[مریم رفائی]
حمید قنبری میگوید: تنظیم کنسرتها بهنوعی بود که نخست پیشدرآمد را اجرا میکردیم و سپس استاد شروع به آوازخوانی میکردند و وارد تصنیف میشدیم. دریکی از کنسرتها زمانی که پیشدرآمد اجرا شد و بهمحض اینکه استاد شروع کردند به آواز خواندن، کودکی از وسط سالن شروع کرد به گریه کردن اما استاد به خواندنشان ادامه دادند اما اواسط آواز با بالا رفتن صدای کودک، استاد آوازشان را قطع کردند و گفتند؛ "این بچه با گریه کردن به پدر و مادرش اعتراض میکند که اینجا، جای من نیست و من را از سالن بیرون ببرید! اگر دوستش دارند، ایشان را از سالن خارج کنند" استاد با اتمام صحبتشان شروع کردند به خواندن ادامه آواز! شما تصور کنید استاد این جمله را وسط آوازشان با مدیریت خاصی گفتند و به آوازخوانیشان ادامه دادند.
همیشه مدیریت ایشان روی صحنه و این خاطره برای من جالب و در ذهنم پررنگ بود البته استاد خاطرات عجیبی برایمان گذاشتند که مرور آن شبیه یک رؤیاست که باورم نمیشود این کنسرتها را با استاد اجرا کردهایم و این همکاری نقطه برجستهای در زندگی من هست و خواهد بود و امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد و دوباره آن روزها را تجربه کنیم.