انتشار تک آهنگهایی از گروهها و خوانندگانی که بهتازگی در عرصه موسیقی مطرحشدهاند در هفتههای اخیر با واکنشهای منفی از سوی مخاطبان جدی موسیقی مواجه شده است و انتشار تک آهنگ جدید از یکی از همین گروهها در روزهای گذشته، موجی از اعتراضات را به همراه داشت. این موضوع با محمدعلی بهمنی، شاعر و غزلسرای کشورمان و رئیس شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی، دراینباره به گفتگو بپردازیم.
محمدعلی بهمنی در گفتگو با
خبرنگار ریتم نو، خو نیز از وضع امروز موسیقی ایران و انتشار قطعاتی با ترانههای ضعیف و بیمحتوا به بهانه احترام به مخاطب و شاد کردن آنها گلایه کرد.
این روزها شاهد انتشار قطعاتی هستیم که دچار ضعف ترانه شدند. باوجوداین ترانههای بی محتوا، چرا این آثار مجوز میگیرند؟
امروزه ترانهها اکثراً ضعیف و شرمآور هستند.متأسفانه انتشار این ترانهها بانفوذ شرکتهای تولید و پخشکننده صورت میپذیرد.این موضوع درد دل خود ما هم هست که در شورای شعر و ترانه متذکر میشویم. ولی با این جواب مواجه میشویم که مردم نیاز به شادی دارند. در اجراهای این خوانندگان حتی همان شعر ضعیف هم شنیده نمیشود. بلکه فقط ریتم تند و بالایی است که نشاط را به وجود میآورد.
پس از روی کار آمدن خوانندگانی نسل جدید، شاهد موجی هستیم که در آن به هر شعر و ترانهای نسبت کلاسیک و فاخر میدهند. درحالیکه مفهوم و محتوا ندارند و به آثار فاخر و پرمحتوای برخی خوانندگان به دلیل اینکه شاید سمتوسوی خاصی داشته باشند، مجوز داده نمیشود. چرا چنین تبعیضی بین خوانندگان وجود دارد؟
در برنامهای تلویزیونی، علیرضا بدیع ایرادات مختصری از ترانههای خوانندگانی مانند آقای همایون گرفت که باعث شد حجم گستردهای از توهینها به سمت او روانه شود و حتی شرکت تهیهکننده از او شکایت کرده بود. در حقیقت به باور من اینطور نیست که ترانه خوب نباشد یا خوانندگان درک خوب خواندن و آهنگسازها درک آهنگسازی نداشته باشند.اتفاقاً افراد توانایی در این زمینهها داریم.اما همانطور که خود شما هم اشاره میکنید امروزه کارهای خوب مخاطب ندارند.
چرا برخی ترانهسراها ترانه بی محتوا سروده و سپس میگویند بر اساس ملودی کار میکنند؟
در سال ۱۳۴۲ که به رادیو رفتم، دکتر نیرسینا ریاست شوراها را بر عهده داشت و اصلاً اجازه نمیداد کسی شعری را ببرد و روی آن ملودی بگذارد.همواره تأکید داشتند ملودی باید آماده باشد و سپس روی آن ترانه گفته شود.درست هم این است. تمام آثاری که درگذشته بوده و امروزه همچنان دلتنگ آنها هستیم، اینگونه ساخته شدند. در آن زمان شاعران توانا بهخوبی روی ملودی ترانه میگذاشتند. زیرا روح و اوزان درونی کلمه را درک میکردند و با اوزان عروضی کار نداشتند.ترانهسرایی که روی اوزان عروضی کلمه بگذارد، درکی از وزن درونی شعر ندارد. امروزه بسیار تلاش میکنیم با برپایی کارگاهها اصول درست در ترانه و شعر را آموزش دهیم. ولی شرکتهای تهیهکننده آثاری را میپذیرند که بیشتر دارای ریتم باشند.
در این دوره بحرانی ترانههای موسیقی کشورمان، چرا شما و همنسلهای شما مانند محمدعلی شیرازی یا اکبر آزاد که سابقه همکاری با خوانندگانی چون حبیب محبیان، ویگن دِردِریان، ابراهیم حامدی، داریوش اقبالی، عارف عارف کیا،ناصر عبداللهی، همایون شجریان،امیر تاجیک،شهرام شکوهی و ... داشتید و همچنان آثاری دارید که در اوج هستند، کمکار شدهاید؟
متأسفانه باوجود اعتراضات نسل قدیم، گوشی شنوا وجود ندارد. البته اینطور نیست که ما دست روی دست بگذاریم. ما و این عزیزان که نام بردید، کارگاههای رایگان برپا کردیم تا علاقهمندان را آموزش دهیم.اما هنرجویان این کارگاهها میگویند کارهایی را که طبق اصول آموزشی شما انجام میدهیم، موردقبول خوانندهها و شرکتهای تهیه و پخشکننده نیست.در حقیقت اثری بهاصطلاح سخیف و زشت را میخواهند که فروش بیشتری دارد. وزارت ارشاد نباید به آثار ضعیف مجوز دهد.این آثار در شوراهای ارشاد اصلاً تائید و تصویب نمیشوند، اما مجوز گرفته و خوانده میشوند. چون شرکتها بر وزارت ارشاد مسلط هستند و فقط فروش برای آنها مهم است. همچنین عقیده دارند مخاطبان به شوق اینچنینی نیاز دارند.
البته ما هم موافق سختگیری وزارت ارشاد نسبت به صدور مجوز برای آهنگهای خوانندگان جوان و تازهکار نیستیم و قبول داریم که در موزیک شاد، خیلی به ترانه پر مفهوم نیازی نیست. ولی نه به صورتی که قطعهای کاملاً بیمحتوا فقط در جهت کِشاندن مردم به سالنها منتشر شود.امروزه حتی برخی خوانندگان قدیمیتر هم به دنبال ارائه قطعاتی بر اساس این ترانههای سخیف هستند. این آثار با این ماندگاری کم چرا تولید و عرضه میشوند؟
خوانندگان جدید ریشهای ندارند و از سوی شرکتها مجبور به خواندن این قطعات میشوند. درحالیکه خودشان درک میکنند باید کار خوب بخوانند. ولی تهیهکننده میگوید آثار خوب و پر مفهوم فروش خوبی ندارند. خوانندگان قدیمیتر هم برای اینکه از این قافله عقب نمانند و مخاطب بیشتری داشته باشند، راه آنها را در پیش میگیرند.
چرا امروزه باید ادبیات ما بین مخاطبانی که بیشتر جوان و نوجوان هستند، با این ترانههایی که تاریخ انقضای کمی دارند، جا بیفتد و حتی اعتراضات مخاطبان و حتی برخی اهالی عرصه شعر و موسیقی(مثل صابر قدیمی،علیرضا بدیع،رضا صادقی،یغما گلرویی،اکبر آزاد و ...) هم مؤثر نباشد؟
این مورد به شوراها ارتباطی ندارد. چون خود ما معترض و حتی در حال تعطیلی هستیم. تلاش ما نیز نتیجهای نمیدهد.
آیا شما و همکارانتان بهعنوان شاعران و ترانهسرایان برجسته، تمهیداتی برای رفع این مشکلات اندیشیدید؟
راهکار ما این است که به شرکتها و خوانندهها مجوز انتشار و اجرای چنین آثاری داده نشود تا مجبور شوند قطعات باکیفیتتری تولید کنند. ولی شاهد هستیم که تمام امکانات در اختیارشان قرار میگیرد. امروزه به صدا و توانایی خواننده جدیدی که به شرکتهای تهیهکننده رجوع میکند، کاری ندارند.در ابتدا به او میگویند یک سی دی از آهنگهایش با هزینه شخصی پرکرده و برای آنها بیاورد.درحالیکه این وظیفه خود آن شرکت است. تهیهکننده باید خواننده را تحت حمایت خود قرار داده، او را به استودیو برده و آموزش دهد تا ببیند آن فرد شرایط خواندن را دارد یا خیر.
اگر خواننده تازهکار از نظر مالی ضعیف باشد، نمیتواند آثار مطلوبی ارائه دهد. چون شعرهایی از شعرای مطرح نمیتواند بخرد و مجبور است از اشعاری استفاده کند که سراینده گمنام آن فقط برای مطرحشدن، اثرش را باقیمتی کمتر یا بهطور مجانی در اختیار او میگذارد. مسئول تولید و پخش آثار هم بعد از انتشار این قطعات پولی برای جبران هزینهها به خواننده نمیدهد و میگوید که این آثار فقط برای معرفی این خواننده انتشار مییابند تا ببینند بازخورد مردم چگونه است. درحالیکه مسئولیت انتخاب خوانندههای توانا و حمایت مالی آنها بر عهده شرکتهایی است که از وزارت ارشاد مجوز میگیرند تا به تولید و پخش آثار موسیقی بپردازند.
امروزه سلیقه موسیقیایی مردم طوری تغییر کرده که دیگر نمیتوان آن را عوض کرد.شرایط بهگونهای شده که خود مردم بخصوص جوانها از این ترانههای سخیف حمایت میکنند.باید اعتراضات را بیشتر مطرح کرد تا مؤثر واقع شود. شوراها واقعاً تلاش خود را میکنند.ولی بهسختی مورد ثمر واقع میشوند.