به گزارش ریتم نو، یانسن با ما درباره سالها فعالیت این گروه به گفتوگو نشسته و درباره فراز و فرودهایی که بر سر راه خود داشته، سخن گفته است. یانسن در این گفتوگو از اجرا در ایران به عنوان تحقق یک رویا یاد کرده و آرین نائینی؛ خواننده ایرانی را خواننده فوقالعادهای معرفی کرده است. او ابراز امیداوری کرده که روزی بتواند به ایران سفر و در کشورمان اجرا کند. در ادامه این گفتوگو را میخوانید:
چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید گروه اپیکا را تاسیس کنید؟
باید قبل از آن، تمام تاریخچه را بگویم؛ من و همکلاسیام «ساندر خومانس» گروهی به اسم «افتر فوراور» را تشکیل دادیم اما بعد از هفت سال، راه ما از هم جدا شد و او با گروه «افتر فوراور» ادامه داد و من «اپیکا» را تشکیل دادم زیرا هر دوی ما میخواستیم کمی در جهتهای جداگانهای حرکت کنیم و اینجا سرآغاز گروه اپیکا بود و از آنجا به بعد، آزادی بیشتری داشتم و کارها را آنطور که علاقهمند بودم انجام میدادم و ساندر خومانس و «افترفوراور» هم توانستند به نحوی که علاقه داشتند به کارشان ادامه بدهند و دو گروه شدیم و این نقطه آغاز اپیکا بود و حدود 20 سالی میشود که کار میکنیم.
درباره ساخت قطعه محبوب «برای ماه گریه کن» توضیح دهید.
در واقع، این اولین آهنگی بود که برای اپیکا نوشتیم. فکر میکنم ایده اولیه این آهنگ را از زمانی که هنوز در «افتر فوراور» بودم، داشتم به خاطر همین آهنگ خیلی قدیمی است؛ آهنگ «برای ماه گریه کن» نقطه آغاز همه چیز برای اپیکا بود؛ این آهنگ، معروفترین آهنگ ما شد و به نحوی کلیدیترین آهنگ ما به حساب میآید. پس آهنگ خیلی مهمی بود و باعث شد ما به جایی که الان هستیم، برسیم و ما هنوز در کنسرتهای متعددی آن را اجرا میکنیم چراکه مردم از شنیدن این آهنگ خیلی خوشحال میشوند. ما بعضی وقتها سعی میکنیم که این آهنگ را کنار بگذاریم چون میخواهیم طرفدارها را غافلگیر کنیم. البته مردم و هوادارانی که دفعات زیادی به اجراهای ما آمدند، آهنگهای دیگری را درخواست میکنند اما آنهایی که خیلی اپیکا را ندیدهاند، همیشه امید دارند که ما «برای ماه گریه کن» را اجرا کنیم چون این آهنگی است که آنها میشناسند. بهخاطر همین ما همیشه درمورد اینکه این آهنگ را اجرا کنیم یا نکنیم؛ باید تصمیم بگیریم. با این حال برای ما آهنگ خیلی مهمی است و من هنوز هم بعد از هزاران بار اجرا، دوست دارم به صورت زنده آن را اجرا کنم.
«سیمونه سیمونس» یکی از عناصر اصلی گروه اپیکا محسوب میشود؛ چه چیزی باعث شد به او در سن هفده سالگی اعتماد کنید؟
بله؛ او واقعاً خیلی جوان بود. در ابتدا وقتی که او به ما ملحق شد، ما به دنبال خواننده دیگری بودیم اما هیچ خوانندهای را پیدا نکردیم که مناسب اپیکا باشد و در یک نقطه خاص فکر کردیم؛ هرچند اگر او خیلی جوان است اما به او یک فرصت بدهیم به این دلیل که ما فکر میکردیم او خوانندهای عالی برای اپیکا در آینده خواهد بود. زیرا احساس ما میگفت که او انتخاب درستی است. همانطور که گفتم او خیلی جوان و بیتجربه بود و احتیاج داشت برای آماده شدن، تجارب زیادی قبل از ضبط آلبوم کسب کند ولی او تواناییهای خودش را در مدت زمان خیلی کوتاه و بسیار سریع تقویت کرد و به یک خواننده با جذابیت و قدرت (توانایی) خیلی بالا تبدیل شد.
درباره تصمیم گروه در ساخت آلبوم «امگا» توضیح بدهید؛ شنیده شده همه اعضا برای ساخت این آلبوم در خانهای در هلند دورهم جمع شدند.
بله؛ این روش، روش خیلی خوبی برای کار کردن بود. چون ما خیلی دور از یکدیگر زندگی میکنیم. من در جنوب ایتالیا زندگی میکنم و بعضی از ما در هلند، سیمونه در آلمان و برخی دیگر در بلژیک زندگی میکنند و در نتیجه ما در چهار کشور مختلف هستیم. به همین خاطر ما خیلی از کارهایمان را از طریق اینترنت انجام میدهیم و این باعث میشود کمی از ارتباط حضوری را از دست بدی و بهخاطر این موضوع، تصمیم گرفتیم که در فاز ابتدایی روی آهنگ یکدیگر کار کنیم که نتیجه خیلی خوبی داشت. چون این ارتباط حضوری همان طور که گفتم حال و هوای جدید به کار میداد؛ چیزی که از طریق اینترنت نمیتوانی ایجاد کنی و به همین دلیل ما مزیت کار کردن از طریق اینترنت را با مزیت کار کردن حضوری ترکیب کردیم و توانستیم بهترین استفاده از هر دو فضا را داشته باشیم و به این طریق آهنگهای ما ده درصد رشد داشتند و از قبل هم بهتر شدند. کار کردن به این روش خیلی مطلوب بود و من ندیده مطمئنم که برای آلبوم بعدی هم همین کار را انجام میدهیم.
اعضای گروه برای انتخاب اشعار و قطعات چطور به توافق میرسند؟
درباره ترانه و موسیقی، ما هیچ وقت اختلاف نظر نداریم، چون اصل کار را من و سیمونه انجام میدهیم؛ پنجاه درصد ترانه را او (سیمونه) مینویسد و نصف دیگر را من مینویسم و این روش خیلی خوب جواب میدهد و روش بسیار بالانس شدهای از کار کردن و مثل یین یانگ است (لوگو معروف دوگانه گرایی که از دو رنگ سفید و سیاه تشکیل شده و یکدیگر را کامل می کنند). پس این خیلی خوب است و همیشه از این روش استفاده میکنیم و در مورد بعضی از آهنگها که تبادل نظر بیشتری راجع به آنها داریم، گاهی این طور پیش میرود که نصف گروه از یک کار و مابقی از آهنگی دیگر خوششان میآید ولی معمولی ما راه خیلی راحتتری را پیش میگیریم و رایگیری میکنیم و وقتی که اکثریت گروه یک آهنگ را بیشتر از آهنگ دیگر پسندید، به سادگی ما فقط آن را میسازیم اما در «امگا» سعی کردیم اتحادی از آهنگها را داشته باشیم؛ نه اینکه نگاهی تک به تک به هر آهنگ داشته باشیم بلکه خواستیم یک آلبوم منسجم داشته باشیم. به همین خاطر، نحوه کار ما فرق داشت. از همان ابتدا هم ما حس خوبی داشتیم مثل این بود که میدانستیم کدام آهنگها باهم همخوانی دارند یا که ندارند، درست است، بعضی وقتها در مورد آهنگها اختلاف نظر داریم اما در مورد «امگا»، حس میکنم که کمترین میزان اختلاف نظر را تا به حال داشتیم چون خیلی حس طبیعی داشت و حس میکردیم آهنگهای این البوم باهم همخوانی دارند و چندان بحثی درباره آنها نداشتیم.
رمز موفقیت اپیکا چیست؟ اینکه آلبوم به آلبوم پیشرفت میکند؟
ما همیشه برای همه آلبومهایمان سعی میکنیم کار جدیدی ارائه بدهیم؛ کاری که قبلا انجام ندادیم و به این ترتیب همیشه میشود برای آلبوم جدید هیجان داشت و یک چیز جدیدی را ارائه داد. ما هر بار که به استودیو میرویم، مطمئن میشویم که برای ضبط کارهای جدیدمان هیجان زدهایم، به محض اینکه این حس را داشته باشیم که به اندازه کافی خوب نیست اصلا پا به استودیو نمیگذاریم، چون میخواهیم برای هر آلبوم کار جدیدی ارائه بدهیم و نمیخواهیم کار تکراری داشته باشیم چون این به نوعی، یک سناریوی کابوس برای ما تلقی میشود که به استودیو برویم و درباره متریال جدیدی که میخواهیم به کار ببریم کاملا متقاعد نشده باشیم؛ به همین خاطر همیشه سعی میکنم که زمانی که میخواهیم به استودیو برویم کاملا آماده باشیم
درباره نحوه ساخت قطعهای 13 دقیقه در آلبوم «امگا» توضیح دهید.
این آهنگ هیجانانگیزترین بخش کار برایم بود. من و آیزاک این قطعه را ساختیم و مثل اینکه داشتیم پینگ پونگ بازی میکردیم؛ اول من روی قطعه کار میکردم و برای او میفرستادم و بعد او بخشهایی به آن اضافه میکرد و برای من میفرستاد و من دوباره روی آن کار میکردم و این روش کار کردن خیلی مثمر ثمر بود. این اولینباری بود که تا این حد با آیزاک روی یک آهنگ همکاری تنگاتنگی داشتم و واقعا از این همکاری لذت بردم. من اینترو و بخش اولیه آهنگ را ساختم و او شعر و قسمت تکرارشونده را نوشت و بعد دوباره من قسمت میانی را نوشتم و باید بگویم از کاری که او انجام میداد خیلی زیاد خوشحال بودم و وقتی کار تمام شد بعضی از بخشهای آن را حذف کردیم چون که خیلی طولانی و تقریبا 16 دقیقه شده بود. در پایان ما فقط قویترین قسمتهای آهنگ را حفظ کردیم.
در آلبوم «امگا» شما در کنار گروه کر بزرگسالان از گروه کر کودکان استفاده کردید؛ دلیل این انتخاب چه بود؟
همانطور که گفتم ما همیشه دوست داریم کارهای جدیدی را تجربه کنیم و ما تا به حال با یک گروه کُر کودکان کار نکرده بودیم و انجام چنین کاری؛ آرزوی شخصی « کوئن» نوازنده کیبورد ما بود و او گفت؛ فکر میکنم برخی قطعات را گروه کُر کودکان میتوانند خیلی خوب اجرا کنند و گفت میتوانم با بعضی از گروههای کر تماس بگیرم و ما گفتیم؛ بله حتما این کار را انجام بده بهخاطر اینکه او «کوئن» کسی است که راجع به هماهنگیهای کُر تصمیم میگیرد و اگر او این حس را داشته باشد که این کار جواب میدهد؛ ما هم میگویم انجامش بده و او با بعضی از گروهای کُر کودکان تماس گرفت و حتی در انتها بچههای خودش هم در گروه کر خواندند (حضور داشتند) بهخاطر همین در اینکار سلیقه شخصی خیلی دخیل بود و ما از نتیجه کار خیلی راضی هستیم و نتیجه کار از آنچه ما تصورش را میکردیم هم بهتر شد و من خیلی خوشحالم که «کوئن» پیشنهاد این ایده را داد.
دلیل استفاده از سازهای شرقی در آثارتان چیست؟
این چیزی است که به آن علاقه شخصی دارم و من همیشه طرفدار طیف موسیقیهای عربی بودم و از بچگی همیشه محو این صداها میشدم چون موسیقیهای عربی جو خیلی زیبایی دارند و از جوانی فکر میکردم که ترکیب این فضاها با موسیقی غربی خیلی عالی میشود و دوست داشتم نتیجه کار را ببینم و همینطور من همیشه عاشق موسیقی کلاسیک بودم و با خودم فکر کردم اگر سبکهای گوناگون زیادی را باهم ترکیب کنیم چه اتفاقی میافتد و ما ترکیب آنها را با خواهش از گروه «افترفوراور» شروع کردیم. حتی در موسیقی دو آهنگ «امگا» آخرین آلبوم گروه،؛ سبک عربی قوی وجود دارد. یکی از آنها بهنام «کد زندگی» را «کوئن» نوشت و دیگری «مهر سلیمان» بود و خیلی جالب است که سبک عربی را با غربی ترکیب کنیم و فکر میکنم استفاده از آنها در موسیقی خیلی چالش برانگیز است و فکر میکنم همیشه به ترکیب سبکها ادامه بدهیم چراکه از این کار خوشمان میآید و طرفدارانمان هم دوستش دارند و نتیجه خیلی خوبی هم میدهد.
اپیکا به تازگی اجرای آنلاینی را تجربه کرده است. این تجربه چطور بود؟
حقیقتا خیلی حس روی استیج رفتن را نمیداد. چون برای داشتن آن حس، احتیاج به حضار داری و بیشتر شبیه به ضبط یک ویدیو کلیپ بود و جمعیت چندانی حضور نداشتند و تو آهنگت را اجرا میکنی و در حال و هوای خودت هستی و واقعا نمیتوانم صبر کنم تا هرچه سریعتر به روی استیجی با حضور تماشاگر برگردم چراکه این موضوع کلا بحثش فرق دارد و چیزی است که بیشتر از هرچیزی به آن علاقه دارم ولی حس خیلی خوبی بود که دوباره کنار هم جمع شدیم و با هم اجرا کردیم اما چیزی که واقعا عاشقش هستم اجرا برای حضار واقعی است.
به نظر شما اگر آلبوم «امگا» پیش از شیوع کرونا منتشر میشد، موفقیتهای بهتری را برای گروه اپیکا به همراه نداشت؟
جواب دادن به این سوال سخت است چون تو هیچ وقت نمیدانی فراگیری چه تاثیری میتواند داشته باشد، و قطعا دارد. کار همه گروهها و همینطور ما و کنسرتها را به تعویق میاندازد، ولی فکر میکنم که طرفدارای خیلی پر و پا قرصی داریم که به ما خیلی وفادار هستند و اگر این فراگیری اتفاق نمیافتاد ممکن بود که ما رشد خیلی بیشتر هم داشته باشیم و خیلی تمایلی ندارم که به آن فکر کنم که چه میشد اگر...؟ چون ما باید با این شرایط جدید دست و پنجه نرم کنیم و بابت آنچه بهعنوان یک گروه تا به اینجا کسب کردیم بسیار شکرگزارم و ما اول از همه باید ببینیم چطور میتوانیم در شرایط جدید پیش برویم؛ بهخاطر اینکه معلوم نیست کنسرتها قرار است چگونه برگزار شود و آیا اصلا برگزار میشود! ولی به محض اینکه کنسرتها مجدد برگزار شوند خیلی خوشبینم که گروه مثل قبل به رشد خود ادامه میدهد و اگر کنسرتها بخواهند با تاخیر بیشتری برگزار شوند باید ببینیم که چطور میتوانیم در این حین دوام بیاوریم چون کنسرتها مهمترین بخش درآمدزایی گروهها هستند و اگر برگزار نشوند؛ کار برای گروهها سخت میشود و برای ما هم همینطور است و امیدواریم که کنسرتها بهزودی دوباره برگزار شوند.
نظرتان درباره ایران چیست و علاقهمند هستید تا به اینجا سفر کنید؟
ما (اپیکا)، گروهی هستیم که دوست داریم که در هر کشور ممکن اجرا داشته باشیم و تا الان در 65 کشور اجرا داشتیم و هر بار که در کشور جدیدی اجرا میکنیم خیلی هیجان داریم. متاسفانه تا امروز پیش نیامده که ایران بیایم، ولی همیشه دوست داریم کشورهای جدیدی را به لیست کشورهایی که اجرا داشتیم، اضافه کنیم؛ بهعنوان مثال ارتباطی با کشور مراکش داریم و احتمالا در آینده در مراکش اجرا داشته باشیم و البته الان به خاطر شرایط کرونایی همه چیز سخت شده است ولی امیدوارم که روزی بتوانیم بالاخره در ایران هم اجرا داشته باشیم و برای من به شخصه و همینطور دیگر افراد گروه این موضوع تحقق یک رویاست به عنوان مثال ما در لبنان اجرا داشتیم اما گروههای زیادی نبودند که توانسته باشند در آنجا اجرا داشته باشند و هر وقت ما موقیعتی برایمان پیش بیاید دو دستی قبولش میکنیم. همانطور که گفتم؛ بعضی وقتها پیامهایی از مردم ایران دریافت میکنم و میدانم طرفداران زیادی در ایران دوست دارند اجرای زنده ما را ببینند و مطمئنم به محض اینکه فراگیری کرونا حل و فصل شود، موقعیتهای جدیدی برای ما خواهد بود و امیدوارم که ایران هم بین آنها باشد.
درباره فعالیتهای آینده اپیکا هم برایمان بگویید.
هنوز چیزهای زیادی از جمله اجرا در ایران هست که دوست دارم انجام بدهم و خیلی آرزوهایی دارم که هنوز به آن نرسیدم و امیدوارم همانطور که قبلا گفتم اجرای عظیم مثل اجرای استریم خیلی بزرگ اما روی استیج واقعی با کلی خلاقیت داشته باشم و علاوه بر موسیقی، کارهایی هست که دوست دارم در منزل انجام بدهم مثل اینکه پیش حیواناتم باشم، من سه تا سگ و شش تا گربه دارم و هرچند که الان خیلی درگیر موسیقی نیستم اما همچنان من اوقات خوشی را سپری میکنم.
در پایان لطفا درباره آثار ارسالی از اردوان انزابیپور و آرین نائینی نظرتان را بگویید.
درباره اجرای اردوان انزابیپور؛ من از نوازنده گیتار لید خیلی خوشم آمد و در انگشتانش میشد صدای خیلی خوبی را حس کرد یک جورهایی شبیه به «اسلش» بود. درباره موزیک ویدیو آرین نائینی؛ آنها گروه خیلی خوبی بودند. خوانندهشان که خواننده فوقالعادهای بود و همینطور نوازنده گیتار خیلی خوب گیتار زد. از خواننده کلیپ دوم (آرین نائینی) بیشتر از همه خوشم اومد.