محمدعلی عنقا از اواخر سال 1379 با ساز گیتار، موسیقی را شروع کرده و تا سال 83 به تمرین پرداخته است و بهواسطهی تمرینهای زیاد پیشرفت و در گروههای موسیقی حضور پیدا میکند و درعینحال به تدریس موسیقی میپردازد.
اولین حضورش بهعنوان نوازندهی گیتار در گروههای موسیقی دانشگاهی بود. در همین سالها یکی از کارگردانها وی را به «
فریبرز لاچینی » معرفی (باوجوداینکه کارگردان برای حضور بهعنوان نوازنده برای موسیقی فیلم بی وی پیشنهاد میدهد اما «عنقا» پیشنهاد میدهد اول از او تست گرفته شود) و در موسیقی فیلم «
دیشب باباتو دیدم آیدا » بهعنوان نوازنده گیتار هنرنمایی میکند.
در سال87 و پس از آشنایی با «
میلاد هاشمی » قطعهای را با صدای خودش، تحت عنوان «آخر دنیا است» انتشار میدهد.بااینکه در آن سالها هنوز انتشار آثار در سایتهای اینترنتی آنچنان رسم نشده بود اما بااینوجود این قطعه با استقبال خوبی مواجه میشود. همزمان قطعهای به نام «قلب سنگی » را میسازد که آن کار چند خواننده داشت.
در مورد شروع همکاریتان با « حمید طالبزاده » بگویید.
مشغول همکاری با «میلاد هاشمی» بودم که اثر «
همه چی آرومه » توسط «
حمید طالبزاده » با ترانهی «
مریم اسدی » و ملودی «
میلاد باران » برای «میلاد» آورده شد. در آن زمان من بیشتر در سبک فلامینگو گیتار مینواختم و اصلاً در فضای موسیقی پاپ وارد نشده بودم اما به توصیهی دوستان وارد این کار شدم و جالب است بگویم به مدت دو سال کارهای زیادی در این حیطه نواختم.
همزمان ، آهنگ «وقتی شونه هات غربیه است» را با همراهی «حمید طالبزاده» خواندم که همه فکر میکردند این همکاری بعد از ضبط «همه چی آرومه» شکل گرفت. با همین تیم کاری، کارهای مختلفی نواختم که خیلی از آنها مورد استقبال مردم واقع شد. یکی از کارهایی که به نظر من کار «خانومم» با صدای داوود چرگری خیلی موفق شد. در سال 90 یک آلبوم برای خودم جمع کردم که نام آن را «شاهپر» گذاشتیم. سعی داشتم در این آلبوم اثری خلاف بازار ارائه کنم چراکه آن موقع کلمهی بازار برای من معنی نداشت. هرچند عوامل موسیقی مایل هستند هنر تو را به سمت روز بکشانند اما من دوست داشتم موسیقی فکر خودم را کارکنم. برای مثال در بحث ترانه شاید دوست داشته باشی مثنوی کار بکنی اما بعضیها میگویند نه در این قالب کار بکن چراکه امروزیتر است و بازار این را میخواهد. علی رقم اینکه دوست داشتم آلبوم محصول ایدههای شخصیام باشد ، باید بگویم پنجاهدرصد کار آن چیزی بود که من فکر میکرد. در اثر مذکور برای تنظیم از «سیاوش شایگان» استفاده کردم و تمام ملودیها از خودم بود. آلبوم را ارائه کردیم اما شاید قسمت لابی خوب نبود! کلیپی هم برای آلبوم نساختیم به همین خاطر آلبوم آنطور که باید، دیده نشد. با این تفاصیل هر زمان آلبوم را معرفی میکردم، با نظرات مثبتی روبهرو میشدم. در سال 92 اثر انتشار پیدا کرد و پسازآن وارد یک سری مسائل شخصی شدم و کمی فعالیتهایم کاهش پیدا کردند. در سال 93 یک اثر درزمینهی موسیقی تئاتر کارکردم ولی هنوز درگیر مسائل شخصی بودم. امسال تصمیم گرفتم عقیدهی موسیقی خودم را با تنظیم قطعات ارائه بدهم. عقیده دارم که اساس یک کار موسیقایی تنظیم آن است چراکه تمام فکرها در تنظیم ورود پیدا میکند.چند وقتی میشود که مشغول تنظیم قطعاتی با صدای خودم و چند خوانندهی دیگر هستم
در خصوص آلبوم شاهپر توضیح بدهید (در چه فضایی بود ،چند قطعه داشت و....)
آلبوم «شاهپر» حدود یازده قطعه داشت که چند تا از ترانههای آن را خودم کارکردم. موسیقی را با ترانه شروع کردم و در ادامه یکی از کارهایی که انجام میدهم راهنمایی برای تصحیح ترانهها بود. اسم ترانهسرایی را نمیبرم اما خیلی از ترانهسراها باراهنماییهای من در حال حاضر ترانههای خوبی مینویسند. بعضی از آنها قافیه و وزن را هم نمیدانستند. در ابتدا بیشتر ترانه تصحیح میکردم البته ترانههایی هم میگفتم که بیشتر غزل و شعر بودند! که به کار آن زمان نمیخورد به همین دلیل بیشتر از تجربیاتم برای بچهها استفاده میکردم. اما در آلبوم شخصیام از چند ترانهی خودم استفاده کردم. تمام ملودیها کار خودم است.
قطعهی اول آلبوم به نظر من مدرن است اما از آهنگهای بعدی آنچنان به موسیقی روز نزدیک نیست. بهعنوانمثال در قطعهی سوم به نام «دریای بیساحل» شاید نوع بیان شعر عامپسند نباشد و احتیاج به تفکر و تعمق داشته باشد.
وجهتسمیهی قطعهی «شاهپر» هم به این دلیل است که نام خانوادگی من «عنقا» است... دنبال این بودم کار بدون فکر نباشد در بیت اول این اثر نوشتم :« وقتی پرنده پر کشید تا اوج دیوار قفس شاهپر بال عشقمو تیر نگاه تو شکست!» یادم میآید در یک کاری از کلمهی «لحد» استفاده کردم «سیامک عباسی» به من زنگ زد و گفت :این کلمه را بهضرورت قافیه نوشتی در جواب گفتم اگر کل کار را گوش کنی مفهوم دارد. اکثر دوستان میگفتند در حال حاضر نوشتن این کارها عرف نیست اما وقتی آلبوم را انتشار دادم برای من راضیکننده بود. بسیاری از این قطعات شنیده شد اما ازیکطرف نام خانوادگی من سخت بود و از طرفی دیگر کلیپی هم برای این آهنگها نساختیم. این آلبوم میتوانست بهتر شنیده شود اما به خاطر قوی نبودن بخش تبلیغاتی ،شنیده نشد. درمجموع از کارم راضی هستم و معتقدم آلبوم قابل دفاعی روانهی بازار کردم.
آنطور که حتی از اسم برخی برمیآید به نظر میرسد ترانهها تحت تأثیر دههی چهل و پنجاه و شخصیتهایی مثل «ایرج جنتی عطایی» بوده است
کسی نمیتواند او را انکار کند ولی ما نمیتوانیم آنها باشیم و راهشان را برویم. من خودم شیفتهی «ایرج جنتی عطایی» ، «اردلان سرفراز» و «شهریار قنبری » بودم . البته کار «قنبری» در مقایسه با دو استاد دیگر فانتزی تر بود به همین خاطر من دو استاد قبلی را بیشتر میپسندم. اما هیچ موقع نمیتوان بگویم با تأثیر از موسیقی «واروژان» موسیقی تولید میکنیم! معتقدم اگر امروز هم آن مرحوم زنده بود او هم مجبور میشد برای ارائهی موسیقی بهروز باشد. اگرنه به یکی از گوشهنشینان موسیقی تبدیل میشد. باید از آنها خطمشی گرفت اما نمیتوانیم کار آنها را ارائه بدهیم چراکه به نظرم در حال حاضر این کارها مخاطب ندارد. من با این گروه که یکگوشه نشستهاند و میگویند ما موسیقی فاخر تولید میکنیم مخالفم!اصلاً موسیقی فاخر معنا ندارد. اینکه ما چند ساز زهی را باهم مخلوطکنیم این موسیقی فاخر نیست.مردم هستند که در مورد موسیقی تصمیم میگیرند. بهتر است اینگونه بگوییم که بعضی موسیقیها بیشتر جنبههای کلاسیک دارد و به موسیقی ملی نزدیکترند!
در موسیقی غربی ،خواننده بخش اصلی موسیقی است و نیازی ندارد با ساز صدای بد خواننده پوشیده شود! درمجموع اسم کار نشان میدهد که میخواستیم سنگین باشیم اما واقعاً ما به آن دهه نخواهیم رسید زیرا آنها رویایی هستند. اما توجههایی به این دهه داشتیم چراکه سن و سال کودکی ما با دوران اوج این عزیزان همراه بوده است.
فکر نمیکنید یکی از دلایل اینکه از این کار_ آنطور که باید_ استقبال نشد ،استفاده از بافت واژگانی است که به زمان ما تعلق ندارد؟
بدنهی بعضی آثار احتیاج به آن دارد که خود شما هماندازهی آن کار باشید. هیچ موقع ندیدم یک خوانندهی سنگین ناگهان سبکی بخواند که تعجب همه را برانگیزد. شما انتظار دارید موسیقی شاد را از فلانی بشنوید و موسیقی سبک دیگر را از فلانی! معتقدم وقتی سعی کنم به آن چیزی که نیستم تبدیل شوم ،بیشتر شکست میخورم.سعی داشتیم شعری را به مخاطب عرضه کنیم که کمی هم او را به فکر وادارد و موسیقی ما برای تفریح نبود. تلاش کردیم بین شعر و آهنگها تعامل وجود داشته باشد اما بهعنوانمثال خیلی وقتها شما یک کار خوب را به من میدهی و من هم یک ملودی خوبروی آن میگذارم اما در بخش ساز بندی میتواند این اثر با یک تنبک و سنتور خوانده شود، میتواند با یک پیانو خوانده شود حتی میتواند ریتم هوس و ترانس داشته باشد. قضاوت شعر شما میتواند در همهی احوال تغییر کند پس تنظیم هم باید به شعر شما نزدیک باشد. در حال حاضر اکثراً شاهد تناقضهای زیادی هستیم بهعنوان نمونه شما کار شادی گوش میکنید که شعر غمگینی دارد. تمام سعی خود را داشتیم تا تنظیم خوبی ارائه کنیم تا با شعرهای انتخابی هارمونی داشته باشد. من معتقدم نباید سطح را پایین آورد بلکه بیان شیوهی بیان را تغییر داد. اشتباه موسیقی امروز این است که به سطح فکری مردم نگاه میکند. وقتیکه سطح ترانه پایین بیاید سطح موسیقی پایین میآید.
_با توجه به اینکه در زمینههای مختلفی فعالیت داشتید به نظرتان در آینده شمارا در چه عرصهای پررنگتر خواهیم دید؟ (درزمینهی موسیقی فیلم و تئاتر کار میکنید)
موسیقی تئاتر و فیلم را دوست دارم اما این عرصه هم مثل سایر زمینهها نیاز به استفاده از یک سری معرفیها دارد.امیدوارم به نوازندهها مختلف بهاداده شود تا آنها نیز بتوانند در برخی زمینهها خودی نشان بدهند. در شرایط حاضر مقداری اسم شما مهم است بهعنوانمثال در موسیقی پاپ ،عوامل موسیقی بهجایی که بیایند از شمایی که اثر قویتری ارائه میدهی کار بگیرند ترجیح میدهند باکسی همکاری کنند که اسم مطرحتری دارد. این امر باعث شده دائماً گروهی تکرار شوند درعینحال عدهای همیشه کنار باشند و دیده نشوند. این عده اگر میخواهند دیده شود باید خودشان برای خودشان سرمایهگذاری کنند تا کسی آنها را ببیند. یادم میآید وقتی کاری را با آقای «لاچینی» انجام دادیم ؛کارگردانی که من را معرفی کرد به من گفت با «فریبرز لاچینی» در ارتباط باش ،به او زنگ بزن ... من پرسیدم چرا؟! اگر فعالیت من خوب بوده نیازی به این کارها نیست و همکاریمان را ادامه خواهیم داد. خیلی دوست ندارم با اصرار خودم را به کسی تحمیل کنم .در حقیقت مایل هستم کسی به من پیشنهاد کار بدهد تا ...
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که نوازنده از همه غریبتر است و بیشتر از همه فعالیت میکند. اگر فضا و ریتم داشته باشیم اما نوازندهی خوب نداشته باشیم کاری از پیش میبریم؟ در همهی آثار فلان نوازندهی مطرح فلان ساز را مینوازد اما اسمی از او برده نمیشود. حتی در برخی مواقع دیدهشده خود نوازندهها بهنوعی در خلق اثر هم سهیم بودند بهگونهای که قطعه ناقص بوده و...
جدیداً باب شده که اسمی از نوازندهها برده میشود اما تا قبل از این کسی نوازندهها را نمیشناخت. شبکههای اجتماعی هم نقش مؤثری در معرفی نوازندهها داشتند. نوازنده در موسیقیایران غریب است و دیرتر از همه به نقطهای رسید که حتی اسمی از او برده شود. در خیلی از کارهای موفق حضور داشتم اما هیچکس نمیداند من در آن آثار حضورداشتهام. حتی اگر بعضی مخاطبان به این قضیه هم پی ببرد نهایت ابراز احساساتشان در قالب جملهی «عه اینو توزدی؟» خلاصه میشود.
تصمیم دارم بعد از یک وقفه در کار حرفهای بیشتر درزمینهی تنظیم آهنگ فعالیت کنم.
در خصوص خوانندگی هم باید بگویم هرچقدر صدای شما خوب باشد بازهم به یک اسپانسر نیاز دارید. در حال حاضر باوجود اصرار بعضی دوستان انگیزهی آنچنانی برای خواندن ندارم البته همیشه پشتصحنهی موسیقی را بیشتر دوست داشتم. اما اگر قرار باشد که بخوانم، بدم نمیآید با تنظیم خودم کارکنم.
هنوز هم درزمینهی آموزش موسیقی فعالیت دارید؟
از سال 82 درزمینهی آموزش موسیقی فعالیت میکنم.اما هیچ موقع از این قضیه پول آنچنانی به دست نیاوردم چراکه با سختگیریهای من، هنر جویان کمی به سمتم میآمدند. به نظر من باید هنرجویان موسیقی را بهصورت علمی یاد بگیرند. باید بدانند مترونوم چیست... کسی که نداند الان با ریتم میخواند یا نه ،خوانندهی خانگی است. اما خوشحالم کسی که پنج سال پیش من بوده ،به آن سطحی رسیده که خودش خالق اثر باشد. احتمالاً با یکی از هنرجویانم همکاری داشته باشم و باور دارم اگر او در آینده صاحب سبک خواهد شد. خیلی درگیر اسمها نیستم. بهعنوانمثال هیچ زمان اصرار نداشتم با یک ترانهسرا کارکنم که مشهور است. بیشتر کیفیت برای من مهم بوده و هست.
در آلبوم «شاهپر» از ترانهی یک ترانهسرای هجدهساله استفاده کردم و معتقدم کلام بسیار زیبایی در شعرش داشت. میخواستم با این کار بگویم بدانید چنین کسی هم هست که ترانه میگوید. در همین راستا مایلم در موسیقی هم همین روند را داشته باشم.
نظر شما در مورد موسیقی امروز چیست؟
اگر بخواهیم خودخواهانه جواب بدهیم؛ دائماً باید در حال انتقاد باشیم و بگویم اینها بد هستند و ما خوبیم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که مردم قضاوت میکنند. مردم ما باشعور هستند. فقط ایکاش موزیسینهای خوب را به صحنه برگردانیم که گوش نسل جدید با شنیدن موسیقی خوب تقویت بشود. نه من نه کس دیگر در جایگاهی نیستیم که بگوییم موسیقی امروز خوب است یا بد! چون هر کاری بکنیم قضاوت و انتخاب با شنونده است. بیاییم موسیقی خوب تولید کنیم که انتخابها بهتر بشود و سطح موسیقی هم بالا برود. نصف شعورمان را از شعرهای قدیمیتر داریم اما در موسیقی امروز این امر کمتر دیده میشود تمام تکه کلامها و حرفهای ما از این اشعار متأثر میشد اما امروز نمود این تأثیر گزاری در قالب کلماتی ظهور پیدا میکند که شاید زیبا نباشد.
فضای امروز را خود مخاطب انتخاب کرده یا به او تحمیلشده است ؟
به نظر من دوجانبه است. در استودیویی بودم یکی از خوانندهها گفت این آهنگ دختر پسند است! من تعجب کردم که حتی در زمان تولید یک آهنگ توجه میکنند کدام جنس این آهنگ را میپسندند. بعد متوجه شدم مخاطب و تولیدکنندگان آثار در تعاملی به سر میبرند به این صورت که اگر اثری مورد اقبال واقع شود از خواننده گرفته تا ترانهسرا همه به سمت آن اثر هجوم میآورند که به آن شکل اثر تولید کنند. درواقع بعضیها باهم (مخاطب و خالق اثر) سعی دارند سطح موسیقی را پایین بیاورند. موسیقی ما دوپاره شده یا برای مهمانیها است یا مخصوص افسردهها! انگار بهجز این دو قسمت موسیقی تولید نمیشود.درواقع گویی مخاطب دنبال یکچیز است و عوامل هم همان را تولید میکنند
با این اوصاف اینکه مخاطب باهوش است نقض نمیشود؟
_مخاطبانی هستند که انتخاب میکنند ولی عمومیت ندارند. سه نسل با موسیقی درگیرترند. موسیقیای که من دههی شصتی گوش میدهم برای بچههای دههی هشتاد آشنا نیست و آن را نمیپسندند. ما عوامل موسیقی فکر میکنیم اثرمان قرار است برای چه کسی تولید بشود.مخاطب ما شمایید یا پدربزرگتان؟ یا نسل قبل شما؟ بعضی مواقع ترانه برای یک آدم سیساله گفتهشده اما ریتم مناسب یک بچهی دهساله است. شاید قصد دارند کاری کنند هر مخاطبی از بخشی از اثر راضی باشد! همیشه سؤال من این بوده که چرا ترانهای تولید نمیشود که حرف دیگری از عشقهای روزمره داشته باشد. فکر نمیکنم تمام زندگی ما معطوف این عشق و عاشقیها باشد. کاش ترانههایی بودند با موضوعات مختلف که ما را به سمت تفکر به جنبههای دیگر هستی سوق دهد.
شما با استاد سمندریان همکاری داشتید؟
خیر.با گروهی از هنر جویان ایشان همکاری داشتم ، "گروه ردپا" و با همکاری دوست خوبم حسین حسین خو . همیشه دوست دارم درزمینهی فیلم و تئاتر فعالیت داشته باشم و شاید روزی هدف این باشد اثری تولید که بهجای شعر تصویر محور باشد.
یعنی قصد دارید آلبوم بیکلام ارائه بدهید؟
سالهای پیش مخصوص زمانی که ساز کیبورد و گیتار را باهم استفاده میکردم ایدههایی به ذهنم خطور میکرد. حدود شصت_هفتاد کار بیکلام تنظیم کردم. به نظرم کار بیکلام وسعت زیادی دارد و هرکس میتواند درک خودش را داشته باشد.اگر مجالی باشد،حتماً دوست دارم این کار را انجام بدهم.
برای شنیدن قطعه «عذاب» از آلبوم شاهپر کلیک کنید
منبع :
ریتم نو
نویسنده :
فرزین پاک طینت
عکاس :
امین باقری