+ «اوان» را در ایران یا حتی خارج از ایران به نمایش میگذاریم!
+ شخصاً عضو خانه موسیقی نیستم!
+ آیا شرکت نکردنمان در جشنواره دیده میشد یا بهجایی برمیخورد؟
+ در ایران نگاه به گونهی دیگری در جشنوارهها اتفاق میافتد.
+ از ما بهعنوان رونق بخشیدن به جشنواره موسیقی فجر 31 استفاده شد.
+ وظیفهی نوازندگان نیست که دغدغه جمعآوری میکروفن، ساز و ... را داشته باشند.
+ ما ته ماجرا بودیم و کمتر از 3 میلیون تومان دستمزد دادند.
+ چرا باید مالیات و بیمه را هنرمند پرداخت کند؟ پس وظیفهی مسئولین چه بود؟!
+ دویست میلیون تومان دستمزد را میتوانند پرداخت کنند اما برای سه میلیون تومان هنرمند را حاشیهنشین میکنند.
وی که حتی به عضویت خانه موسیقی درنیامده است و گروهی مستقل را همراهی میکند از عدمحمایت مخاطبان و برگزارکنندگان کنسرت به دلیل نداشتن خواننده تا قیمتگذاری گروهها توسط مسئولین جشنواره انتقاد کرد چراکه در این جشنواره پرداخت دستمزد به برخی گروهها بالاتر از حد تصور بوده و نگاهها به این مقوله آنطور که بایدوشاید نبوده است با تمام این اتفاقات گروه اوان تمریناتش را حتی یک جلسه هم تعطیل نمیکنند و هیجده ماه مداوم به تمرین میپردازند تا اجرایی درخور مخاطبان گروه به نمایش بگذارند هرچند که تمام تلاشهایشان به صدابرداری نامناسب سالن در جشنواره موسیقی فجر مخدوش میشود اما میتوانند اجرایی موفق را در جشنواره هفته تلفیقی پشت سر بگذارند.
«اوان» جزء اولین گروههایی است که سبک فیوژن را به شیوه «پارت محور» دنبال کرده و نوازندگان ، قطعات آهنگسازی شده را اجرا میکنند.در گروه اوان ۹ نوازنده با تلفیق سازهای ایرانی و غربی در کنار یکدیگر قرارگرفتهاند تا آهنگهایی را که ساختهشده بنوازند.
برای شروع مصاحبه میخواهم به کمی قبلتر از اجرایتان در جشنواره موسیقی تلفیقی بپردازم، اجرای گروه اوان در جشنواره موسیقی فجر 31 و رویکرد این جشنواره در خصوص حضور گروههای راک و تلفیقی را چگونه ارزیابی میکنید؟
گروههای راک و تلفیقی در سالهای گذشته در بخشهای جنبی و بهعنوان زینت بخشی به جشنواره حضور داشتند و هیچوقت بهطور مستقل بهایی به آنها داده نمیشد. ما سال گذشته برای نخستین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردیم. به دلیل اینکه مبنای رسمی از یک بخش مجزا به اسم موسیقی تلفیقی داشت. البته تعریف موسیقی تلفیقی نیز اهمیت دارد چراکه احساس نمیکنم تمام گروههای حاضر در این بخش، تلفیقی بودند و درعینحال که خودشان نیز به این موضوع اذعان دارند و در ژانر خودشان بسیار خوب هستند بهطور مثال گروه «کامنت» در بخش موسیقی راک بود که بسیار کارشان هم قوی است.
ازاینجهت خرسندیم که برای نخستین بار یک بخش مجزا به موسیقی تلفیقی اختصاص داده شد البته این جشنواره دچار یکسری نواقص بود که وقتی نگاهی گذرا به جشنوارههای تمام دنیا (که این فرم موسیقی در آن وجود دارد) بیندازیم باید بتوانیم برای خودمان الگوبرداری و آن را پیاده کنیم که متأسفانه در ایران نگاه به گونهی دیگری در جشنوارهها اتفاق میافتد و این را هم بگویم که ابایی از بیپرده سخن گفتن ندارم چراکه بهجایی وصل نیستم حتی به عضویت خانه موسیقی نیز درنیامدم و هیچگاه عضو نخواهم شد چون رویکردشان، رویکرد دموکراتیکی نیست بههرحال اگر بخواهم از گفتن مسائلی خودداری کنم به خاطر این نیست و فقط ترجیح میدهم یکسری مسائل باز نشود.
بزرگترین موفقیت جشنواره موسیقی فجر، برگزاری جشنواره نبود بلکه حضور گروههای موسیقی بود کما اینکه در جشنواره هفته موسیقی تلفیقی نقش این برگزارکنندگان، دیده نشد بهنوعی میتوان گفت که جشنواره بهطور مستقل عمل کرد. ما در پایان جشنواره موسیقی فجر شاهد بودیم که از ما بهعنوان رونق بخشیدن به جشنواره استفاده شد و هیچ نگاه خاصی به ما نداشتند و امکانات ویژهای نیز در اختیار ما قرار نگرفت. صدابرداری بسیار مشکل داشت درواقع صدابرداران هم بهشدت به دلیل فشردگی اجراها دچار مشکل بودند بهطور مثال صدابرداری گروهی چون ما با 9 نوازنده و 15،16 ساز بهطور طبیعی کاری دشوار است. بههرحال ما با چالش خیلی بدی در جشنواره مواجه شدیم و ازآنجاییکه نخستین اجرای بخش تلفیقی را گروه اوان روی صحنه برد؛ صدای گروه بسیار بد پخش شد و وجههای که انتظار داشتیم و برایش تمرین کرده بودیم را مخدوش کرد.
اما در جشنوارهی هفته تلفیقی این اتفاق به گونهی دیگر افتاد. صدابرداری بسیار خوب بود و اجرای متفاوتتری نسبت به گذشته داشتیم و ارتباط بیشتری بین گروه و مخاطبان برقرار شد و در آخر از این اتفاق خوشحال هستیم.
در جشنواره فجر یکسری مشکلات وجود داشت ازجمله زمانی کمی که برای هر اجرا به گروهها اختصاص داده شد (که هر گروه بین نیم ساعت تا چهل دقیقه اجرا داشت) چرا با این شرایط قبول کردید روی صحنه بروید چون گروه برای برقراری ارتباط با مخاطب و ارائه هنرش نیاز به حداقل یک سانس خود را دارد.
چند نکته را باید در نظر داشت؛ جشنواره چه رقابتی باشد چه نباشد بهطور طبیعی از دید مخاطب، گروهها در رقابت با یکدیگر هستند چراکه مورد قضاوت قرار میگیرند بههرحال جشنواره این امکان را در اختیار گروهها میگذارد که خودشان را در معرض نمایش و قضاوت مخاطب قرار دهند. چراکه گروههایی مثل ما به دلیل اینکه خواننده ندارند عموماً از حمایت اسپانسر و ... محروم میشوند. موسیقی هنر صنعت است یعنی بخشی از آن دغدغه است که بهوسیلهی هنر بیان میکنید و بخشی دیگر، بازگشت مالی برای سرپا نگهداشتن هنر تا برای ادامه حیات خود توانمند شوید.
ما متأسفانه این امکان را نداریم به دلیل اینکه نگاه از سوی بسیاری از مخاطبان، ناشران، برگزارکنندگان کنسرت و ... خواننده محور است و ازآنجاییکه گروه ما، خواننده ندارد، این حمایت بهطور طبیعی سلب میشود چون بهطور طبیعی تهیهکنندگان (علی رقم نگاه هنریشان) به دنبال منافع خودشان هستند. اما ماجرایی که وجود دارد، بهنوعی برای ما امکانی برای نشان دادن تواناییها و ایدههای خودمان هست چون برگزاری این کنسرتها بهطور شخصی دشواریهای خاص خودش را دارد و در خیلی از مواقع، خارج از حیطهی توانایی ما است.
با تمام این حرفها؛ اختصاص زمان نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برای هر اجرا؛ روش درستی در جشنواره موسیقی فجر نبود. البته در جلسهای که با دوستان داشتیم، اصرار بر جمعکردن کار در نیم ساعت داشتند که ما قبول نکردیم و نهایتاً زمان 45 دقیقهای را برای اجرا به گروه اختصاص دادند.
گرچه ما خیلی سریع و پشت سر هم مجبور به اجرا بودیم چراکه در تمام این مدت به عدم وجود زمان اشاره داشتند. نکتهی غمانگیز دیگر این بود که پس از اجرا، نوازندگان هر گروه باید خودشان اقدام به جمعآوری سازهایشان از روی سن میکردند تا گروه بعدی برای اجرا روی صحنه حاضر شود. وظیفهی نوازندگان نیست که دغدغه جمعآوری میکروفن، ساز و ... را داشته باشند. بماند که از صبح اجرا ما دچار یکسری چالشها با مسئولین برگزارکننده بودیم و آقای صارمی (مسئول فرهنگسرای ارسباران)، تنها کسی بود که سعی میکرد به ما کمک کند.
در خصوص آن چیزی که شما میفرمایید کاملاً درست است. نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه اصلاً زمان مناسبی برای اجرا نیست. ما بعد از اتمام هر قطعه احتیاج داریم تا ذهنمان را از قطعهای که اجرا شد خالی کنیم تا به سراغ آهنگ بعدی برویم. مسابقه دومیدانی که نیست! اما بههرحال این اتفاق برای ما و دیگر گروهها افتاد و مجبور بودیم کارها را بهسرعت انجام دهیم حتی به یاد دارم اجرای گروه «کامنت» با یک ساعت و نیم تأخیر برگزار شد و مخاطبان از این بابت شکایت داشتند.
دستمزد گروههای تلفیقی برای جشنواره مبلغ واقعاً کمی بود
نمیدانم اصلاً باید در مورد این موضوع صحبت کنم یا خیر (با خنده)
صحبت شده بود که دستمزد گروهها 3 میلیون تومان بوده است
البته سه میلیون هم نبوده است (با خنده) دو میلیون و ششصد هزار تومان بود.
گروه شما متشکل از موزیسینهایی است که برای روی صحنه رفتن تلاش کرده و متکی به خواننده نبوده است، درواقع موسیقی و فرهنگسازی برایتان اهمیت بیشتری دارد. چرا چنین اجرا بازمان کم و دستمزدِ دو میلیون و ششصد هزار تومان را قبول کردید؟
بازهم برمیگردد به همان دلیلی که گفتم.
اما توجیه خوبی نیست، فکر میکنم هزینه تمرینهای شما هم با این مبلغ درنیامده است
تا قبل از اجرای جشنواره موسیقی تلفیقی، ما هیجده ماه تمرین مداوم داشتیم بدون اینکه یک هفته یا یک جلسه تعطیل کنیم. ما برای برگزاری این تمرینات هزینههای بسیار کمی پرداخت میکنیم اما مبلغی که به ما پرداخت شد، جوابگوی همان تمرینها هم نبود.
اینکه گروهها را باید آنها قیمتگذاری کنند اساساً نگاه تحقیرآمیزی است و امکان دارد بعضی گروهها در نگاه آقایان متفاوتتر باشند و دستمزد بالاتری هم دریافت کنند درصورتیکه اساس برگزاری جشنواره باید در حمایت از گروههای جوان، خلاصه شود اما گروههایی را در جشنواره موسیقی فجر داشتیم که 90 تا دویست میلیون تومان دستمزد داشتند و به ما که شاید ته ماجرا هستیم و دیده نمیشویم، باید کمتر از سه میلیون تومان بدهند.
در زمان پرداخت همین سه میلیون تومان همبندی برای پرداخت بیمه و مالیات در قراردادهایشان اضافه شد که در قرارداد ما وجود نداشت و جالب است که مبلغ دقیقی هم مشخص نبود و هر سری یک نرخی اعلام میکردند و نهایتاً حدود 400 هزار تومان از آن کسر شد.
خیلی متوجه این موضوع نشدم چرا باید مالیات و بیمه را هنرمند پرداخت کند؟ پس وظیفهی مسئولین چه بود؟! اما تصور شخصی بنده (البته شخصاً مسئولیت صحبتی را که بیان میکنم بر عهده میگیرم) این است که از مازاد این اتفاق سود کلانی برای مسئولین جشنواره به دست آمد و اگر این اتفاق (کسر بیمه و مالیات) برای یکی از خوانندگان پاپ رخ میداد، مطمئناً میگفت که اجرا نخواهد کرد! آن زمان چهکاری میخواستند انجام بدهند؟! درصورتیکه در قراردادهای ما قیدشده بود که در صورت فسخ باید جریمه پرداخت کنیم. درواقع ما را از پرداخت خسارت، میترساندند.
اساساً ذهن هنرمند باید به سمت اجرای اثرش باشد نه اینکه دنبال این اتفاقات برود. ازبسکه هرروز بر سر اتفاقات مختلف جلسه داشتیم از فضای موسیقی دور شده بودیم که چرا باید با چنین استرسی در جشنواره حضور پیدا کنیم؟!
درواقع هیچکس راضی نبود حتی گروهی را میشناسم که تا اواخر فروردینماه امسال هم دستمزد اجرا در جشنواره موسیقی فجر را نگرفته بود و اعلام کرد که دیگر حضور نخواهد داشت. دویست میلیون دستمزد را میتوانند پرداخت کنند اما برای سه میلیون تومان هنرمند را حاشیهنشین میکنند.
جشنواره تأثیری در جذب مخاطب برای گروه "اوان" داشته است؟
خوشبختانه بله؛ برای گروهی چون ما که خواننده ندارد هرکدام از این اتفاقها یک فرصت محسوب میشود. توجه کنید که گروه اوان از هیچ جا حمایت نمیشود.
گروه اوان از تیرماه سال 92 کارش را با آهنگسازی آغاز کرد و از دیماه تا پایان اسفندماه همان سال ضبط کارها، پیدا کردن نفرات، جای تمرین کنسرت و تمام این مسائل طول کشید. حتی پرداخت دستمزد به اعضای گروه برای ضبط قطعات بر عهدهی ما بود.
برای زنده ماندن گروه، باید اسپانسر داشته یا خودمان به لحاظ مالی خیلی تأمین باشیم که موزیسینها عموماً (ازلحاظ مالی) اینگونه نیستند چراکه از طریق موسیقی نمیتوان درآمد آنچنانی کسب کرد. به همین خاطر به اجراهای اینچنین بهعنوان فرصت نگاه میکنیم تا بهمرورزمان دیده و از طرف مخاطب پذیرفته شویم.
برخی از اجراهای جشنواره موسیقی تلفیقی متأسفانه با عدم اقبال از سوی مخاطب مواجه شد که ما جزو همان گروهها بودیم البته بخشی از مشکلات به شرایط خود گروه برمیگردد و فشارهایی که از بیرون تحمیل میشود چون ازنظر برخی دوستان تجارت پررونقی نیستیم و ما را خیلی نمیپذیرند.
این اتفاق برای ما افتاد که مخاطب کمی داشته باشیم شاید به دلیل اینکه در طول هشت ماه گذشته اوان برای چهارمین بار در جشنواره موسیقی تلفیقی روی صحنه رفت و فکر میکنم خیلی از مخاطبینی که اجرا را دیده بودند (ازآنجاییکه در پیک اجراها بودیم و در خارج از جشنواره بازهم اجرا بود) بگویند ما اجرای اوان را دیدیم و حالا به اجرای دیگر برویم. بخش خیلی مهم به خود جشنواره هفته تلفیقی برمیگشت که تبلیغ درستی نداشتند و هر آنچه بود توسط اطرافیان خودمان صورت گرفت. ما حتی تا سه، چهار روز پیش از اجرا هم پوستر برنامه را ندیده بودیم و نکتهی مهمتر، قیمت بلیت جشنواره بود.
جشنواره، محلی برای ارائه آثار هنرمندان است و نباید هنرمند به فکر جذب مخاطب باشد و بلیت بفروشد. شما اگر نمیتوانید برای جشنواره مخاطب جذب کنید نباید برگزار کنید. باید از قبل برای تمام این اتفاقات برنامهریزی شود و اگر توانایی انجامش را ندارید، خیلی راحت انجام ندهید چراکه شما با اعتبار موزیسینها بازی میکنید.
ممکن است بگویند خیلی از گروهها سالن را پر کردند؛ اما تفاوتی که بین بنده و آقای حمزه یگانه است ایشان سالهاست در این زمینه فعالیت میکنند و من اولین اجراهایم را میگذارم گروهی که بهسختی روی پای خود ایستاده و با حمایت دوستانی چون آقای یگانه و بقیه دوستان به اینجا رسیده است.
آیا جشنواره ما را در یک اتفاق قرار دادهاند تا خودشان را نشان دهند؟! و اگر قرار است مخاطب خودمان را در به جشنواره بکشانیم چرا باید این قیمت برای بلیتها گذاشته شود؟! که از توان خیلیها خارج باشد! برای مثال عرض میکنم کنسرت آقای کلهر از 45 تا 90 هزار تومان قیمتگذاری شده است اما در جشنواره هفته تلفیقی صندلیها از اول تا آخر 60 هزار تومان به فروش میرسید.
آیا کسی برای بار چهارمین بار هم باید 60 هزار تومان پرداخت کند تا اجرای گروه اوان را ببیند؟ این وظیفه من نیست که چون قیمتگذاری بالا است به دنبال مخاطب باشم و زمانی که با سالن خالی به اجرا بروم به اعتبار من ضربه میخورد. بعد مسئولین سرشان را بالا میگیرند که باافتخار برگزار کردیم.
با دوستان دیگر که بحث داشتیم به بنده میگفتند چرا دیگر گروهها پر کردند؟! باید بگویم تمام گروهها خواننده و اسپانسر داشتند و به ما سخت میگذرد چون خیلی توانایی نداریم. من نباید برای فروش بلیت کنسرت تلاش کنم آنچه باید در حیطهی هنر ارائه دهم را انجام دادم و حالا از جشنواره انتظار دارم تا ما را معرفی کند چون برای اعتبار جشنواره و گروه خوب است و نباید یکسویی باشد و ما تمام تلاش را برای جذب مخاطب داشته باشیم.
چرا گروهها با توجه به تجربهی تلخی که از جشنواره موسیقی فجر داشتند؛ باهم به توافق نرسیدند که با یک شرایطی معین(قیمتگذاری، تبلیغات و...) در این جشنواره شرکت کنند بهاصطلاح بار دیگر تجربه را تجربه کردید. چرا زمانی که بحث آبروی گروه در میان است شرایط را خودتان انتخاب نکردید بعضاً ما در ژانر پاپ شاهد این هستیم که خوانندگان شرایط معینی را دارند
تمام گروههایی که در جشنواره فجر حضور داشتند در جشنواره هفته موسیقی تلفیقی هم شرکت کردند تازه در این جشنواره تعدادی گروه چون «تلنگر» نیز اضافه شد.جشنوارهها جایگاهی برای ارائه خودمان است که توان اجرای شخصی نداریم. صنف موسیقی تلفیقی میتوانست طی جلسهای، شرایطی را برای حضور یا عدم حضور در این جشنوارهها تعیین کند اما قبل از اینکه این اتفاق بیافتد ما شاهد ثبت و شرکت کردن بسیاری از گروهها بودیم. درواقع یکی از مشکلات اصلی ما این است که خودمان با خودمان یکدل و یکرنگ نیستیم. ما در روزهای آخر برای حضور در جشنواره تلفیقی ثبتنام کردیم نه به این دلیل که نمیخواستیم حضورداشته باشیم بلکه میخواستیم از شرایط و رویه جشنواره مطلع شویم.
دگردیس، تندر و بابک صفر نژاد همان گروههایی هستند که به جشنواره موسیقی فجر اعتراض داشتند و در جشنواره هفته تلفیقی شرکت نکردند. فرض کنید ما هم اگر جزو این گروهها بودیم، آیا شرکت نکردنمان دیده میشد یا بهجایی برمیخورد؟ همانند دوستانی که نام بردم با تمام تجربیات، محبوبیت و شهرتی که دارند؛ کسی نپرسید چرا شرکت نکردند. یا باید هیچکس نباشد یا همه گروهها شرکت کنند. اگر قرار باشد ما هم حضور نداشته باشیم درهرصورت جشنواره مسیر خودش را میرود و نیمنگاهی هم به ما نمیاندازند اصلاً کسی سراغ ما را نمیگیرد درواقع بحث ریشهایتری است که باید ما با خودمان به نتیجه برسیم. گروههایی که اکنون روی استیج میبینید چند سالی است که خودشان را نشان میدهند یا قبل از این پنهانتر بودند چون مجالی برای ارائه نداشتند از این نظر نمیتوان ایراد گرفت البته ازلحاظ نگاه مدیریتی به جشنوارهها ایراد وارد است و بعد به خود هنرمندان که چرا با یکدیگر صاف و یکدل نیستند؟! به این همفکر کنیم که تداوم گروهها به اجراهای مداوم و دیده شدنشان است. جشنوارههای اینچنینی کمک میکند اما زمانی احساس میشود که هرکسی میخواهد فقط ماهی خودش را از این آب گلآلود بگیرد و خیلی به دنبال چگونگی برگزاری نیستند.
چرا بین گروههای تلفیقی همبستگی ایجاد نشده است و آیا تابهحال دورهم جمع شدید تا بر سر یک اتفاق مشترک صحبت کنید؟
بله؛ ما یکبار قبل از جشنواره موسیقی فجر و یکبار بعدازآن برای ریشهیابی یکسری مسائل با سرپرست تمامی گروهها جلسه داشتیم. اما واقعاً نمیدانم چه بگویم!
نتیجه داشت؟
مشکلات را پیدا کردیم اما مسئولین فجر برای جشنواره موسیقی تلفیقی کار نمیکردند و با مسئولین جشنواره تلفیقی جلسهای نداشتیم و اگر هم بوده به ما نگفتند.متأسفانه دوستانی که جشنواره موسیقی تلفیقی را برگزار کردند خیلی تجربه نداشتند و این را از طراحی صحنه تا نوع برگزاری میشد احساس کرد.
شخصاً نمیدانم چرا موزیسینهای ما (که تعداد زیادی هم نیستیم) علاقهای برای گرمتر شدن کانون و صنف خودشان ندارند تا دورهم باشیم و با صحبت به یک اساسنامه مشترک برسیم تا هر جا خواستند که شرکت کنیم طبق آن عمل شود. باوجوداینکه با تمام این دوستان ما ارتباط خیلی خوبی داریم فکر میکنم باید از دیگر دوستان هم این سؤال بشود شاید هرکسی دغدغه خودش را داشته باشد که بهنوعی جلوی افتادن این اتفاق را میگیرد.
فکر میکنم حفظ کردن این موج تلفیقی که اکنون در بین مخاطبان موسیقی به راه افتاده خیلی مهمتر باشد
بله؛ در جلسهای که بعد از جشنواره موسیقی فجر داشتیم؛ پیشنهادی مبنی بر راهاندازی فستیوال توسط خود گروههای تلفیقی ارائه شد (هرچند این کار مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت) اما در همان ابتدای پیشنهاد در نطفه خفه شد چراکه دوستان از مشکلات این راه ترسیدند و تا حدودی هم حق داشتند بههرحال هیچکس به دنبال دردسر نمیگردد
دوستان فعال در حوزه موسیقی تلفیقی بسیار بااستعداد و اخلاق مدار هستند و میتوان روی تمامی آنها حساب کرد ولی اینکه چرا این هسته جمع نمیشوند شخصاً هم جوابی برای آن ندارم.
باوجود تمام این اتفاقها "اوان" راهش را چگونه ادامه خواهد داد؟
برای اوان ایدههای جدیدی داریم که مستلزم اندیشههای زیاد با اعضای گروه است و بنا داریم تغییراتی را در کلیت کار اعمال کنیم. درهرصورت تغییراتی خواهیم داشت که بتوانیم "اوان" را سرپا نگهداریم و این نوزاد تازه متولدشده را در ایران یا حتی خارج از ایران به نمایش بگذاریم. بههرحال گروه اوان کاملاً مستقل عمل کرده و هر آنچه تا به امروز بوده بدون هیچ کمکی اتفاق افتاده است.
کاری که در اوان انجام شد کاری کاملاً آکادمیک و دانشگاهی بود. خاطرم هست تابستان 93 به دعوت دکتر امیر مهیار تفرشی پور در مقطع دکتری دانشگاه تهران از ما خواستند تا کارمان را تحلیل کنیم و به لحاظ آکادمیک خیلی موردتوجه قرار گرفت حتی به تکنیک نوازندگی اعضای گروه بسیار توجه شده بود و به لحاظ دانشگاهی ما جواب مثبتی گرفتیم. ما میخواهیم هر دو طرف را داشته باشیم یعنی مردم اوان را بهعنوان یک گروه مستقل موسیقی بپذیرند و به لحاظ آکادمیک هم مورد تائید اهل فن باشد.
گروه "اوان در آینده خواننده هم خواهد داشت؟
ممکن است کلام هم اضافه شود. ما هیچ مخالفتی باوجود خواننده نداریم. به دلیل انتزاعی بودن هنر (که موسیقی یک پله از دیگر هنرها انتزاعیتر است) اساس موسیقی بدون کلام باید بتواند ذهنیت هنرمند را القا کند و در کار اولی که ارائه شد؛ ما با این ذهنیت جلو رفتیم که «اوان» میتواند ذهنیت هنرمندانش را بهوسیله موسیقی بروز دهد
من، حمید نعیمی و دانیال جلالی آهنگسازان کار بودیم که «اوان» را پایهریزی کردیم و بهعنوان آهنگساز سر این اتفاقات تعامل داشتیم و تمام قطعات مفاهیم تصویری برای ما دارد یا اتفاقاتی افتاده یا اتفاقاتی را ذهنی پدید آوردیم.
البته در ایران آنطور که بایدوشاید موسیقی بدون کلام طرفدار ندارد
متأسفانه در ایران سوابق تاریخی دارد همیشه مردم اینگونه فکر میکنند که یک اثر هنری را چه کسی خوانده است و دیگر نوازنده، آهنگساز و دیگر عوامل خیلی مطرح و مهم نیستند. شاید یکی از دلایلی که ما مخاطب کمتری داریم عدم کلام و حضور خواننده است. تغییراتی که در کارهایمان خواهیم داشت صرفاً برای جذب مخاطب نیست بلکه دغدغه ما بهطور کل هنر و موسیقی هست و امکان دارد با اضافه شدن کلام، بهشدت مسیرش با اوان 1 تغییر کند یعنی به لحاظ ساختار موسیقایی عوض شود و شاید سازهای جدید اضافه و از سازهایی که داریم حذف کنیم و افراد جدیدی به گروه اضافه شوند.
چه تغییری را به قطعیت میتوانید اعلام کنید؟
هنوز به قطعیت نرسیدیم. فکر میکنم درگیر یکزمان طولانی برای اجرا در چند هر شویم که فعلاً در حد پیشنهاد است.
صحبتی مانده؟
واقعیتش باید از تکتک اعضای گروه اوان تشکر کنم.
منبع: ریتم نو
نویسنده: مریم رفایی
عکس: دنیا گردینی