه پیرامون او است آورده شود اما بازهم تأکید می‌کنم نسبت به تجربه‌ی شما شعر خوبی شنیدم.

خانم «غفوریان» در خصوص اثر مذکور بیان داشت: من بی‌توجه به تجربه‌ی شما می‌گویم شعر خوبی شنیدم مخصوصاً بندی که از خودکشی یک سرباز با بند پوتین حرف زدید کشف تازه‌ای داشته‌اید اما دریکی از بیت‌ها وقتی با این مضمون می‌گویید: شوهر بی‌شرف خواهرم در زندان است باید برای این صفت دلیل منطقی داشته باشید. به‌طورکلی برای صادر کردن هر کلمه باید دلیل داشت مخصوصاً صفت این شخصیت باید دلیل منطقی خاصی داشت اما متأسفانه این دلیل را نمی‌بینیم.

«علیرضا آذر» افزود: گرچه کتمان نمی‌کنم با شعر خوبی مواجه شدم اما معتقدم غلو در تمجیدها نه‌تنها مطلوب نیست بلکه باعث می‌شود ذهنیتی در ایشان ایجاد شود که شعر او را ایستا کند اتفاقاً یکی از دستمالی‌ترین سوژه‌ها، سوژه‌ی دار زدن با بند پوتین است البته که به دلیل سن کم مؤلف این مطلب به ذهن متبادر می‌شود که شاید این امر کشف شخصی او باشد اما درنهایت با دنیای بی‌رحم شعر مواجهیم. کسانی که رفتند سربازی می‌دانند در پادگان اولین چیزی که از یک سرباز می‌گیرند بند پوتین او است نکته‌ی دیگر اینکه شخصیت‌های اصلی این روایت سرباز و فرمانده است (شاید به‌صورت غیرمستقیم به الگوهای روایی «تزاتان تودوروف» اشاره شد که بر این اساس، او عنصر سازنده‌ی یک روایت را به این شرح می‌داند: قهرمان یا قهرمانان داستان، عناصر یاری گر، ضدقهرمان و... گرچه این امر برداشت نویسنده بوده و او به این مورد اشاره نکرده است) حال‌آنکه به شخصیت فرمانده (ضدقهرمان) آن‌چنان‌که باید، در این اثر پرداخته نشده است و شما به پردازش شخصیت‌های دیگر (عناصر یاری گر) اهتمام ورزیدی و آن شخصیت‌ها پررنگ‌تر نمودند. وقتی با اولین بیت وارد روایتی می‌شوی دست‌وبال شما برای مسائل حاشیه‌ای دیگر بسته است گرچه باید بگذاری شعر تو را به جلو ببرد و درنهایت اثرت را چند بار ویرایش کنی تا به مطلوب برسی البته که در این اثر با مطلع و مقطع و همچنین کشش روایی خوبی مواجه شدم.

پس از «اکبرپور»، «شاهین خلیلی» ترانه‌ی از خود را خواند تا «علیرضا آذر» راجع به این اثر بگوید: دربندی می‌گویی از زندگی‌ای بگوییم و بی‌درنگ بعدازآن می‌گویی منتظر مرگ باشیم تا ما را ببرد این به نظر تضاد است حال‌آنکه در ادامه هم از زندگی نگفتی و از مرگ سخن به میان آوردی.

«صابر قدیمی» اظهار داشت: این شاید جزو همان آثار باشد که نتوان ایرادی چندانی به آن گرفت اما اتفاق خاصی هم در کار نمی‌افتد به‌عنوان‌مثال در کار قبلی اتفاق‌های شاعرانه‌ای رخ‌داده بودند که مخاطب را با خود همراه می‌کرد اما در این ترانه شاهد اتفاق یا زاویه دید جدیدی نبودیم.

«احسان افشاری» هم گفت آنچه بیشتر ذهن من را درگیر کرد این بود که جایی می‌گویی «خودکشی راه‌حل خوبی نیست» و جایی از جست‌وجو برای پیدا کردن قله‌ای که خود را پرت کنی پایین این تضادها به کار لطمه وارد کردند.

«غفوریان» گفت: با نوعی مستقیم گویی! خاصی مواجه بودیم که احساس می‌شد داریم نصیحت می‌شنویم. نکته‌ی دیگر عدم توجه شما به تلفظ برخی کلمات بود به‌عنوان‌مثال «ذره» و «ببره» را قافیه کرده بودید که ...

با تمام شدن نقدهای اثر فوق «آنیا زوهری» غزل خود را خواند تا «صابر قدیمی» به او بگوید قافیه‌ی «ان» جمع موسوم به قافیه شایگان قافیه‌ی مطلوبی نیست و مجاز هستیم یک‌بار یا دو بار از آن استفاده کنیم.

«علی کریمی کلایه» افزود: یادگرفتن وزن عروضی شاید کار یک یا دو روز باشد و اصلاً کار سختی نیست، «امسیت غیر عروضیا و اصبحت عروضیا» (اشاره به فراگیری علم عروض توسط خلیل ابن احمد واضع علم عروض) پیشنهاد می‌کنم برای شروع کتاب عروض و قافیه‌ی پیش‌دانشگاهی را مطالعه کنید.

«احسان افشاری» گفت: باید ببینیم این نگاه به شعر، در ادبیات امروز چه جایگاهی داد و اصلاً چقدر مرتبط با جهان امروز است البته کسانی راداریم که هنوز کلاسیک می‌نویسند اما خوب و مجهز به ابزار زبان و همچنین صنایع بدیعی! اما من هم پیشنهاد می‌کنم وزن را یاد بگیرد و همچنین صنایع بدیعی را به‌خوبی بیاموزید زیرا شما شعر کلاسیک می‌گویید.

«لیلا کرد بچه» اظهار داشت: با توجه به میزان فعالیت شما نباید به جزئیات نگریست. صرف‌نظر برخی حشوها و روان نبودن زبان شما پیشنهاد می‌کنم ابتدا عروض را یاد بگیرید بعد داستان بخوانید که خیلی به شعر کمک می کند.

«علی پرستاری» دیگر داوطلب شعرخوانی بود با اتمام شعر او «غفوریان » گفت: شعری خوب است که تک‌تک کلمات آن توجیه منطقی داشته باشد و کلمه‌ای را نتوان کم یا زیاد کرد اما احساس می‌شود بعضی کلمه‌ها برای پر کردن وزن صادرشده‌اند کلمات در یک شعر مثل آجر در یک بنا می‌مانند در ضمن از ترس کفتار خوابیدن منطقی به نظر نمی‌رسد.

«علیرضا آذر» افزود: در برخی موارد حس می‌شود قافیه‌ها از بلاتکلیفی رنج می‌برند قافیه باید نازل شود نه سقوط کند بین این دو مسلماً فرق است به نظر می‌رسد تا حدی قافیه کار شمارا پیش برده است.

«احسان افشاری» گفت: مطلع یک کار همانند دری است که شمارا به جهانی تازه معرفی می‌کند در مطلع شما چیز خاصی ندیدیم قافیه‌ها در بعضی موارد خوب بودند اما ردیف بسیار سخت بود به‌نوعی که برخی از مصرع‌ها فاقد معنای قوی می‌شدند برخی از مصرع‌ها هم ربط چندانی به هم ندارند.

«کرد بچه» گفت: مشکل اصلی ردیف است که برخی معناها را به گونه وارد شعر کرده که منطقی نیستند مثلاً در وحشت کسی نمی‌خوابد.

«کلایه» اضافه کرد: با استفاده از کلمه‌ای مترادف و برخی جابه‌جاهایی ها راحت می‌توانی شعری بهتر بنویسی.

«رضا عظیمی» شعر سپیدی از خود خواند و «اسماعیل بختیاری» گفت: صفت در شعر آزاد باید ارتباط خود را حفظ کند و رندانه به‌کاربرده شوند به نظر من اضافه‌های تشبیهی هم به کار نبریم بهتر است. درنهایت باید بگویم در این کار شبه روایتی صورت گرفته است که موفق نبوده چراکه درگیر توصیفات شده وقتی «ویسواوا شیمبورسکا» (بانوی معروف شعر لهستان که شهرت جهانی دارد) راجع به یک پیاز آن‌همه سطر می‌نویسد من وجود توصیفات این‌چنین را نمی‌پسندم.

«کرد بچه» اظهار داشت: من نیز فکر می‌کنم این اثر شبه ساختار داشته تا ساختار زیرا جملاتی منفکرا با یک جمله به هم وصل کرده‌اند کما اینکه دربند اول فقط اثری از پاییز می‌بینیم. یک نمونه‌ی بسیار عالی این کار ترجیع‌بند معروف سعدی با ترجیع: «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم است»

«سارا کاظمی» چند شعر کوتاه و سپید خواند «کرد بچه» گفت: پیشنهاد می‌دهم در عوض عبارت «به‌جای» از واو حالیه استفاده کنی که «آذر» در مقابل گفت: احساس من این است آن عبارت محدودیت جغرافیایی خاصی راهم می‌آفریند.

«غفوریان» هم بابت زیرکی او در ارائه‌ی تصویر به «کاظمی» تبریک گفت اما معتقد بود سطری دریکی از کارها اضافه بود.

«لیلا خوش‌نویس» شعر خود را قرائت کرد «بوترانی» در مصرع «درد پایان بدبیاری بود» گویی حرفی نقیض زده‌شده است. «آذر » گفت: وقتی توانایی خلق تصاویر خوب داری انتظار تصویرهای متناقض نداریم گرچه فکر می‌کنم عمر نوشتن شما کوتاه باشد اما حتماً به مسئله‌ی ویرایش اهمیت بده؛ همه می‌دانیم بیت اول هدیه است (الهام به شاعر) اما اینکه این هدیه را در بیت اول استفاده کنیم یا نه در ویرایش‌ها مشخص می‌شود.

پس‌ازاین شعرخوانی‌ها به مرحله‌ی دوم رفت در این حین به معرفی « علیرضا دانش‌پژوه » پرداخته شد و اعلام شد که هر جلسه این هدف راداریم که شاعران منزوی و خوب را معرفی کنیم.

 

منبع : ریتم نو

نویسنده : فرزین پاک‌طینت

 

برچسب ها: ریتم نو شعرانه
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: