شروع جلسه با سلام و خوش باد مجریان به حاضرین و شعرخوانی «علیرضا آذر» و تشویق حضار آغاز شد. بااینکه انتظار میرفت ظرفیت سالن جدید، پذیرای تمام مخاطبان شعرانه باشد،مشاهده میشد عدهی زیادی _ طبق روال جلسههای گذشتهی شعرانه_ ایستاده جلسه را دنبال میکند. به همین منظور اعلام شد آنهایی که سرپا ایستادهاند میتوانند در حیاط فرهنگسرا و از طریق تصویر شاهد این نشست باشند.(با لطف یکی از مسئولین اجرایی فرهنگسرا برای نویسندهی این خبر ،جایی در نظر گرفته شد که باید از این لطف تشکر کرد)
سپس از استاد«عبدالعظیم زرین کوب » خواسته شد تا چنددقیقهای در خصوص برادر فقید خود سخن بگوید . وی بیان داشت: همانطور که «عبدالحسین زرین کوب» متولد بیست و هفتم اسفندماه هزار و سی صد و یک در بروجرد، از فحوا علوم انسانی بهخصوص ادبیات بود. پدربزرگ ما علامه «ملاعلی اکبر خوانساری اصفهانی» وقتیکه از اصفهان به بروجرد تشریف آوردند؛ در حوزهی علمیهی اصفهان مشغول به تدریس شدند ... ایشان چهار پسر داشتند که هر چهار پسر درس روحانیت خوانده بودند اما پیشهی کشاورزی را برگزیدند...
برادر مرحوم من از پنجسالگی تا سن هفتادوهفتسالگی که از دنیا رفت در مدرسه بود.اولین کتابی که او در سن نوزدهسالگی تألیف کرد بهقدری مورد «پرویز ناتل خانلری» قرار گرفت که وی در مجلهی «سخن» حدود چهار صفحه را بهنقد این اثر اختصاص داد...
او پس از اشاره به عناوین و مدارج علمی استاد «عبدالحسین زرین کوب»،افزود:بهعنوان کسانی که با ایشان زندگی کرده باید خالصانه بگویم پایبندیاش به شیوههای اخلاقی بیش از هر چیز دیگر، برایش مهم بود و حتی به نظر من _با توجه به مقام علمیاش_پیروی از اصول اخلاقی برای او، به کسب علم نیز رجحان داشت. به یاد دارم در سال 1370 وقتی در مورد رسالهای داخل کتابخانهاش پرسیدم، گفت:این رساله برای کسی است که در سال 1334 دانشجوی من بوده و من چندین سال میشود دنبال او هستم تا اثرش را پس بدهم!
او در پاسخ «صابر قدیمی» راجع به ذکر خاطرهای از «عبدالحسین زرین کوب» گفت: پدربزرگ ما ، داروخانهای داشت روزی که اخوی بنده از مدرسهی ابتدایی تشریف میآورد ؛به برادرم پولی داد و گفت:این پول را بگیر و برای خودت هر چیز میخواهی بخر.مدتی گذشت و از ایشان خبری نشد.آنقدر نگران شده بودیم که پلیس خبر کردیم.پلیس هم بعد از جستوجوی بسیار جناب «زرین کوب» را _که در آن زمان کوکی بودند_در داروخانه و درحالیکه روی شاهنامهی فردوس خوابیده بودند پیدا کرد!در آن زمان کتک مفصلی از پدرمان خوردند اما فکر میکنم همین داستان باعث شد تا به ادبیات علاقهمند شود.
استاد «قدمعلی سرامید» گفت :توجه استاد«عبدالحسین زرین کوب» به مولوی از اسم کتابهایشان چون «پلهپله تا ملاقات خدا»، «بحر در کوزه»، «سرنی» مشخص است حتی اثر «نردبان شکسته» به سرنوشت مثنوی دچار شد(نیمه تمام بودن)توجه مولوی به مسئلهی عشق از در شاعران دیگر نیز متجلی است مثل :«طبایع جز کشش کاری ندارند حکیمان این کشش را عشق خوانند»از نظامی گنجوی در حقیقت دویی طلبی تمام عناصر به خاطر ذات خدا جوی آنها است..توجه به مسئلهی نور به قبل از دورهی زرتشت و آیین مهر برمیگردد.هم نار از خورشید است و هم نور! درواقع ما هیزم تنور کیهانی هستیم که نوری از ما به بالا میرود و خاکستر بهجا میماند.باید بگویم جفتطلبی در جامعه کششی است.روزی محضر استاد «زرین کوب» بود که همسر ایشان جلوی من این استاد فرزانه را عبدی خطاب کرد.من که تعجب کرده بودم گفت علت این موضوع چیست؟گفت عشق بزرگی و کوچکی نمیشناسد!
واژهی مهر از میترا و آن واژه نیز از کلمهی میت ره به معنای عهد و میثاق گرفتهشده است.میترا در دنیا صاحب یک تجسد است و آن جسم خورشید است.باید بگویم واژهی یلدا ایرانی نیست و سریانی است اما معنای آن به متولد شدن میترا در شکاف کوهی در آناهیتا یا ناهید اشاره دارد.این جشن،جشنِ تولد آفتاب است.میگویند بین ماه و آفتاب رابطهی عاشقانه برقرار است.همیشه این دو همدیگر ا میخواهند اما به هم نمیرسند اما در شبی که توفیق وصال پیدا میکنند خورشید برای مدتی در وظیفهی خود تأخیر و اهمال میکند این شب را شب یلدا میگویند.درنهایت سخنان ایشان با خواندن بیتی از حافظ :«صحبت حکام ظلمت شب یلدا است نور زخورشید جوی بو که برآید» پایان رسید تا «علیرضا آذر» بگوید:جلسهی مثنویخوانی استاد شنبهها یک هفته در میان داخل همین فرهنگسرا برگزار میگردد.که جلسهی بسیار پرباری است.
وی پسازاین گفته شعری از خود را قرائت کرد و مورد تشویق حاضرین در سالن قرار گرفت.
بعد از شعرخوانی «علیرضا آذر» نوبت به پخش کلیپ شعرانه بود که این کلیپ نیز با استقبال شرکتکنندگان در این نشست مواجه شد.بخش شعرخوانی با اعلام :«این هفته نقد شعر نداریم...»شروع شد تا در ادامه «عمران میری»، «احسان افشاری»، «امید صباغ نو»، «علیرضا کیانی»، «عرفان اکبرپور»، «صابر قدیمی»، «آرین داوودی»، «مجید صالحی»،«محسن انشایی»، «حمید چشم آور» و... به شعرخوانی بپردازند.
در پایان این مراسم ویژه ، میلاد بابایی به همراه نوازندههایی چون «اشکان علی نیا»، «اشکان پور فراخی»، «محمد عارف»،«مهران عظیمی نژاد» و «علیرضا حقیقی » سه قطعه از آهنگهای خود را _که ترانهی همهی آنها از «علیرضا آذر» بود_اجرا کرد و مورد تشویق دوست داران شعر قرار گرفت.
منبع: ریتم نو
نویسنده: فرزین پاکطینت
عکس: امین باقری