در ابتدا «ارجینی» گفت: پنجمین نشست نقد کتاب به بررسی اثر پیام پاد اختصاص دارد. این مجموعه توسط انتشارات «شانی» و دراندازه پالتویی به بازار کتاب عرضه شده است و حدود هشتاد صفحه را شامل می شود واز آقای «اسماعیلی» هم تشکر می کنم که به نوعی معرف این اثر بودند.
در ادامه ارجینی از پاد دعوت کرد تا در پشت جایگاه قرار بگیرد تا چند اثر از مجموعه را قرائت کند.
خوشبختانه به دلیل آنکه این مجموعه به وسلیهی صاحب اثر در دسترس حاضرین قرار گرفت، میتوانیم بگوییم یکی از اثرهای خوانده شده در ابتدای جلسه به شرح زیر است.
«سایه ها روز و شبو نمی شناسن/هرجا نوری باشه پیدا می شن
بعضی وقتا عقب ادم میان/بعضی وقتا هم جلو جلو میرن
هرکسی سایه ی مخصوص داره/که یه طرح ساده ای ازخودشه
هیچکسی بهتر ازون نمی تونه/آدمو کف خیابون بکشه
بعضیا با سایشون حرف می زنن/بیشتر اون وقتا که غصه دارن
مثه دوتا دوست خوب دو همزبون/همو از تنهایی بیرون میارن
ولی من سایه ندارم می دونی/بد جوری بی کس کارم می دونی؟
هر جرقه ای برام غنیمته/توی این اتاق تنگ دو به سه
یه جورایی اونا هم شکل منن/دستشون به هیچ جایی نمی رسه
ماجرای من و این جرقه ها/قصه ای قدیمیه امروزی نیست
مرگ تدریجی آتیشو ببین/دنیا جایی واسه کینه توزی نیست
هیزوما می سوزن و تموم می شن/گرد نقره ای اجاقو می گیره
شبحی شبیه من بدون عشق/می ره توی رختخوابش می میره»
پس از خوانده شدن سه شعر از مجموعه ی«نامی شِدِ دامی آلایی»! «ابرهیم اسماعیلی اراضی» گفت: خوشحالم که در این جلسه حضور دارم و پنجمین مجموعه، به پیام پاد تعلق دارد.او دوست سالیان دور من است و انسانی است که می توان به دوستی با او بالید خوشحالم که این پنج اثر در فرهنگسرای نیاوران مود بررسی قرار گرفت. به نظر من نقطهی مشترک همهی این کتابها لحنهای متفاوتشان بود به گونهای که شخصیتهای مستقلی از این آثار قابل رصد بودند.
در ضمن به خاطر سر و شکل(صفحه بندی و...) کتاب به «شانی» تبریک میگویم کاش قید میشد که عکس روی صفحه نیز از «پیام پاد» است که به نظر من عکس گیرایی است. در خصوص اسم کتاب هم باید بگویم شاید بعضیها این اسم را نپسندند اما چون من پرنیان(دختر پیام پاد) را میشناسم این اسم را هم میپسندم البته جای بحث زیاد است که اسم باید رسانا باشد.
حروف چینی میتوانست دقیق تر انجام بگیرد البته مشکل اصلی فاصلههایی است که در رسم الخط به وجود آمده و درجاهایی هم به سمت غلط املایی رفته است.
فکر میکنم اندازهی کتاب نیز به دلیل این باشد که «پاد» اصراری برای چاپ این اندازه داشته است و بهنوعی یادآور جریانی خاص باشد. وی دراین خصوص استدلال شاعرانهای هم انجام داد: که چرا باید این همه درخت قطع شود؟!
درخصوص این کتاب دورویکرد وجود دارد: یک رویکرد که مسالهی «در زمانی» را در نظر می گیرد و سعی می کند این متن را در ساحت زمانی خاص آن دوران بررسی کند و از ابزار آن دورهی خاص بهره میبرد اما رویکرد دیگر میگوید در حال حاضر من در امروز با این متن رو به رو هستم. همیشه چاپ یک مجموعه ،ارئهی صرف نیست بلکه برخی از آثار به گونهای معرفی تبار
یک دوره است. اگر این مساله را در نظر بگیریم این مجموعه باید چاپ میشد.
قید کردن عنوان«شعر-ترانه»به نظر شخصی من کار درستی نیست چون موافق نیستم متن روی جلد برای مخاطب تعیین تکلیف کند مثلا هیچگاه دیدهاید که روی «کلیدر» نوشته باشد رمان؟اگر قرار است معرفی خاصی صورت بگیرد باید به صورت مجزا و حداقل به صورت یک صفحه تعریف شود.دراین حال است که یا مخاطب این متنها را می پذیرد یا رد میکند.
درخصوص متنها باید بگویم: شخصیت او در متنها موجود است و همین همسانی بین شخصیت و متن باعث به وجود آمدن نوعی صداقت شده است گرچه شناخت شخصیت ایشان برای همهی مخاطبان امکان پذیر نیست. او با تمام نگاههای عمیقش نسبت به هستی، زندگی را آسان میگیرد و همین امر در نوشتههایش نیز موجود است تاحدی که بعضیها این نکته را سهل انگاری قلمداد میکنند.
یکی از مواردی که نبودن آن باعث بهتر شدن اثر میشد رعایت استفاده از هجاهای بلند و کشیده با توجه به ظرفیتهای زبان محاوره است.
او در برخی کارهای خود اطناب انجام داده زیرا با وجود اینکه تصویر گر خوبی است درپاره هایی به توضیحات پرداخته نه تصویر پردازی!حتی در جاهایی نصیحت کردن بر شعر غلبه دارد.تعجب میکنم کسی که در کاری با انتخاب وزن دوری به مخاطب میگوید زمین گرد است!!جاهایی چنین تکنیکهایی را رها می کند شاید این موارد از سر دلسوزی باشد.
«ارجینی» گفت: با توجه به اینکه شناخت زیادی از ایشان ندارم می توان حس کنم جمله ای برای عدم قطع درختان،شعاری باشد.
اول فکر میکردم نام کتاب به زبانهای محلی است ولی وقتی قضیه را فهمیدم به عنوان مخاطب خاص ادبیات این اسم را مناسب یک مجموعه ندانستم.
تازه ترین اثر این مجموعه مربوط به سال87 می شود که سوال و چراییهای زیادی را به وجود می آورد.درخصوص عنوان «شعر-ترانه» هم که بحث زیاد است مثلا در یک دوره ای باب شده بود به هر متن عامیانه ای ترانه می گفتند...
«نیلوفر لاری پور» ضمن سلام و خیر مقدم گفت: من پوستر این کتاب را در صفحهی شخصی خود نگذاشتم زیرا نام این کتاب باعث میشد برخیها بیاحترامیهایی انجام بدهند که برای من خوشایند نیست (خواستم توضیح بدهم که...)
اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم باید بگویم که طرح روی جلد را نپسندیدم و فکر کنم اگر این کتاب روی پیشخوانی قرار بگیرد برای مخاطب جاذبهی بصری نداشته باشد زیرا که نام زیبایی هم بر این اثر گذاشته نباشد .کدام شما میروید و در کتاب فروشی خاصی می گویید «نامی شِدِ آلایی» دارید؟(فکر کنم شما را از آن کتاب فروشی بیرون کنند) بنده نکتهی مثبتی در این آثار ندیدم زیرا نه ظرفیت ترانه شدن داشت و نه به شعر نزدیک بود.ضعف تالیفها و ایرادهای وزنی زیادی قابل مشاهده بود اگر این مجموعه را یک فرد شانزده-هفده ساله م نوشت به او می گفتم؛ استعداد داری اما با زهم از این ردهی سنی اشعار خوبی هم شنیدم.دوست داشتم ایشان اشعار سپیدشان را هم میخواندند تا با ظرفیتهای شعرهای سپیدشان هم آشنا شویم.{فکر میکنم متعادل ترین لحن رابرای این اثر به کار گرفته ام. }
همان طور که گفتم این آثار را نه شعر میدانم و نه ترانه شاعر خیلی سهل انگارانه دست به تالیف زده است و کاش پرداختها و تالیفها بهتر انجام میشد. دوست دارم سه بیت ماندگار از این مجموعه خوانده شود.
{امید روزبه}: من این اشعار را همین جا خواندم و دیدم که اوزان اکثرا تکراری هستند اما اگر با این خط کش(معیارهایی که لاری پور به کار برده است)بیشتر اثرها از بین می روند.
{لاری پور}:اگر در اینجا حضور داریم بدین معنا است که این اثر جا برای حرف زدن و بررسی شدن دارد . به نظرم بیشتر این متنها از هشتاد درصد متون امروزی در وضعیت بهتری قرار دارند. پنج سال است که هیچ ترانهای گوش نکردم.
«ابراهیم اسماعیل اراضی» گفت:با وجود اینکه « پیام پاد » دوست من هست دفاعی از این کتاب نکردم و حتی اگر با من مشورت میکرد؛ میگفتم که این مجموعه را چاپ نکن.اما باید مسالهی «در زمانی» را لحاظ کرد.
اراضی درادامه وی به برخی عدم تناسبها در بافت زبانی اشاره کرد و برخی ضعف تالیف ها را نام برد.
و «نیلوفر لاری پور» به تلفط برخی کلمهها در شعر محاوره اشاره کرد و در خصوص وزن عروضی و چینش هجاها توضیحاتی داد(هجاهای عروضی باید در ساحت تلفظ محاوره بررسی شوند)
همچنین در خصوص چرایی یک اثر که کلا نقطه چین بود!سوال پرسید.همچنین ساخت برخی فعلها را نادرست دانست.
درنهایت «پاد» گفت:خیلی ممنون که تشریف آوردید اشکلات تایپی در این آثار بود که...درمورد اسم و آثار هم باید عرض کنم فکری پشت اینها بوده و در کل بضاعت من همین بود.
منبع :
ریتم نو
نویسنده:
فرزین پاک طینت
عکس:
امین باقری