
رضا ژاله از ابداع سازی زیر خوان در محدودهی ماندولین خبر داد
+ کوچهپسکوچههای شهرم را به زیبایی پاریس ترجیح میدهم
+ استفاده «علی قمصری» و «هوشنگ ظریف» از سازهای ژاله
استاد چه شد که به ساخت ساز روی آوردید؟
من ،
محمدرضا ایلدار ژاله متولد 1326 در شهرستان مشکینشهر از همان کودکی به ساز و موسیقی علاقهی خاصی داشتم به دلیل شغل پدرم (نظامی) مدتی را در آذربایجان گذراندیم بعدازآن به تهران آمدیدم یکهفتهای میشد که در خیابان بهارستان تهران به ویترین مغازهی ساز فروشی «فرهاد دلشاد» خیره میشدم که یک روز علت این موضوع را از من جویا شد ؛در جواب او گفتم که میخواهم تصویرسازها را بکشم تا نمونهای از آنها داشته باشم دلشاد من را به مغازه خواند و تاری به نام «تار یحی » را بهعنوان امانت به من سپرد وقتی علت این اعتماد را پرسیدم در جواب به من گفت که تو اهل دزدی نیستی چراکه حتی حاضر نشدی وقت من را بگیری و از من بخواهی که برای کشیدن تصویرسازها ،آنها را از نزدیک ببینی بدین ترتیب من به یاری دوستم ماکتی از ساز را با گچ دندانپزشکی درست کردیم و بعد از گذر مدتی نمونهی آن را ساختم این اتفاق باعث شد که تاکنون 1316 ساز ازجمله تار،ستار،قیچک،کمانچه، را درست کنم پسازآن به قول مولانا «مفتعلن مفتعلن کشت مرا»بدین ترتیب به فکر ابداع ساز افتادم چراکه ابداع ساز برای کسی که اسلوب موسیقی را بشناسد امری سهل است ؛وقتی کسی طول ارتعاش «سوپرانو»،«آلتو»،«باس»،«کنتراس » را بداند برای این طولموجها «جعبه رزونانس» در نظر میگیرد مرحلهی بعدی طراحی ساز بنا به موقعیت فیزیکی آن برای نوازنده است(بغل گرفتن ،کنار پا و..) البته که فرم جعبه نیز در صدای تولیدشده تأثیر به سزایی دارد بهعنوانمثال سهتار و تنبور شباهت زیادی به هم دارند
لطف بفرمایید از چند ساز ابداعی توسط خودتان نام ببرید
ژاله، نسیم، دلاویز، دلانگیز، دلگشا، دلنواز، دلربا، مراژ، نرگس ، نغمه و... که بیشتر آنها را ثبت کردم ؛ بعضی از آنها مضرابی هستند بعضی بم و بعضی آرشه ای البته ما ساز زیر خوان نداریم بدین منظور در فکر ساخت سازی زیر خوان با محدودهی «ماندولین» هستم
چه کسانی از این سازها استفاده میکنند؟
بسیار کم اتفاق افتاده که سازی را برای فروختن بهجایی ببرم عموماً کسانی که من رامی شناسند به سمت من میآیند که عدهی زیاد از آنها جوانهای بااستعدادی هستند خیلی اتفاق افتاده که شاگردی ساز من را نواخته و استادش به من سفارش ساخت ساز داده البته عکس قضیه هم صدق میکند شاگردی در گروهی خواسته که ساز من را بنوازد و انصافاً هم خوب نواخته اما با مخالفت استاد روبهرو شده ؛ خلاصه اینکه سازهای من نزد جوانان بااستعداد خواهان زیادی دارد گرچه کسانی هم مثل «هوشنگ ظریف» در ده قطعه از ساز من استفاده کرده و«علی قمصری »هم در استودیو از ساز من برای ضبط آهنگ بهره برده است.
آیا از طرف دولت حمایت میشوید و شامل بیمهی هنرمندان هستید؟
از امکانات کشوری مسلمان صحبت میکنم که شما با مقایسه جواب خود را پیدا کنید در آن کشور کلیهی عروسیها باید ارکستر داشته باشد اگر کسی نتوانست این کار را انجام دهد از بودجه دولت، برای او تهیه میکنند ، دانشگاه موسیقی برای هنرجویان ساز رایگان در نظر گرفته ، چندی پیش خودم شاهد بودم که در عید فطر برنامهای تلویزیونی سه بار ساز نواختند خوانندهای تعریف میکرد که داشتم آواز میخواندم،، دیدم کسی به من چپچپ نگاه میکند بعد از تمام شدن اجرایم به من گفت بیراهه رفتی گفتم بله شما استاد موسیقی هستید گفت نه من رنگرز هستم؛حال میبینیم در کشور ما در شبکههای ملی هنوز قائل به این موضوع نیستند که ساز را نشان بدهند بهطوریکه مخاطب رسانههای ملی وقتی سازی را جایی ببیند و نداند آن تار است یا پیانو!حتی با بیمهری از طرف اساتید موسیقی روبهرو هستیم بهعنوانمثال سازی ساختم که یکی از آقایانی که در موسیقی به نام هستند بهشدت مرا تشویق کردند که از این ساز بسازید یک نمونه هم برای دفتر من بسازید پسازاینکه مراحل اولیهی ساخت را پشت سر گذاشتم روزی به ایشان گفتم سیصد هزار تومان بابت تهیهی چوب سازتان بدهید نگاهی به من کردند و گفتند لازم نیست که این ساز را درست کنی !در مورد بیمه هم باید بگویم من بازنشستهی «بانک ملی هستم» البته که هنرجویانم بیمه هستند اما من سالیانه حق عضویتم را میدهم.
از کارگاه آموزشی و جلسات ماهیانهی خود بگویید.
دوستانی _اکثراً جوان_ پیش من میآمدند برای یادگیری این مهارت بعضیها این دوره را میگذراندند بعضیها بعد از گذشت چندین جلسه با عدم حضورشان هم وقت خودشان را تباه میکردند هم من پس به این نتیجه رسیدم برای اینکه نیمهکاره رها کردن این مهم بهسادگی نباشد مبلغی را از شاگردانم بگیرم حتی باکسانی که نمیخواستند مبلغی را بپردازند توافق کردیم درنهایت سازی که طی این روند آموزشی توسط آنها ساخته میگردد متعلق به من شود (گرچه این شرط عمدتاً قبول نمیشد چراکه ارزش ساز بهمراتب بالاتر بود) در مورد جلسات ماهانه نیز ابتدا جلسات هفتگی بود اما به دلیل کم شدن توان من و دلایلی دیگر این جلسات بهصورت ماهانه در چهارشنبهی اول هر هرماه برگزار میگردد که محوریت این جلسات شعر و موسیقی است
نظرتان در مورد دانشگاهی شدن رشتهی ساز سازی چیست؟
این سؤال مثل این است که به متخصص یک حرفه بگویند چطور میشود یک محصول خوب در رابطه با آن حرفه تولید کرد (سؤال از متخصص درعینحال مدد نجستن از او) گرچه کمی عجیب میرسد از طرفی ساز را به رسمیت نشناسیم وازنشان دادن آن امتناع کنیم از طرفی دیگر رشتهی ساز سازی به وجود بیاوریم.
در خصوص شعرهایتان بفرمایید که چه ایدئولوژی ،سبکی و زبانی بر این شعرها حاکم است و آیا قصد انتشار این اشعار رادارید؟
سبک و زبان و ایدئولوژی حاکم بر این اشعار تحت تأثیر شعر کلاسیک است این امر نیز شاید به مطالعات بیشتر من درزمینهٔ شعر کلاسیک برگردد در حال حاضر مجموعههایی چاپشده تحت عنوان«سازو راز» ،«آینهای که دارم»و مجموعهی دویست و پنجاه غزل در دست انتشار دارم که شاید این سه مجموعه را تحت عنوان یک مجموعه هم به چاپ رساندم این کار را به عهدهی دوستانم در نشریات و جلسات ادبی سپردم.
موسیقی امروز را چگونه میبینید؟
باوجوداینکه امروز تعداد عوامل موسیقی زیادتر شده اما گذشته به لحاظ کیفی بهتر بود گرچه من امید دارم که این موسیقی جایگاه و زبان خودش را پیدا میکند و درناهایت موسیقی خوب با هر سبکی یکزبان و رسالت را دارد و موسیقی بد هم همینطور است.
آیا از کشورهای خارجی برای همکاری پیشنهادی داشتید؟
گرچه کارهای سفارشی از کشورهای مختلف چون امریکا دارم که آنها را انجام میدهم اما همیشه سعی کردم در زیرزمین خانهام به فعالیتم ادامه دهم کما اینکه سالهای پیش وقتی در « بانک ملی » کار میکردم از طرف دوستی به من پیشنهاد شد که به فرانسه بروم و از طرف وی تمام امکانات برای من فراهم بود اما نهایت امر کوچههای شهر خودم را به زیبایی پاریس ترجیح دادم.
صحبت پایانی؟
چه بخواهیم چه نخواهیم
موسیقی پویا است موسیقی جاری است و رسالت آن برقراری لطف و مهربانی در جامعه است پس با آن مهربان باشیم.
منبع : ریتم نو
نویسنده: فرزین پاکطینت