آرش نصیری [روزنامهنگار - مجری و بنیانگذار برنامه هزار صدا]
اگر مثبت نگاه کنیم، این جادوی شادی ست
جدا از هر تحلیل و نگرانیای که داریم مهمترین نکتهای که دراینباره وجود دارد، جادوی شادی است. شادی برای این نسل و نسلهای دیگر لازم است. شادی نسلها و جامعه را نجات میدهد و اگر جلوی آن گرفته شود، جامعه راکدی خواهیم داشت. اگر نوجوانان ما یاد بگیرند کنار هم به شادی بپردازند و ارتباط شادی باهم داشته باشند، میتوانند جامعه را به تحرک وادارند.
نکته بعدی که در ساختار موسیقی اغلب آثار موسیقی عامهپسند امروز وجود دارد، جادوی ریتم است. ریتم موضوعی است که هنرمندان عرصه موسیقی پاپ که با عامه مردم سروکار دارند، آن را خوب درک کرده و بهخوبی در آثارشان پیاده میکنند.
شادی و ریتم ارتباط تنگاتنگی دارند.
موسیقی مناسبِ کودکان چگونه به گوش آنها برسد؟
صحبت دراینباره بسیار پیچیده است و به زمان بیشتری احتیاج دارد اما بهطور خلاصه نکاتی را میگویم.
معلمها هم عموماً از قشر جوان و از مردم همین جامعه هستند و درک و آموزش خوبی از موسیقی درست نداشتهاند. اینها محصول یک پرورش عمومی هستند. حتی در برخی جوامع خارجی که معلمها درک درستی از موسیقی درست دارند و کودکان از سنین پایین دراینباره آموزش میبینند، نیز موسیقی پاپ طرفدار بیشتری دارد. چه برسد به جامعه ما که موسیقیهای ریتمیک و شاد بهطور زیرزمینی به گوش بچهها میرسد.
بهطورکلی معلمها به دودسته تقسیم میشوند. دسته اول معلمهایی هستند که از سوی آموزشوپرورش و نهادهای رسمی تحتفشار هستند. این دسته از معلمها نباید موسیقیهای ممنوعه را پخش کنند و فقط میتوانند سراغ موسیقیهای مجاز بروند. دسته دوم معلمهایی هستند که میتوانند آزادانه هر نوع موسیقی را پخش کنند. به عقیده من بهتر است آنها آزاد گذاشته شوند ولی آموزش ببینند که شادی را به شکل درستتری به کودکان القا کنند. این اتفاق نمیافتد. موسیقیهای زیرزمینی که از طریق فضای مجازی به دست بچهها میرسد از موسیقیهایی که قرار است از مراجع رسمی و به شکلی شاد و ریتمیک عرضه شود، در دسترس تر است.
من در خانه یا اتومبیلم موسیقی پاپ امروزی را اصلاً گوش نمیدهم. ولی دختر من در مهدکودک این نوع موسیقی را میشنود و تکرار میکند. من هم نمیتوانم مانع او شوم. خود خانوادهها هم از این نظر در شرایط حساسی قرار دارند. رفع این مشکلات نیازمند سیاستگذاریهای درازمدت است و با منع شنیده شدن این موسیقی نمیتوان مشکلات را برطرف کرد
امروزه در جامعه من شاهد این هستم که در زمان تشکیل کلاسهای مدارس، دانش آموزان در پارکها نشسته و سیگار میکشند. اینها ناهنجاریهای موجود در جامعه است و گاها دراینباره کاری از دست خانوادهها هم ساخته نیست.
کلام مناسب در موسیقی کودکان
آثار موسیقی ازایندست در قالب یک پکیج به ما عرضه میشوند شامل شعر عامهپسند، ملودی آسان و شاد.
ممکن است مخاطب خیلی متوجه این موضوع نشود، ولی تولیدکنندگان آثار پاپ روی موج علاقه آنها سوار میشوند و از این طریق باعث شدت جهتگیری به این سمت میشوند. من موافق این موضوع نیستم که آنها دارند به سلایق جوانان و نوجوانان جهت میدهند. این سلیقه ذهنی در درازمدت و با توجه به جمیع عوامل به وجود آمده است.
امروزه ادبیات خاصی در صحبتهای روزمره اکثر نوجوانان و جوانان واردشده است و به فراخور آن بیشتر افرادی که در سبک پاپ فعالیت دارند، به زبان لاتی میخوانند و بهنوعی کوچهبازاری هستند. من دراینباره سال گذشته یک یادداشت مفصل نوشتهام که منتشرشده و در فضای مجازی موجود است. فرق موسیقی کوچهبازاری قدیم با جدید این است که فقط برخی خوانندگان قدیمی که لاتی میخواندند به فراخور طبقه اجتماعی که برایشان اجرا میکردند (اهالی جنوب شهر) و به درخواست آنها لاتی میخواندند. خوانندگان کافههای شمال شهر لاتی نمیخواندند و سبک جنوب شهری نداشتند. اما امروزه لحن همه خوانندگان پاپ لاتی شده است. خوانندگانی مثل آرش و مسیح، گروه ماکان بند و حمید هیراد از این دسته هستند. متأسفانه اغلب آنهای دیگر هم، برای اینکه کارشان بگیرد و به قولی بترکانند باید آنگونه بخوانند. این ناشی از سلیقه جامعه و تربیت نادرست است. نکته دیگر اینکه بچهها و خانوادهشان به مراجع رسمی و قانونی کشور بیاعتماد هستند و اغلب هم فکر میکنند اگر آثار مجاز ۶ و ۸ و شاد را دنبال کنند، برایشان افت دارد. دراینباره میشود بسیار صحبت کرد.
مجموع این مسائل نشاندهنده این است که سیستم آماده این جریانات بوده که عدهای با تولید آثار زیرزمینی مارکت موسیقی را در دست بگیرند. زمانی هم که وزارت فرهنگ و ارشاد جلوی پخش این دسته از آثار را میگیرد، خوانندهها احساس نیاز به پخش اثر بهصورت رسمی را نمیکنند. چون امروزه با تکیهبر شبکههای اجتماعی میتواند اثر خود را عرضه و مطرح کنند و به این دلیل از دریافت مجوز برای انتشار آلبوم که ممکن است منجر به فروش مثلاً ۲۰۰۰نسخه آن شود، چشمپوشی میکنند.
باید راهحلهای بهتری اندیشیده شده و عزمی جدی با رویی باز و سیستم کارشناسی درست نیاز است تا جلوی این مسائل گرفته شود. در غیر این صورت بچهها با پارادوکسهایی عجیب روبرو شده و در این فضا بزرگ و تربیت میشوند و این مشکلاتی به وجود میآید.
جدی نگرفتن موسیقی کودک
متأسفانه سالهاست که به هنر مناسب برای کودکان اهمیت داده نمیشود. این روزها تنها فیلم در حوزه کودک آهوی پیشونی سفید است. من این فیلم را ندیدم و نمیدانم این فیلم هم بدآموزی دارد یا نه. دست تهیهکنندهاش درد نکند که برای کودک اثر رسمی و کنترلشده تولید کرده است.
تولید آثار مربوط به حوزه کودک باید حمایت شود اما نهتنها متأسفانه این اتفاق نمیافتد بلکه برعکسش هم هست.
مثلاً این روزها شاهد تصویب قانون پرداخت ۱۰درصد مالیات بابت برگزاری کنسرت هستیم. این بحث بسیار غیرعاقلانه و غیر کارشناسی است. یعنی با این قانون کسی که موسیقی کلاسیک یا مقامی کار میکند و کسی که تولیدکننده اثر پاپ تجاری هست هر دو باید این مالیات را پرداخت کنند. تصمیمگیرندگان درباره موسیقی جامعه به حدی از مسائل غافل هستند که هنوز بدیهیترین مسئله را که یک کارشناس ساده فرهنگی و اجتماعی میداند، را رعایت نمیکنند. درحالیکه به نظر من باید یک گروه کارشناسی تشکیل شود تا بین سبکهای مختلف موسیقی و حتی در سبک پاپ بهطور مجزا درجهبندیهایی لحاظ شود. به این صورت که موسیقی تجاری پاپ مشمول حتی ۴۰ درصد مالیات شده و موسیقی سنتی اصلاً مشمول مالیات نشود. یعنی اگر اثری سنتی و شاد تولید شد، صاحب اثر نهتنها مبلغی پرداخت نکند، بلکه سوبسید هم دریافت کند. اما وقتی این اتفاقها نمیافتد چطور میتوان جامعه را به مسیر درستی سوق داد؟
بچهها مجبور نیستند خوراک فرهنگی خود را از سیستمی که سلیقه آنها را قبول ندارد، دریافت کنند. آنها بهراحتی با استفاده از تلفن همراه خود یا والدین خود هر چه را که با ذهن ساده و کودکانهشان بیشتر جور است، گوش میکنند و در این بین مسائلی را که نباید هم یاد میگیرند. بهطور مثال مشتی حرف زدن مناسب بچهها نیست. خانوادهها باید این موارد را رعایت کنند که عموماً به دلیل مشغلههای زیاد و گرانی مراکز آموزشی این اتفاق نمیافتد. بعد در این بین سیاستگذاران فرهنگی که بعد از چهل سال اکنون نگران وضعیت جوانان هستند، ناگهان چنین قانونی را وضع میکنند. چگونه ممکن است در کمیسیون فرهنگی مجلس همه سبکهای موسیقی به یکچشم دیده شوند؟ باید صندوقی باشد که مالیات را از هنرمندان و گروههای تجاری و پاپ دریافت نموده و از محل این مبالغ به هنرمندان سبکهای دیگر کمک کنند تا نسل جوانی که وارد حوزه موسیقی میشود، به مسیر درستی برود. نه اینکه با این مالیات تنها برای دولت کسب درآمد کنند و تولیدکنندگان و علاقهمندان نگران مسائل فرهنگی جامعه را رها کنند.