در ابتدا علیرضا آذر ضمن سلام و خیرمقدم اعلام کرد که دو هفتهی دیگر جلسهی شعرانه برگزار نخواهد شد چراکه قرار است چهلمین جلسه شعرانه ،در شب چله و احتمالاً فرهنگسرای فردوس برگزار شود.وی بیان داشت:مراسم ویژهای داریم که دنبال اخذ مجوزهای پایانی آن هستیم و امیدواریم هر چه زودتر گرفتن مجوزها میسر شود.
«پدرام بابازداه » اولین کسی بود که شعر خود را بهمنظور موردبررسی واقعشدن برای حاضرین در جلسه خواند.
علیرضا آذر بیان داشت: با فضای مثنوی ناآشنا نیستم ...خیلیها فکر میکنند مثنوی به خاطر سهلالوصول بودن در انتخاب قافیه، قالب راحتی است اما به نظر من بعض مواقع این راحتی در انتخاب قافیه باعث میشود اثر خلقشده چفتوبست نداشته باشد و مثلاً رابطهی عمودی ابیات رابطهی قدرتمندی نباشد. حسن مطلع خوبی نداشتید که مخاطب را همراه خود کند و در مواردی روایت گمشده است اما اواسط کار گویی اثر نجات پیداکرده و به اوج میرود هرچند در بیتهای پایانی مجدداً افولی را مشاهده میکنیم. تکنیکهای معمولی استفادهشده ،این کار را قابلتوجه میکند اما به نظر میرسد این تکنیکها در سطح اتفاق افتاده است.
با توجه به اینکه از غزل به مثنوی تغییر فضا دادید و برخی دوستان معتقدند غزلهای بهتری میگویید به نظر میرسد بهاندازهی غزل در مثنوی موفق نبودهاید.
«احسان بایگی» نفر بعدی بود و شعر محاورهای از خود را عرضه کرد.
امید روزبه گفت: به نظرم خالق اثر در بعضی از سطرها اثرگذاری خود را _بر مخاطب_انجام داده و همین همراه کردن باعث شده که بگویم کار موفقی شنیدم.
احسان افشاری بیان داشت: تِم خیانت بسیار وسیع است و میتوان در اشکال مختلف آن را پرداخت کرد اما برخورد شما با مقولهی خیانت خاص بود و سراغ برخورد شخصی خودتان رفتهاید .صنایع ادبی هم در این متن به چشم میخورد که به نظر من از بافت این متن انتظار نمیرفت اما از صنایع استفادهی خوبی شده بود یک سری پیشنهادها هست که من اگر بودم اینطور نمینوشتم.
لیدا رشیدی بیان داشت: شاید عبارت «طعم خیانتو دیدی» {دیدن خیانت با توجه با ظرفیت این متن پذیرفتنی نیست} همینطور ترکیب «سیاهمست» مناسب بافت واژگانی اثر نباشد.
صابر قدیمی اظهار داشت: فکر میکنم همین مضامین را میتوانستی در چهار را پنج بند ارائه کنی. نکتهی دیگر اینکه در قالب چهار پاره به خاطر اینکه مصرع چهارم بتواند ضربه بزند(اصطلاحی متداولی است به معنی ایجاد تأثیر در مخاطب)باید در مصرع سوم فضاسازی صورت بگیرد.«جوش من رو نزن بده واسه من» استفاده از دو واژه در یک مصرع مطلوب نیست و اینکه جابهجایی ارکان به شکل محسوسی اتفاق افتاده. نکتهی دیگر اینکه استفاده از گروتسک در اینگونه آثار بلامانع میباشد اما فکر میکنم مخاطب در بعضی سطور به کمدی ناخواستهای رسیده است.
علیرضا آذر ابراز داشت: احساس کردم که میخواهی حرفهایی را در لفافه بزنی اما این سخنان رو هستند. شعر آن است که تو هدفی را نشان بگیری و من درک دیگری از اثر تو داشته باشم اما باور دارم همهی ما برداشت تو را داشتیم (برداشت نویسنده از این صحبتها:متن در لایهی اول خود باقیمانده بود)
آقای «راه چمنی» افزود: کلیتی در مورد ترانه میگویم همانطور که خیام را معیار قالب مشخصی از شعر کلاسیک میدانیم (رباعی)کسانی چون« شهریار قنبری» و «ایرج جنتی عطایی» مترو معیار این قالب خاص هستند. «شهریار قنبری » در چنین فضایی شعر نوشته است شاعر حق دارد هر چه را میخواهد دریافت کند اما در پرداخت اثر نباید نگاه او ژورنالیستی باشد ...
«عرفان اکبر» غزلی از خود خواند.
صابر قدیمی گفت: احساس میکنم درگیر شدنت در فرم به آفرینش اثر ضربه زده بود شاید در چهار پارههایی که نوشتهای در شعر غرقشدهای و این به مسئلهی جذب مخاطب کمک بیشتری میکند. گرچه اثر خوبی شنیدم اما معتقدم این اثر نسبت به خودت ضعیف است.
علیرضا آذر : در ساخت شعر مسئلهی جوشش، کوشش و الهام وجود دارد .در این اثر برای با کوشش بود حتی به خاطر اینکه قافیهها از دست نروند از قافیههای میانی استفاده کردی...
شعر باید گونهای باشد که هرکس از ظن خودش با آن همراه باشد اما در این اثر برداشت تو را داشتیم اما در چهار پارههایی که از تو شنیدم قضیه فرق میکرد البته به این دلیل اینهمه در خصوص این اثر صحبت کردیم که قابلاعتنا و توجه بود.
«فاطمه کاظمی نیا» اثرش را برای حاضرین خواند تا «احسان افشاری» بگوید: در مقاطعی ابیات خوبی را شاهد بودیم اما مبحثی است تحت عنوان تنافر حروف که به نظر من در این اثر با تنافر معنا روبهرو بودیم گویی مصرع اول پیشنهاد خوبی برای مصرع دوم نیست و ازنظر معنایی آن را حمایت نمیکند نکتهی دیگر؛ استفادهی واژهی مقصد به معنای قصد بود که مطلوب نیست.
«راه چمنی» افزود: فرقی است بین مدرنیسم و مدرنیته، گویی شاعران امروز درگیر مد شدهاند و منتظرند ببیند چه چیز مد شده است جناب«رضا براهنی» میفرمایند: شعر عاشقانه جنگ را تمام میکند. من با توجه به سن و سال شما این مضمون را نمیتوان قبول کنم چون آن را زندگی نکردهاید.
پسازآن «میثاق نوری» اثر خود را عرضه کرد تا «محسن انشایی» به شکست وزنی اثر اشاره کند(کل کار با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن:رمل مثمن محذوف بود که در یک قسمت این وزن به فعلاتن فعلاتن فعلان فعلن:رمل مثمن محذوف مخبون تبدیل شده بود)
علیرضا آذر گفت: نکتهی مثبتی که در شعر شما وجود دارد گرایش به سبک هندی است«فترت آسودگی در مکتب سیلاب نیست» این مصرع به سبک هندی نوشتهشده است و با همان منطق به نظرم میتوانی در این سبک بهتر باشی تا سبکهای دیگر از زبانت(زبان شعر) معلوم است که در آینده به چه سمت و سویی خواهی رفت...
صابر قدیمی گفت فاعلاتن رکن اول میتواند به فعلاتن تبدیل شود و این اختیار شاعری است اما اکثر ادبا معتقدند این امر برای رکنهای دیگر صادق نیست مگر استاد «جلیل تجلیل»...این تغییر وزن به خاطر نزدیک بودن این دو وزن عروضی صورت گرفته است.
پسازآن کسانی چون «احسان افشاری»، «محسن انشایی»، «امید روزبه» و سایر مهمانان حاضر در جلسه به شعرخوانی پرداختند تا سی و نهمین جلسهی شعرانه به پایان برسد.
منبع : ریتم نو
نویسنده: فرزین پاکطینت
عکس: امین باقری