[مریم رفائی]
گروه شهناز پس از شروع تمرینات از چند نوازنده تمبک دعوت به همکاری میکند اما توسط استاد شجریان تائید نمیشوند تا اینکه «حامد افشاری» از نوازندگان گروه، با حمید قنبری تماس میگیرد و قنبری به شرکت دل آواز و تمرین گروه شهناز میرود و در تمرین گروه شرکت میکند در انتهای تمرین، مجید درخشانی به او میگوید که تصمیم نهایی برای حضورش در گروه را خود استاد خواهد گرفت.
نهایتاً حمید قنبری با تائید استاد شجریان، بهعنوان عضو ثابت، وارد گروه شهناز میشود و از نخستین کنسرت تالار وزارت کشور، همراه گروه روی صحنه میرود که در ادامه با ممنوعیت کار استاد در ایران در تورهای خارج از کشور گروه، که حدود پنج سال طول میکشد با استاد شجریان همکاری میکند.
بعضیاوقات یادمان میرفت این همکاری از کجا شروع و به کجا ختم شد
حمید قنبری درباره همکاری با استاد شجریان گفت: با توجه به نسلی که ما موسیقی را با آن شروع کردیم، استاد شجریان رأس هرم موسیقی اصیل ایران بودند و تجربه همکاری با ایشان برای همه ما هیجان داشت و چیزی که برایم جالب بود همین کنجکاوی است که شما هم دارید و آن زمان من هم داشتم که همکاری با ایشان چه تفاوتی با دیگر همکاریها دارد و استاد چگونه تمرین میکنند و نوع نگاهشان چگونه است و جواب همه این سؤالها طی پنج سال همکاری، سفرها و تمرینها، داده شد.
ایشان احساس کاملاً متفاوتی به موسیقی داشتند که نمونهاش را خیلی ندیدهام و آنقدر موسیقی برای ایشان درونی و باشخصیتشان آمیختهشده بود که تفکیک آن کمی سخت بود و برخی مواقع برایمان سؤال پیش میآمد که واقعاً با ایشان همکاری میکنیم؟!حتی بعضیاوقات یادمان میرفت این همکاری از کجا شروع و به کجا ختم شد.
تفاوت اساسی استاد در حساسیت، نوع نگاهشان به موسیقی، آواز و خوانندگیشان بود که باحالت خاصی اتفاق میافتاد و تمام موسیقی را تحت شعاع قرار میداد. بهطور مثال زمانی که ما کاری را با گروه تمرین میکردیم و بعد استاد به تمرین اضافه میشدند و روی کار میخواندند، اتفاق دیگری در موسیقی برای همه ما میافتاد. درواقع استاد شجریان خودشان را به موسیقی اضافه میکردند.
سنگاندازیهایی میشد تا اتفاقی که باید، رخ ندهد!
وی درباره تمرینها و مشکلات گروه توضیح داد: هیچگاه استاد اعتراض، پیشنهاد و یا نظری نمیدادند که قطعات چگونه نواخته شود. چراکه مشورتها همیشه با استاد درخشانی انجام و کار که بسته میشد، ما آن را اجرا میکردیم. و ایشان هیچگاه خواسته و اعتراض عجیبوغریبی نداشتند. و مسائل حاشیهای تنها دغدغه استاد بود. به یاد دارم زمان اجرا در تالار وزارت کشور مسائل امینت سالن، مجوز و غیره خیلی ناراحت و اذیتشان میکرد چون سنگاندازیهایی میشد تا اتفاقی که باید، رخ ندهد! اما در بخش موسیقی مشکلی وجود نداشت.
اختیار بخش نوازندگی خودم را شخصاً بر عهده داشتم و هیچ دخالتی صورت نمیگرفت و همین مهم یکی از دلایل احساس خوب بنده در گروه شهناز بود. این همکاری بهنوعی نبود که حتماً طوری بنوازیم که استاد خوششان بیاید و خوشبختانه تناقضی بین انتخاب ما و خواسته ایشان وجود نداشت. تا کنسرتهای آخر هم به همین شکل بود و همیشه رضایت دو طرف وجود داشت.
بعید میدانم از یاد اعضای گروه برود
قنبری در مورد تصمیم استاد برای همکاری با گروهی جوان توضیح داد: استاد شجریان با توجه به شخصیتشان همیشه به دنبال یک اتفاق متفاوت و تشکیل گروهی جدید بودند تا علاوه بر تجربیات کامل گذشتهشان، چیز جدیدی را تجربه کنند. از طرفی اعضای گروه شهناز، جوان و پرانرژی بودند و در سفرها شیطنتهایی داشتند که موردعلاقه استاد قرار میگرفت و هیچوقت اعتراض نمیکردند و همیشه از انرژی اعضای گروه و اینکه در کنار ما باشند، لذت میبردند. حتی تشویقمان می کرند و بهنوعی روحیهشان به روحیه بچهها نزدیک شده بود.
استاد تمامی اعضا را همانند فرزند خودشان میدانستند و همیشه این موضوع را عنوان میکردند و در تمرین هایی که به مناسبت های خاص، همایون حضور پیدا می کرد، کاملاً احساس خانواده بودن را داشتیم. بهنوعی که استاد در همه سفرها وضعیت هتلها را چک میکردند و بارها پیشآمده بود که درب تکتک اتاقها را میزدند و از وضعیت اتاقها و رضایت ما میپرسیدند. این کار استاد همیشه برای ما ارزش داشت و در روحیه تمام اعضای گروه تأثیر میگذاشت و بعید میدانم از یاد اعضای گروه برود.
استاد تعصب زیادی روی گروه پیداکرده بودند
قنبری درباره تداوم گروه شهناز گفت: معمولاً گروههای موسیقی چند ماه و بهصورت پروژهای با هم همکاری میکنند و کارشان به خداحافظی میکشد اما خوشبختانه بین اعضای گروه شهناز حسادت وجود نداشت و یکی از دلایلی که گروه به مدت پنج سال دوام پیدا کرد، رفاقت بین اعضای گروه بود و هیچ تنشی وجود نداشت. امکان داشت از بیرون گروه، اعتراضاتی بوده باشد که دوستانی بگویند؛ چرا ما در گروه حضور نداریم! و به گوش ما هم برخی از این صحبتها میرسید. اما تأثیری در روحیه ما نداشت و اعضا بهصورت جدی کار میکردند. از طرفی استاد هم تعصب زیادی روی گروه پیداکرده بودند و از زمانی که شروع به کارکردیم میگفتند؛ همه اعضا باید حضورداشته باشند و حتی حاضر به عدم حضور یک نفر هم نبودند.
جالب است در تجربیات برخی از اعضا، همیشه محدودیتهایی برای همکاری با گروههای دیگر وجود داشته که مثلاً اگر با ما کار میکنید، حق همکاری با گروه دیگری را ندارید! اما استاد شجریان اینگونه نبودند و حتی این جمله را هم از ایشان نشنیده بودیم. نه اینکه نشنیدهایم بلکه ایشان همیشه تشویق میکردند که غیرازاین گروه، کارهای دیگری را هم انجام دهید. و در تمرینات از بچهها درباره کارهای دیگرشان سؤال میکردند و پیگیر بودند که آیا مشغول ضبط کار یا نشر هستند یا خیر! و در صورت جواب مثبت، بسیار خوشحال میشدند که بچهها غیر از گروه شهناز هم فعالیت دارند.
با تأثیر از این رفتار استاد، کتابی با عنوان «ضرب آوا» از 12 تصنیف قدیمی نوشتم که توسط «وحید تاج» از شاگردان استاد شجریان بازخوانی شد و استاد شجریان برای آن مقدمهای با دست خط خودشان نوشتند که این کتاب مورد تائیدشان است. در اصل این اثر، ماحصل سالها همکاری با ایشان بود که به یادگار ماند.
اگر استاد شجریان تعصب داشتند که مثل ایشان بخوانند پدیدهای همچون همایون شجریان نداشتیم و شاهد هستید که همایون شبیه هیچکس نمیخواند درست است که رنگ صدایشان شبیه استاد شجریان است اما کارهایی که ارائه میدهد اصلاً شباهتی به استاد ندارد
صدای همایون شبیه خودش استقنبری که سابقه همکاری با خوانندگان بسیاری را دارد در مورد صحبتهای مطرحشده درباره تقلید خوانندگان موسیقی سنتی از استاد شجریان گفت: اینجا بحث، گسترش وسعت کاریست که استاد شجریان انجام داده و این وسعت بسیار زیاد است و سقفی که ایشان زدهاند آنقدر بالاست که برای رسیدن و درکش مجبورید مدت بسیار طولانی را تقلید کنید و این تقلید برای درک آن اتفاقهاییست که استاد برایش زحمتکشیده و جمعآوری کرده است.
استاد شجریان چکیدهای از گذشته، و از اساتیدشان آموخته و به خودشان اضافه کرده است و دوستان با حجم عظیمی از اطلاعات مواجه میشوند و تا بخواهند آن را هضم کنند زمان میبرد که امکان دارد در این زمان کاری هم ارائه دهند و دقیقاً شبیه استاد شجریان بخوانند. در هنر باید تلمذ و به خودتان اضافه کنید که این مهم زمان میبرد و کمی صبوری میخواهد. به کسانی که شاگردی میکنند باید زمانی 10، 15 ساله بدهیم تا ببینیم آیا به خودشان میرسند یا خیر! اگر استاد شجریان تعصب داشتند که مثل ایشان بخوانند پدیدهای همچون همایون شجریان نداشتیم و شاهد هستید که همایون شبیه هیچکس نمیخواند درست است که رنگ صدایشان شبیه استاد شجریان است اما کارهایی که ارائه میدهد اصلاً شباهتی به استاد ندارد منهای کارهای جدیدی که انجام داده و اگر فقط بخواهیم بخش صدا را در نظر بگیریم و در مورد آن صحبت کنیم، ازنظر تکنیک و توانایی در اجرا، صدای همایون شبیه خودش است و جالب ست که بهترین هستند و شبیه ایشان هم وجود ندارد و کسی نمیتواند با ایشان رقابت کند.
ایشان هم به دلیل جو آن دوران تمایلی برای اجرا در ایران نداشتند چراکه باید از طریق سیستم دولتی برای اخذ مجوز اقدام میکردند به همین خاطر به این نتیجه رسیدند که فعلاً اجرایی را نداشته باشند و تورهای خارج از ایرانشان را روی صحنه ببرند.
لج کردند و ربنا را هم پخش نکردندوی درباره حاشیههای سال 88 و ممنوعالکاری استاد توضیح داد: بعدازآن سال، استاد به صداوسیما اعتراض کردند که صدای من (شجریان) را پخش نکنید! چراکه میگفتند کارهایشان را روی تصاویری میگذارند که مورد تائیدشان نیست. البته این اعتراض استاد به قطعاتشان جز ربنا بود. اما آنها لج کردند و ربنا را هم پخش نکردند درواقع دیگر هیچ کاری از استاد پخش نشد. همان سال تمامی کنسرتهای استاد تحت شعاع قرار گرفت و ایشان هم به دلیل جو آن دوران تمایلی برای اجرا در ایران نداشتند چراکه باید از طریق سیستم دولتی برای اخذ مجوز اقدام میکردند به همین خاطر به این نتیجه رسیدند که فعلاً اجرایی را نداشته باشند و تورهای خارج از ایرانشان را روی صحنه ببرند.
زمانی که شرایط مقداری تغییر کرد، ایشان دوست داشتند برای ایرانیها در داخل کشور به اجرا بپردازند و همیشه میگفتند احساس اجرای ایران متفاوت است و همان زمان بود که متوجه ممنوع الکاریشان شدند. یعنی ما تور خارج را برگزار کردیم و زمان بازگشت به ایران و برگزاری تمرینات برای کنسرت داخل ایران و اقدام برای دریافت مجوز متوجه این موضوع شدیم که با اجرای گروه موافق نیستند. دلیل این اتفاق هم مشخص بود، استاد نظراتشان را در مصاحبهای بیان کرده بودند، به همین خاطر میدانستند حفظ امنیت کنسرت استاد با این شرایط سخت میشود چراکه در هر کنسرت قرار بر شرکت حدود سه هزار نفر بود و امکان هرگونه حرکت یا شعاری وجود داشت و میترسیدند مجوز بدهند. اما همه ما دوست داشتیم این مهم اتفاق بیفتد.
نتوانستند ربنا ایشان را به مردم برگردانند
قنبری با اشاره به عدم پخش ربنا و ایراداتی که نسبت به آن گرفتهشده است گفت: این مسائل برای همه ما، بهانههایی مشخص است. باید بگویم از دوره اول ریاست جمهوری حسن روحانی رضایت ندارم چراکه ایشان باوجود استفاده از تصانیف استاد شجریان در تبلیغاتشان حتی نتوانستند ربنا ایشان را به مردم برگردانند و به همین خاطر احساس خوبی ندارم که بتوانند تغییری را ایجاد کنند. از طرفی ربنا را ثبت ملی میکنند و از طرف دیگر جلوی پخش آن را میگیرند.
ربنای شجریان یکی از عواملی بود که باعث شد به موسیقی روی بیاورم بنابراین وقتی این فضا شنیده میشود در هر حالت و وضعیتی که باشم کل مسیری که برای رسیدن به امروز طی کردهام، جلوی ذهنم میآید.
انتشار آلبوم استاد شجریان حداقل کاری بود که میتوانستند انجام دهند. در نظر بگیرید برگرداند استاد شجریان به مردم به نفع دولت است با توجه به پوزیشن سیاسی که استاد به خودشان گرفتند ماندگارتر شدن این آدم ثبتشده است و بهنوعی برخیها به دنبال وصل کردنشان به استاد هستند.
این اندیشه، تفکر و نگاه یکسری طرفدار پروپاقرص پیداکرده بود
نوازنده گروه شهناز ضمن بیان اینکه فستیوال قونیه آخرین اجرای گروه بود، گفت: بااینکه شبهای قبل از اجرای ما در قونیه، از اجرای گروههای دیگر استقبال نشده بود اما مخاطبان برای اجرای استاد شجریان تا محوطه بیرون سالن هم ایستاده بودند و آن شب اجرای عجیبوغریبی برای همه ما بود.
حضور استاد شجریان، به خاطر پایگاه مردمیشان، از موسیقی خارجشده و آنقدر این ابعاد گسترش پیداکرده بود که دیگر فقط بحث موسیقی مطرح نبود بلکه بحث انسانی بود، که تفکری را عنوان و این اندیشه، تفکر و نگاه یکسری طرفدار پروپاقرص را هم پیداکرده بود که برای برخیها خوشایند نبود!
استاد شجریان با لباس بیمارستان درحالیکه سروم به دست داشتند روی صحنه حاضر میشوند
قنبری درباره بیماری استاد شجریان گفت: ایشان پانزده سال درگیر این بیماری بودند و باروحیه و انرژی بالایی که داشتند، کار میکردند. چند جراحی هم انجام داده بودند. حتی بعداً استاد حسین علیزاده برایمان تعریف کرد؛ دریکی از کنسرتهای بم در خارج از ایران که با استاد شجریان، کیهان کلهر و همایون شجریان داشتند، استاد با مشکل کلیوی مواجه و به بیمارستان منتقل میشوند و طی تشخیص پزشکان تحت عمل جراحی قرار میگیرند. به همین دلیل نمیتوانستند گروه را برای اجرا همراهی کنند و گروه از همایون شجریان میخواهد تا بهجای پدر، آواز بخواند و تمرینها نیز انجام میشود اما در زمان اجرا، استاد شجریان با لباس بیمارستان درحالیکه سروم به دست داشتند روی صحنه حاضر میشوند و به اجرا میپردازند و دقیقاً از همان زمان بیماری ایشان شروع میشود و به همین خاطر در جریان بیماریشان بودیم که پزشکان وضعیتشان را کنترل میکنند. استاد بعد از کنسرت قونیه برای کنسرت ارمنستان اقدام کردند که دیگر پزشکان به ایشان اجازه پرواز ندادند و کنسرت هم لغو شد و استاد در آمریکا ماندند و تحت درمان قرار گرفتند و فیلم تبریک نوروز سال 95 را منتشر کردند و اکنون تهران هستند اما دیگر ایشان را ندیدم.