رندی بلای محکومبه سپری کردن 10 سال زندان در غربت بود، اتهامی که خودش باور نداشت که مرتکب آن شده باشد. سادهترین راه برای رندی این بود که دیگر هیچگاه به جمهوری چک بازنگردد! دوستان و خانوادهی رندی به او اصرار داشتند تا از این قضیه دوری کند و دولت ایالاتمتحده به نظر خیلی مشتاق به همکاری برای استرداد وی نبود.
آقای بلای، خوانندهی گروه هویمتال (lamb of god) بسیار احساس مسئولیت در قبال خودش، عدالت و مهمتر از همه خانوادهی طرفدار جوانی که در اجرای زندهی گروهش کشتهشده بود میکرد.
رندی بلای میگوید: «مرد جوانی که طرفدار گروهم بود کشتهشده، این واقعاً نکتهی کلیدی داستان است. اینیک فاجعه است که اتفاق افتاده. به زندان رفتن من و سپری کردن همهی این ماجراها در برابر آنچه به خانوادهی او گذشته هیچ است.»
ماجرای بلای در فرودگاه پراگ در تاریخ 27 ژوئن 2012 آغاز شد. گروه (Lamb of god) که ریشه در شهر ریچموند در ایالت ویرجینیا دارد یک روز تعطیل که بهندرت پیش میآید را میگذراند. رندی بلای میخواست که در اطراف شهر گشتی بزند. در عوض وقتیکه از هواپیما خارج شد توسط پلیس چک محاصرهشده بود که پنج نفر از آنها با اسلحههای آماده، مراقب وی بودند. در شرایط پیچیدهی پیشآمده و مشکل محاورهای به خاطر ضعف زبانی درنهایت بلای متوجه شد که متهم است به کشتن طرفداری که بنا بر شنیدهها در اجرای 2 سال پیش خفه و به پائین استیج پرت کرده و کشتهشده است.
بلای میگوید: « نمیدانم مطمئن بودن قابلاندازهگیری هست یا نه اما اگر بود از 1 تا 10، میگویم که 10تا مطمئن هستم.»
او سه روز آینده را در بازداشت، 34 روز دیگر را در زندان Pankrac، مجموعهی مخروبهای که در دههی 1880 ساخته شد و توسط ارتش نازی در دوران جنگ دوم جهانی بهمنظور اعدام مورداستفاده قرار میگرفت، گذراند. باوجود فراهم کردن مبلغ وثیقه توسط کمپانی و خود گروه که ظاهراً 400 هزار دلار بوده، رندی بلای همچنان به خاطر اتهاماتی که توسط دادستان عمومی یکی پس از دیگری به وی وارد میشد در زندان باقی ماند.
وی سرانجام پس از 5 هفتهی دشوار آزاد شد و پس از گذراندن لحظات احساسی در کنار اعضای گروه و خانوادهاش بالاخره به مسیر گروه و کارش بازگشت. او از طرفدارانی که حمایتش کردند و کمک کردند تا مبلغ سنگین وثیقه که توسط سیستم قضائی جمهوری چک تعیینشده بود پرداخت شود تشکر کرد. او پس از 6 ماه برای دفاع در ارتباط با اتهامش که در صورت اثبات وی را از 5 تا 10 سال در زندان حبس میکرد به چک بازگشت.
مکس کاوالرا (Max Cavalera)، خوانندهی گروههایی چون (Soulfly) و (Cavalera Conspiracy) که با گروه (lamb of god) نیز در تورهایشان شرکت کرده میگوید: «خیلی جرئت میخواست که چنین کاری بکند و من برایش خیلی احترام قائل هستم.»
دادگاه سادهای نبود
حافظهی رندی بلای از اتفاقاتی که رویداده بود بسیار گنگ بود، گروه (lamb of god )صدها اجرا طی تورهایش که روزهای متمادی و پشت سر هم بروی صحنه میروند دارد.
دادستان ادعا میکرد که رندی، طرفدار را که دنیل نوزک (Daniel Nosek) نام داشته را خفه و سپس به پائین صحنه پرت کرده ، که باعث خونریزی در سرش و در ادامه مرگ جوان 19 سال شده است. باوجود ادعای شاهدان و خاطرات خودش، تنها مدارک بلای، یک سری اعضای گروه امنیت و طرفدارانی بودند که از استیج بالا میرفتند. رندی حتی پس از دیدن تصاویر هم نوزک را به خاطر نمیآورد.
مترجمش برایش رأی دادگاه را ترجمه کرد. "اتهامات دیگر وجههی قانونی نداشتند". بعدازآنکه وکیل آمریکاییاش به وی گفت که تبرئه شد.بلای در سکوتی خلسه وار درحالیکه مترجم و قاضی همچنان در حال حرف زدن بودهاند فرو میرود, این صحنه در مستند As the Palaces Burn نیز ثبتشده است.
نبود شواهد قوی وی را از اتهامات مبرا ساخت. او میگوید: «اصلاً احساسی نیست که بتوانید توصیفش کنید چون من تا حالا تجربهاش نکرده بودم.»
رندی بلای زمانی که به ویرجینیا بازگشت با درخواست یکی از دوستانش پذیرفت تا یک راهنمای نشر را ملاقات کند. باوجودآنکه واقعاً نمیخواست که زمانی که در زندان گذرانده را یادآوری کند، بلای میخواست اطلاعات غلطی که زمانی که در زندان و دادگاه بوده و پخششده را تصحیح کند.
او 8 ماه را صرف نوشتن کتاب 500 صفحهای کرد و افکار و دیدههایش را به روی ورق آورد. و نتیجهی آن (Dark Days) است، که بلای با وضوح جزئیات دستگیری، حبس و دادگاهش را در آن توصیف کرده است. زمانی که نوشتن کتاب را به پایان رساند، برای ضبط آخرین آلبوم (lamb of god) بانام (Sturm Und Drang) به استودیو رفت و زمانی که همه انتظار داشتند که شعرهایش متمرکز بر اتفاقات زندانش باشد،تنها 2 تا از 10 شعرش مربوط به اتفاقات چک بود: قطعهی 512 که یکی از سه شمارهای که بر روی سلولش حکشده و Still Echoes که در زمان زندان (Pankrac) نوشته بود.
منبع : ریتم نو
گردآوری و ترجمه : اشکان شاهرخ