ادل اعتراف میکند که در حالی که پردهها کنار میرفتند بسیار تلاش کرده تا خونسرد بماند، اما برای مدت طولانی خندهاش میگرفته است.
او میگوید: «سعی میکردم قیافهی خشک و بی روح داشته باشم، مثل یک دیوا (خواننده ی اصلی خانم در اپرا)، اما نتوانستم! همین که جمعیت را دیدم آب شدم. خیلی از آنجا بودن خوشحال و خیلی خیلی عصبی بودم. بعد از آهنگ دوم یا سوم، دیگر آرام شدم.»
این ستاره همچنان به دنبال علاجی برای ترس از صحنهاش میگردد و نگران آن است که این ترسها مانعی برای روند خلاقاش بروی صحنه گردند.
«زمان اجرای زنده آنقدر عصبی میشوم که میترسم هیچ کار جدیدی را انجام دهم. در حقیقت این روند روبه به بدتر شدن است یا اینکه بهتر هم نمیشود، پس در نتیجه حس میکنم که بدتر میشود، چون تا حالا میبایستی که بهتر شده باشد.»
ادل در ادامه آشکار میکند که این ترساش تبدیل به یک کابوس برای دست اندرکاران کارهایش شده است.
«زمانی که عصبی و ایرادگیر میشوم، بیقرارم، ناله میکنم و سعی بر فرار دارم و میخواهم به بیرون بزنم.»
منبع: ریتم نو
گردآوری و ترجمه: اشکان شاهرخ